بینش نوشتهٔ پیش رو سفرنامهای از سیر سرخی است که پایان آن تلاشی بنده و ریختن خون گرم اوست. وصولی که تنها با شناسهٔ «خراب» و رمز ورود «عشق» میتوان آن را یافت. این کتاب گزارشی است از یافتههای روندگانی که بر این مسیر سرخ و در این وادی خون گام مینهند. مسیری که توصیهای و فرمانی نیست و کتاب حاضر نیز توصیف میکند از آنچه یافتگان در سیر سرخ خود حس میکنند، میبینند و مییابند. این کتاب سفرنامهای است سرخ از سیری که در باطن و نهاد سالکان سائر و عارفان واصل است. درونی که در کتمان و پنهانی خود غوغای بینمودی دارد. درونی که میخواهد از خود بریزد و زینتآرایی را سم کشندهٔ خود میداند. درونی که نمیخواهد در برابر حق ایستاده باشد، بلکه میخواهد نباشد. درونی که حرکت آن به حق و باحق است تا ترک خویشتن خویش نموده باشد. درونی که میخواهد «نفسمحور» و «خودخواه» نباشد، بلکه بیابد که «حقمدار» است. درونی که وجدان خود را با «ترک» شروع میکند و کمال خود را به ترک کمال و نفی آنچه منسوب به اوست میداند. درونی که همت بر خرابی نفس و آبادی حق دارد و کمال برای او رنگ و رو و مزه ندارد؛ از این رو «حرص»، «طمع» و «خودخواهی» از او برداشته میشود. درونی که اندیشهٔ حق دارد. درونی که میخواهد نفی غیر حق را باور و یقین نماید. باطنی که منزلگاه ثابت و ابدی او وصول به حق است نه تحصیل رضوان یا خرامیدن در بهشتها و حق برای وی غایت نهایی است نه واسطه، بلکه غایت نیز نیست که تعدد بیپایه است. درونی که جز برای اندکی بس قلیل میسّر نمیگردد؛ زیرا از اندیشه و حساب صوری بهدور است و تودهٔ مردمان، حسابگر میباشند و میزان، افزونی، خوشی و خودخواهی خود را دنبال مینمایند نه ریختن خون خویش را……..
براي مطالعه اين كتاب روي لينك كليك نماييد:
سیر سرخ