روزی یک نفر از لس‌آنجلس آمده بود این‌جا و می‌گفت من شنیده‌ام شما می‌توانید بدون پوشش، بر روی یخ دراز بکشید و حتی بخوابید. او گفت من می‌خواهم این توان شما را برای تحقیقی که دارم، از نزدیک ببینم؛ هرچند در آمریکا هم کسانی هستند که مدعی این کار می‌باشند. گفتم من برای یک ساعت ماندن در سردترین نقطهٔ ایران، سی میلیون می‌گیرم. آنان در چلهٔ زمستان، مرا به منطقه‌ی پربرف و سرد شمشک تهران که برای آنان جاذبه داشت، بردند و همین منطقه را برای تحقیق خود مناسب و کافی می‌دانستند. در آن‌جا به قلهٔ بلندی رفتیم. من نیم ساعت در آب سرد ماندم و همان‌جا حتی برای لحظاتی به خواب رفتم. من بیرون آمدم و همان‌طور که پوششی نداشتم، در برف‌ها نیز نیم‌ساعتی غلت زدم، گفتم می‌خواهم حلالْ‌حلالت به آسمان برود. او سی میلیون را نیز داد. به او گفتم من حتی در سردخانه‌هایی که همه چیز در آن منجمد می‌شود، می‌توانم دوام بیاورم؛ اما هزینه آن را می‌گیرم. شنا در آب سرد مدعی زیاد دارد، اما ماند در سردخانه‌هایی که هر چیزی را منجمد می‌کند، حتی در آمریکا مدعی ندارد و کسی نمی‌تواند این کار را بکند. ولی شرط این کار این است که شبکه‌های تلویزیونی بتوانند آن را به صورت زنده منعکس کنند و نیز هزینهٔ میلیاردی آن را می‌گیرم. اگر کسی هم توانست رکورد مرا بشکند، من تمامی این پول را به او می‌دهم، بلکه چیزی هم روی آن می‌گذارم. من هم می‌توانم همانند برخی مدعیان هم بسیار بخورم و هم چند ماه چیزی نخورم. هم‌چنین همان‌طور که در دمای بسیار سرد با قدرت ارادهٔ خود دوام می‌آورم، در گرما نیز چنین می‌باشد. ما به حوضچه‌های آب‌گرم نیز رفتیم که یکی از آن‌ها حرارت بسیاری بالایی داشت و اگر کسی دست خود را در آن می‌کرد، تاول می‌زد. من رفتم و وسط آن حوضچه نشستم. این قدرت اراده است که پوست را در برابر حرارت کنترل می‌کند و مانع از سوختگی آن می‌شود؛ وگرنه پوست بدون این اراده چنین توان و مقاومتی ندارد. البته آن‌چه را که می‌توانم انجام بدهم، بسیار نازل مدعی می‌شوم؛ زیرا دیگر نخواهند گذاشت حتی نفس بکشیم. البته من به پول هم نیاز ندارم و این کارها برای محبان و ضعیفان است. من آزاد زندگی می‌کنم. نه به پول نفت و گاز این ملت وابسته‌ام، نه سرسپرده و تملق‌گو می‌باشم. به شاگردانم نیز شهریه نمی‌دهم. شاگردان ما تمامی طلبه‌هایی بانشاط، موقر و شیک می‌باشند و چون شهریه نمی‌دهم، افراد نیازمند به این درس‌ها نمی‌آیند. اما به هر حال، در این کشور ثروتمند و غنی، اگر چهار تا دوربین دور کسی جمع شود، می‌گویند این آقا را نباید بزرگ کرد. این‌ها هر کسی را که بخواهد سر و گردنی بزرگ‌تر باشد، خفه‌اش می‌کنند. آن‌ها همه را کوچک و فیسقلی می‌خواهند و تنها شخصیت حقیر خود را بزرگ فریاد می‌کنند.

مطالب مرتبط