پیش از انقلاب، زمانی در حرم آقا امام رضا علیهالسلام و در صحن حرم بودم.
ما در آنجا نشسته بودیم، ناگهان مردم به هم ریختند و شلوغ شد که بیماری که ظاهرا دچار فلج از ناحیه پا بود، شفا پیدا کرده است. من آن فرد را دیدم اما اعتنایی نکردم؛ زیرا دانستم دروغ میگوید. دو سه نفر نیز با من همراه بودند. از دلیل بیاعتنایی و بیتفاوتیام پرسیدند. گفتم من به این سادگی حرف دیگران را نمیپذیرم. این اشخاص، فیلم بازی میکنند و به دروغ خود را شفایافته امام رضا معرفی میکنند. قصدشان هم این است که کرامتی را به امام نسبت بدهند و نیز خود را مهم جلوه بدهند. همراهان از من پرسیدند آیا شما معجزه و کرامات امامان را باور ندارید؟ پاسخ دادم ثبوتا و در اصل، اگر آقا مرده را نیز زنده کند، قبول دارم، اما اینک این کرامت را باور ندارم؛ زیرا برایم محرز نمیشود. در عالم هستی، امکان هر واقعه و رخدادی وجود دارد، اما این امکان، مرا مجبور به پذیرش وقوع هر واقعهای نمیکند. در همان زمانها گاهی در شهر قم و در حرم حضرت معصومه نیز این ماجرا اتفاق افتاده است و حتی گاه شده است که نقاره نیز زدهاند که بیبی بیماری را شفا داد. درست است که اگر کسی در کرامات بیبی حضرت معصومه علیهاالسلام شک کند، زندیق است؛ زیرا ایشان صاحب ولایت و صاحب قدرت است، با این حال، گاه شده است از شخصی که ادعا دارد شفا پیدا کرده است، پرسیدهام بابت این نمایش چهقدر پول گرفتهای؟ چنین دروغهای مذهبی، در میان مسیحیان بسیار رواج دارد و مسلمانان به دلیل اینکه از سلامت اعتقادی بیشتری برخوردارند، کمتر دست به چنین اعمال تزویری میزنند. بعضی مسیحیان سیاستباز و بازیگر، گاه چنین ماجراهایی برای حضرت مسیح علیهالسلام میسازند و چنین معرکههایی را بهپا میکنند که آی مردم! چشمهای نابینایم باز شد و شفا پیدا کردم. متأسفانه افراد سادهلوح و زودباور نیز این دروغها را باور میکنند که مسیح، بیماری را شفا داد. در عالم واقع، حضرت مسیح مرده را زنده میکند و اعجاز میکند. این مسأله در قرآن کریم نیز اثبات شده است، اما اکنون میشود که این رخدادها دروغی باشد که انسانهای حقهباز به هم میبافند. اگر اتفاقی امکان وقوع داشته باشد، دلیل بر این نیست که این موضوع را در هر زمانی و از هر کسی بپذیریم؛ زیرا ثبوت یک مسأله با اثبات آن تفاوت دارد. اگر کسی این دروغها را باور کند، در واقع، انسانی سادهباور و زودپذیر است. هرچند ممکن است چنین وقایعی صحت داشته باشد، اما وقتی شخص از راست و دروغ آن اطلاعی ندارد، پذیرش آن غیر عقلانی است. ضمن اینکه بابت راستیآزمایی این وقایع، تکلیفی بر دوش انسان نیست. پس موضع من این است که من اطلاع خاصی درباره این وقایع ندارم. شاید این وقایع صحت داشته باشد و شاید دروغ و نمایش است. امکان راستیآزمایی این وقایع نیز برای عموم مردم وجود ندارد.