Previous Next
آرشیو مقالات (اشعار)
مقرب محبوبی و چهره جمعی عشق

مقرب محبوبی و چهره جمعی عشق

 آیا می‌شود پدیده‌ای باشد که دل وی نقطه عطف حق‌تعالی باشد و خداوند پی در پی بر دل او نظر داشته باشد؟ غزل «لطف حضور» از محبوبان ازلی و ابدی حق‌تعالی می‌گوید؛ آنان که نه تنها در لطفی مدام از عشقْ خستگی و بریدگی ندارند، بلکه همواره خجسته‌تر و پرطراوت‌تر می‌شوند:  وصل دلدار ازل در […]

ترنم‌های دل محبوبی

ترنم‌های دل محبوبی

 محبوبی در رؤیت محبوبْ مستغرق است، ولی غم وصل و درد فراق نیز با اوست. محبوبی هنگامی که از غم این دلِ محزون، ولی سرمست می‌گوید، محبوبْ برای او ناز می‌آورد؛ نازی که محبوبی خریدار آن می‌گردد و از ناز حق‌تعالی که در چهرهٔ آتش و درد عشق و بلاها می‌باشد، استقبال می‌کند. حق‌تعالی نیز […]

مستانه های عشق شاهد هرجایی و امید لوده مست

مستانه های عشق شاهد هرجایی و امید لوده مست

«شاهد هرجایی» و «لوده مست» «در ابتدای دوران کودکی، در هر گذرگاهی که خود را مشاهده می کردم، با تمام دیده های مختلف، تنها دیده ام بر چشم کسی می‌افتاد که همیشه و در هر رؤیتی آن جناب را دیده بودم و آن حضرت را در شعرهای خود با عنوان «شاهد هرجایی» و «لوده مست» […]

بزن آتش، بکش ما را، که از تو دل نمی‌گیرم

بزن آتش، بکش ما را، که از تو دل نمی‌گیرم

کسی که آرزوی وصل جناب حضرت حق‌تعالی را دارد، ماجرای آن را می‌تواند از غزل «بکش ما را» جویا شود. حق‌تعالی کسی را به بارگاه خود می‌خواند و در مجلس هیمانی خویش، بی‌گفت و گو به مغازله می‌خواند که نخست «امان»، «امنیت» و «آرامش» را از او گرفته باشد و صبر و بردباری او را […]

عشق پاك و دور از هوس محبوبان

عشق پاك و دور از هوس محبوبان

غزل «زخمه نگاه» ، غزل غم‌انگیزی است که مناسبِ دستگاه شوشتری می‌باشد. این غزل بر عشق پاک و دور از هوس مقرّبان محبوبی تأکید دارد و خاطرنشان می‌شود هر هوسی قفسی است که عاشق را در خود زندانی می‌دارد:   عـاشقم و عشق من از هوس نیست  مـرغ دل من به پی قفس نیست   هوس […]

زخمه چكاوك : مجموعه غزليات ۱۲ دي ماه تا ۲۲ بهمن ماه

زخمه چكاوك : مجموعه غزليات ۱۲ دي ماه تا ۲۲ بهمن ماه

جز دلی ساده به رنگ خدا ندارم و غزل‌هایم نیز بر همین وزان، جز مناجات‌هایی ساده نمی‌باشد که از این سینه برخاسته است.  مناجات با نگار نازنینی که مِثْل و بَدیلی برای او نیست و در دوستی و رفاقت، حضرت دوست و عالی‌جناب رفیق می‌باشد؛ خدایی که در رفاقت خود چنان نابِ ناب است که […]

شعر ؛ موسيقی دل آدمی

شعر ؛ موسيقی دل آدمی

    «شعر»، حقیقتی است شناخته‌شده برای تمامی افراد بشر با هر گویشی که دارند و «ندای دل» آدمیان است که افشا می‌شود.  اگر فیلسوف، حقیقتی به نام تفکر و اندیشه را زبان عقل و خرد خویش می‌داند و آن را به نگارش می‌آورد، کسی هم به شعر می‌گراید که «دل» داشته باشد و او با […]

رقص دل : استقبال و نقد غزل حافظ: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

رقص دل : استقبال و نقد غزل حافظ: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

ظهور عشقم و عشقم به رقص آورده آن دلبر نه آن که نقص و استغنا سبب شد دلبر ما را   دمم خود از دمِ عشق است و وجدم چنگ ایجادی که ظاهر کرده حسن چهرهٔ یوسف، زلیخا را   جناب خواجه : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به خال […]

کجا علم و فضیلت می‌شناسد روزگار ما؟

کجا علم و فضیلت می‌شناسد روزگار ما؟

غزل «پاک کن و نترس» خطاب به کسی دارد که از «دل» بهره‌ای داشته باشد و در نفس خود چنان تنگْ اسیر نباشد که خودخواهی‌های مضاعف و افراطی وی شور، احساس و عاطفه‌اش را به سنگی سخت در کویری خشک تبدیل کرده باشد. برای همین است که این غزل، با توصیه به پاکی «دل» شروع […]

قمار خونين محبوبان

قمار خونين محبوبان

قمار نفس‌محوران مستکبر و خودخواه می‌خواهد تنها «من و منیت» را به کرسی برتری بنشاند؛ قماری که آتش استکبار می‌افروزد و حس منیت می‌دهد و برتری‌طلبی را به غلیان می‌آورد و خودشیفتگی را رونق بازی قمار می‌سازد.  استکبار قمارباز و غرور او، فخرفروشی می‌آورد و تکاثری که غیر خود را به هیچ می‌انگارد. استکباری ظلم‌خیز […]