تاریخ تولد نه زمانی است که نطفه منعقد میشود، نه وقتی که نوزاد به دنیا میآید، بلکه زمان ریزش از عالم ملکوت است. من در شناسنامه، متولد بیستم دیماه ۱۳۲۷ ه ش میباشم. اما در اینجا نمیخواهم از تولد خود بگویم، بلکه…..
در روش انس با قرآنکریم توصیه میشود قرآنکریم را به صورت بسته در مقابل خود بگذارید و در حضور آن با طهارت و رو به قبله بنشینید تا قرآنکریم، فهم آیات خود را به شما القا کند. راه وصول به معارف قرآنی قرب به این کتاب آسمانی است، نه حفظ آیات آن…..
عرفان و فلسفه و معنا و مغیبات هیچگاه از داخل کیفهای سامسونت و کتابهایی که زیر لامپهای کممصرف مطالعه میشود و با صبحانهای سرشار از انواع ویتامینها تکمیل میشود و شغلی که در آن چیزی اهمیت ندارد جز پول آن، و تفریحی که با مشاهده آخرین فیلمهای روز در کنار زیبارخان مستانه از غرورهای دنیایی […]
برخی در زمان پهلوي میپنداشتند اگر محمدرضا سقوط کند، در مملکت جنگ داخلی اتفاق میافتد و بقای این ملت و کشور به شاه است. ما با اطمینان میدانستیم که او میرود . ..
اگر من آزاد بودم و میگذاشتند کارهای باشم، حوزهای تأسیس میکردم که طلبهها و دانشجویان آن از حشر با مرده شروع کنند. حوزهها با این سبک از تبار انبیا خواهد شد؛ وگرنه تا زمانی که از قدرت ولایت و تصرف و تسخیر دور است، ارزش آن همین میشود که الآن است. همانطور که برای آموزش […]
فیضیه جایی است که آقا امام زمان بر آن نظارت میکند. ما تا وقتی در حوزه علمیه مقیم هستیم و مانعون از راه نرسیدهاند باید مشغول کار و تحقیق باشیم. اما امروزه چیرگانی که خود را منتسب به امام میدانند، مانع کار ما شدهاند. ….
حوزههای علمی شیعه باید قدرت عملی و اقتدار علمی داشته باشد، تا بتواند در جامعه نفوذ داشته باشد……
من خود را شخصیتی میدانم که حقتعالی علومي را در نهاد من به صورت موهبتی متراکم کرده است؛ اما اسیر مافیای زور و زرم و آنها در تخریب من از هیچ اتهام و افترایی فروگذار نکردند. اینان اگر سپاسدار گوهر وجود من بودند، به علومی دست مییافتند که تسخیر عوالم معنوی و علوم مرتبط با […]
روزی یک نفر از لسآنجلس آمده بود اینجا و میگفت من شنیدهام شما میتوانید بدون پوشش، بر روی یخ دراز بکشید و حتی بخوابید. او گفت من میخواهم این توان شما را برای تحقیقی که دارم، از نزدیک ببینم؛ هرچند در آمریکا هم کسانی هستند که مدعی این کار میباشند. گفتم من برای یک ساعت […]
شبها لحظاتی را مینشینم و به حال برخی از آفریدههای گرفتار خدا گریه میکنم. به حال حیوانهایی که در سرمای زمستان نه پناهگاهی دارند نه غذایی به دست میآورند و از سرما و گرسنگی جان میدهند. به حال حیوانهایی که توسط خودروها در بیابانها زیر گرفته میشوند. بهحال مورچههایی که زیر دست و پا لگد […]
معمولا انسان بر اساس افکارش زندگی میکند و اگر افکار صحیح وارد زندگی انسان بشود، تغییرات مهمی رخ میدهد و زندگیاش دگرگون میشود.
بزرگواری نقل میکرد که عالمی نیکو در همسایگی ما زندگی میکرد. من مستأجر بودم و او صاحبخانه.
اگر خداوند توفیق بدهد، نگارش کتابی به نام «تفضیل الانبیاء» را شروع کردهام.
