توان فقیه حکمت گرا بر مهندسی فرهنگ جامعه

توان فقیه حکمت گرا بر مهندسی فرهنگ جامعه

قانون و فقه حکمت‌گرا این توان را به فقیه می‌بخشد تا با برنامه‌ریزی دقیق، از کاربردهای فاسد یک موضوع بکاهد و با استانداردهایی که قرار می‌دهد، فرهنگ استفاده خیر از آن موضوع را در جامعه مهندسی و نهادینه سازد. این امر در جامعه‌ی امروز که دنیای کفر با تمام توان خود، حرام‌های دینی را گسترش می‌دهد و به هرچه دنیای معنوی است، دهن‌کجی می‌کند و آن را به چالش می‌کشاند، حایز اهمیت بسیار است.

رهبر دینی جامعه، در چنین فضایی نمی‌تواند فقط به نوشتن رساله‌ای خشک یا به سجاده‌ای هماورد بدخواهان خلق و مستکبران گردن‌افراز حق‌ستیز گردد. وی باید مهندسی فرهنگ دینی را ترسیم نماید و روش‌های توسعه دین را شناسایی کند و از انواع آن بهره ببرد و دنیای استکبار را ـ که اهرم لذایذ حرام در دست دارد ـ با حظوظ نفسانی حلال، به چالش بکشاند. این امر، تنها با مدیریت ایدئولوگ توانمند قابل پی‌گیری است، گرچه امری مشکل می‌باشد.

باید در برابر تزها و ایده‌های حق‌ستیز دنیا، آنتی‌تز و ایده‌ای جدید، اما دین‌پسند و سازگار با فرهنگ شیعی، داشت و از این طریق، با مستکبران معنویت‌ستیز به رقابت برخاست تا بتوان اداره دنیایی با چند میلیارد جمعیت را به دست گرفت. با توجه به مقتضای آموزه: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»(انفال / ۶۰)، آمادگی تنها به ادوات نظامی خلاصه نمی‌شود و همه امور ـ از جمله مسایل مربوط به مهندسی فقه را شامل می‌شود. برای نمونه، اسلام پیش از آن که زنا را حرام کند، ازدواج دایم یا موقت را طرح نموده و قوانین لازم برای اجرایی شدن آن را تدوین نموده است تا مردم که نیاز جنسی و طبیعی آنان، داشتن آمیزش را ایجاب می‌کند، با دوری و پرهیز از زنا که حرام گردیده است، دچار عقده‌های روحی و روانی نگردند و بتوانند خود را از طریق حلال، سبک و بانشاط سازند و برای بندگی حق، سرزندگی داشته باشند. قانون حکیمانه برای مدیریت جامعه، پیش از آن‌که از حرمت چیزی سخن گوید، موارد حلال آن را طراحی می‌کند و بدین‌گونه به تقابل با فرهنگ منحط و معنویت‌ساز و ضد اسلام غرب می‌رود. نخست باید حلال‌ها به جامعه معرفی شود و سپس آنان را از موارد حرام آن باز داشت تا تبلیغ دینی روند طبیعی خود را طی کند. در این صورت است که می‌توان از جامعه انتظار داشت از حرام‌ها دوری جویند. بیش‌تر کسانی که به معصیت آلوده می‌شوند، انسان‌های شایسته‌ای هستند که چون درآمدزایی یا کامیابی خود از موارد حلال را در بن‌بست دیده‌اند و مرزهای حلال و شرعی را بسته می‌انگاشته‌اند، به انحراف کشیده شده‌اند.

امروزه دنیای غرب می‌خواهد انسان‌ها حیوان باشند و زندگی حیوانی داشته باشند. غربیان با ابزار رسانه‌های دیداری مانند ماهواره، تلویزیون و اینترنت، مردم را به حیوان بودن سوق می‌دهند. چشمی که همواره فریم به فریم فیلم‌ها را می‌بیند، به سبب کثرت دیداری که چشم دارد و فعالیت بسیاری که مغز در این فرایند انجام می‌دهد، تعقیبات نماز برای او معنایی ندارد، همان‌گونه که رفته رفته کار کردن نیز معنا و مفهوم خود را برای مغز از دست می‌دهد. از این رو، خانواده‌های مذهبی باید برنامه‌ای دقیق برای این امر تدوین کنند تا هم خود و هم فرزندانشان در سلامت باشند. نه چنان بر آنان سخت گیرند که تلویزیون را تعطیل نمایند و حسرت و عقده آن را داشته باشند و نه چنان یله و رها باشند که از همه چیز باز مانند. البته، آن‌چه در این میان مهم است این است که نباید به بهانه حلال، حرام‌های الهی را نادیده گرفت و از وادی افراط به میدان تفریط گام نهاد و احکام را فارغ از هر گونه مرز دانست و به همه چیز، نه به چشم حلال، بلکه به دیدی بی‌بند و بارانه نگریست.

