آب به خودی خود نه سرد است و نه گرم و اگر «بَارِدٌ» در حکایت ایوب نبی گفته می‌شود:

«وَاذْکرْ عَبْدَنَا أَیوبَ إِذْ نَادَی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ارْکضْ بِرِجْلِک هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ»(۱) در واقع سردی آب مربوط به امور هم‌جوار آب است نه خود آب. زمانی به زیارت آرامگاه ایوب پیامبر که در نزدیکی‌های شوروی سابق قرار دارد، رفته بودم. چه قیامتی در آن مکان برپا بود و ایوب، چه پیامبر آبروداری است! مسلمانان، اعم از سنی و شیعه به زیارت آرامگاهش می‌روند و اعمال مخصوص و جالب توجهی انجام می‌دهند. چشمه آبی در آن مکان وجود دارد که آن را از معجزات حضرت ایوب می‌دانند. من تمام این حرف و نقل‌ها را تکذیب کردم و گفتم آبی که در نقل‌ها از آن سخن گفته شده است، وصف «بَارِدٌ» دارد، اما آب این چشمه، داغ و ولرم است. اطرافیان از من خواستند سکوت کنم و در مورد این مسأله که مردم آن‌جا برایش تعصب دارند، سخنی نگویم. گفتند حاج آقا! با حرف‌های شما، اهالی منطقه دست از سر ما برنمی‌دارند. من از همسفرانم خواستم زیارت کنند و اعمالشان را به‌جا بیاورند، سپس داخل چشمه آب شدم و در آب ایستادم. متأسفانه عده‌ای در هر زمانی با خرافات و حرف‌های بی‌اساس، اعتقادات مردم عوام را شکل می‌دهند و آن‌ها را فریب می‌دهند و از این راه، به اصطلاح نان در می‌آورند و کسب درآمد می‌کنند. متأسفانه کشور ایران نیز در این زمینه، الحمدالله! یار امامزادگان است. مدام قبری را متعلق به امامزاده‌ای معرفی می‌کنند و گنبد و بارگاه به نام امامزاده درست می‌کنند. این در حالی است که بعضی از این اسنادها، دروغ و کذب است؛ به‌خصوص در مکانهای دورافتاده‌ای که سوراخ و غاری را نشان می‌کنند و آن را به قبر امامزاده‌ای نسبت می‌دهند. در بعضی از این مکان‌های معرفی شده، نه آدمیزاد بوده و نه چرنده و پرنده. حتی تکه چوبی را هم به عنوان اثری از زندگی بشر در آن‌جا نمی‌توان یافت. بی‌شک، ایده چنین متقلبانی این است که درآمد حاصل از گنبد و بارگاه امامزادگان، بیش از احداث یک شرکت نفتی پرزحمت است، از سوی دیگر، نفت ذخیره‌ای است که روزی تمام می‌شود، اما امامزاده و باوری دینی که نسبت به آن وجود دارد، نامحدود و پایان‌ناپذیر است. به همین دلیل، بر امامزادگان و آرامگاه‌هایشان سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما تفاوت این دو در این است که گنبد و بارگاه امامزادگان ادعایی، جیب معتقدان را از پول و سرمایه خالی می‌کند، ولی صنعت نفت و درآمد حاصل از آن، به جیب مردم می‌رود ان‌شاء اللّه. پس ما بایستی روی صنعت نفت سرمایه‌گذاری کنیم. اما اشکال این کار این است که زمین، خالی و بایر می‌ماند که می‌توان گفت، نباید نگران این موضوع بود؛ زیرا گفته‌اند: خدا روزی به نادانان رساند / که صد دانا در آن حیران بماند. در واقع، یکی از عوامل عقب‌ماندگی کشور ما در زمینه اقتصاد، سرمایه‌های ملی ماست. ذخایری مانند نفت و گاز. ما از نظر ذخایر و منابع گاز، رتبه دوم را در جهان داریم. ما گاز را به کشورهای دیگر صادر می‌کنیم و این کار را به شکل خوبی انجام می‌دهیم. در مورد ذخیره باارزش نفت نیز چنین می‌کنیم، اما مسأله این است که همین سرمایه‌ها و ذخایر ملی، باعث بدبختی ما شده است. این‌که ما در زمینه اقتصاد، رشد و پیشرفتی نداریم، مثل این است که انسانی عافیت‌طلب و پولدار از رشد و پیشرفت باز می‌ماند و استعدادهایش شکوفا نمی‌شود. درست است که سرمایه‌های ملی برای ما حکم نعمت را دارد، اما با سوء تدبیرهایی که بوده است، باعث بدبختی و عقب‌ماندگی ما شده است.

 ۱٫ ص / ۴۱ – ۴۲٫

مطالب مرتبط