در زمان کودکیام، ماههای رجب و شعبان حکم ماه رمضان را داشت و مردم به روزههای این دو ماه دیگر مانند روزه ماه رمضان اهمیت میدادند و ما نیز یک روز آن را بدون روزه سپری نمیکردیم.
بعضی از کسانی که از قدرتهای باطنی برخوردار هستند، گاه فاسد و از ایادی شیطان هستند
مادرم نود و پنج سال سن داشت که از دنیا رفت. گاهی دلتنگش میشوم و زندگی او را مرور میکنم. او باعزت زندگی کرد. وقتی از دنیا رفت، هفتادوهشتهزار تومان پول از او بهجا ماند.
فصل تابستانی بود و از من خواستند یکی از کتابهای عرفانی آقاي خميني را در جماران شرح کنم.
مادرم بیش از نود سال سن داشت. در اواخر عمر، بیمار شد و از بیماریاش شکایت میکرد.
پیش از انقلاب، زمانی در حرم آقا امام رضا علیهالسلام و در صحن حرم بودم.
دنیا و هرچه در آن است مظاهر خداوند متعال است. اگر نسبت به موجودات و اشیا، رفتار و عملکرد خاصی داری، مانند این است که با خداوند متعال چنین رفتاری را در پیش گرفتهای.
متن بعضی کتابهای حوزوی، بسیار دشوار و سنگین است. مصباح الانس، یکی از دشوارترین کتاب ها در عرفان، بلکه در عالم آخوندی است.
زمانی بعضی دعاها و مأثورات را میخواندم اما متأسفانه، پلی ارتباطی از جنس سخن خودمانی با خدا متوجه من نمیشد که برای دلم نشست و نهادینگی داشته باشد، ولی وقتی اشعار منسوب به مولا علی را مطالعه میکردم، مؤثر بود و اشکم جاری میشد.
خداوند صفت آقایی و بزرگی دارد. من نیز از گداصفتی حتی در امور معنوی و کمالات باطنی بیزار هستم.
تنها معصوم میتواند بگوید من خدا را میشناسم و قبول دارم و هرقدر از آن مقام پایینتر میآییم به خداانگاری میرسیم تا جایی که خداوندگار بسیاری، اوهام آنان است.
از مشکلات بعضی از اهل علم در روزگار حاضر آن است که نخست داروغهاند و سپس میخواهند سیر و سلوک داشته باشند؛ در حالی که این دو متضاد هستند.
من اگر خسته شوم، به تماشای دریا میروم. در ساحل دریا میایستم و امواج کوتاه و بلند آن را تماشا میکنم.
آب به خودی خود نه سرد است و نه گرم و اگر «بَارِدٌ» در حکایت ایوب نبی گفته میشود:
سالک در سیر معرفتی خود به جایی میرسد که باید خود را از هر چیزی که به او تعلق دارد و مستند به «من» است برهاند و در این رهاندن نیز اخلاص داشته باشد و حتی خود را از این اخلاص نیز خلاص نماید.
من در زمان کودکی فراغت زیادی داشتم. زمانی رفتیم و رفتیم. صحرای محشر بود و قیامت برپا شده بود.
سالک در مسیر سلوک خود به مقامی نایل میشود که وقتی قصد اقامه نماز یا انجام کاری را دارد، نیت قربة الی الله برای وی سنگینترین امر است.
ما با انسانهای گوناگون، معاشرت کرده و با آنها مدارا میکردیم. معتقدم، محبت و مهرورزی نسبت به بندگان خداوند، بهتر از هر چیزی است.
چندین سال است که درس خارج فلسفه را تدریس میکنم به این هدف که روزی چند خردمند و دانا، مطالب آن را تحقیق و بررسی کنند.
شخصی مسیحی بود که فضایل اخلاقی بسیاری داشت. پاک و باادب و مهربان بود. به قول معروف، همهچیز تمام بود و به قول خودم، اشبه الناس بالکمالات بود.
مصباحالانس عبارتی دارد که در آن میگوید: «فآخر مقامات السلوک» و آخر مقامات سلوک را پیش میآورد. در حالی که مقامات سلوک، آخر ندارد.