فقه حکمت‌گرا پاک‌سازی جامعه از لوث آلودگی‌ها را رسالت مهم فقیه می‌داند، نه صرف تلاش و کوشش برای درس و بحث و تعلیم و فراگیری. هدف انبیا و اولیای الهی همواره این بوده است که دستگیر مردم باشند و راه نجات را برای آنان آشکار سازند و فقه حکمت‌گرا نیز با مهندسی دقیق و همه‌جانبه فقه خود در همین مسیر حرکت می‌نماید.

خداوند متعال برای هر حرامی ده‌ها مورد حلال گذاشته و برای هر حرمتی ده‌ها جایگزین آورده تا هیچ بنده‌ای برای ارضای تمایلات نفسانی خود به گونه حلال، حجتی بر خداوند نداشته باشد. برای نمونه، اگر خداوند بت‌پرستی را حرام نمود در عوض برای بندگانی که از کودکی با ماده و جسم بزرگ شده‌اند و غیر آن را ندیده‌اند و نمی‌شناسند و نمی‌دانند مجرد چیست و خدای مجرد چگونه است، کعبه را قرار داد تا با توجه به سوی آن به پروردگار خویش رو آورده باشند و امر می‌کند که به سمت آن سجده نمایند و به گرد آن به طواف درآیند. در مثالی دیر باید از قمار نام برد که بر اساس منقولات، شیطان پایه‌گذار آن بوده و آن را برای فریب و اغوای دیگران قرار داده است، ولی در برابر، هر بازی دیگری که آلات قمار در آن نباشد بدون اشکال است و رهان و گروگذاری و شرط‌بندی نیز حرمتی ندارد.

همان‌گونه که اسلام توانست با تدوین قوانینی پیشرفته و زیرکانه، برده‌داری را براندازد، می‌تواند ارتکاب به محرمات را از صحنه جامعه بزداید و به جای آن، موارد حلال و مجاز خویش را جایگزین آن سازد و در این صورت است که می‌توان گفت دین پیروز این میدان است.

دین‌داری و قانون‌گرایی در عصر حاضر اگر با چالش میدان‌دار نبودن نظریه پرداز حکیم و توانمند روبه‌رو گردد و به فقدان حکمت نظری و ضعف اندیشاری مبتلا شود، افراد جامعه و پیروان دین‌مدار و قانون‌مدار، چیستی و چگونگی دین و قانون را در نمی‌یابند و دلزدگی و یأس از دین یا دین‌مداران و قانون و کارگزاران آن را احساس می‌نمایند. دین و ایمان در عصر حاضر نیازمند عقلانیت و حکمت‌گرایی است و عقلانیت دینی نیازمند شکوفایی و بازپروری توسط لیدری ماهر و حکیمی توانمند و فقیهی آگاه به مقتضیات زمان و مکان و توانا به شناخت میزان خیر و شر موضوعات است. برای نمونه می‌توان از بحث فروش عذره و نجاست در مکاسب محرمه سخن گفت که چون شیخ انصاری منفعت حلالی برای آن نمی‌دیده، آن را حرام شمرده است، اما شیخ انصاری ملاک حرمت آن را طاهر نبودن عذره می‌دانست؛ در حالی که فقه حکمت‌گرا می‌گوید هرچه منفعت (خیر) داشته باشد، خرید و فروش آن حلال است. بر این پایه، کودهایی را که در گذشته حرام دانسته می‌شد، می‌توان با کارایی مفیدی که دارد، به فروش رساند و نجس بودن، مانع استفاده و بهره‌وری مفید و در نتیجه، مانع جواز خرید و فروش آن نمی‌شود. این امر، علمی بودن فقه شیعه و ملاک داشتن آن را می‌رساند. این تغییر موضوع است که حکم ویژه موضوع را به آن می‌دهد، نه آن‌که تغییری در حکم خداوند به وجود آید. در نمونه‌ای دیگر، تنباکو حرام نیست اما روزی با تغییر موضوع و کاربری آن و غلبه استفاده شرآمیز از استفاده خیر آن، میرزای شیرازی، به حرمت مقطعی و زمانی آن فتوا داد.

مطالب مرتبط