قرائت و تدبّر در قرآن کریم
قرآن کریم از قرائت، نزدیک به هشتاد مورد سخن به میان آورده است؛ ولی به تدبّر در آن فقط در دو یا سه مورد اشاره شده است. شاید این امر از این جهت باشد که نوع مردم و عموم و غالب افراد، قرائت قرآن برای آنان میسّر میباشد، اما اهل تدبّر، بسیار اندک هستند و قرآن حکیم که رئیس عقلا بلکه خالق عقل است، به امری خارج از توان آدمی امر نمیکند. قرائت قرآن حکیم برای همه ممکن است، اما تدبّر مسألهای فنی و تخصصّی است. به عنوان نمونه، قرآن میفرماید:
۱- « فاقرءوا ما تیسّر من القرآن»(۱)؛ آنچه برای شما ممکن است، قرآن بخوانید.
۲- « أفلا یتدبّرون القرآن أم علی قلوب أقفالها»(۲)؛ چرا در قرآن حکیم تدبر نمیکنید؟ آیا میتوانید اما نمیخواهید، یا قفل بر قلب شما نهاده شده و نمیتوانید تدبّر داشته باشید؟
۳- « لیس للإنسان إلاّ ما سعی»(۳)؛ برای انسان جز همان سعی و تلاش وی چیزی نیست.
۴- « لا یکلّف اللّه نفسا إلاّ وسعها»(۴)؛ خداوند تکلیف نمیکند، مگر به قدر توان هر فرد.
تکلیف اولی انسان قرائت قرآن کریم است، با
۱ـ مزمّل / ۲۰٫
۲ـ محمد صلیاللهعلیهوآله / ۲۴٫
۳ـ نجم / ۳۹٫
۴ـ بقره / ۲۸۶٫
قرائت باید تدبّر و با تدبّر باید اُنس و الفت حاصل شود تا در نهایت قرب به حقیقت قرآن کریم به دست آید.
ریشه و اشتقاق مادهٔ قرآن کریم
آیا ریشهٔ قرآن کریم، قرء یا قَروَ یا قَرَی است؟
در لغت قَرَی به معنی جمع است، قریه یعنی مجموعهای از افراد و خانهها. قُرا یعنی روستاها، دهکدهها.
قَرَوَ یعنی اقدام بر عمل (قصد همراه عمل).
قرء به معنای خواندنی است که فهمیدن همراه آن باشد. عرب وقتی میگوید: قرائت کن؛ یعنی آنچه را که فهمیدی بگو.
با این توضیح باید گفت: قرائت، خواندن تدریجی همراه با فهم و ضبط است و قرآن کریم چون میفرماید: « فاقرءوا ما تیسّر من القران»(۱)؛ مراد آن معنای قَرَء است؛ یعنی خواندن همراه فهمیدن. قرائت با فهم موجب اُنس با قرآن میشود، لذا اذن دخول و ابتدای ورود به قرآن و اُنس و الفت با کتاب الهی، قرائت همراه با فهم است.
اگر کسی به قرائت قرآن ملزم شود؛ هرچند تدبّر نداشته باشد، از آن جهت که قرآن کریم صاحب عقل است، اگرچه قاری طوطیوار بخواند و رد شود، باز نیز قرآن حکیم اثر مثبت خویش را
۱ـ مزمل / ۲۰٫
میگذارد؛ مثل شخص نابینایی که وارد اتاقی شود و کلید برق را روشن کند؛ هرچند روشنایی را نبیند، اما روشنایی بر روان و اعصاب وی اثرگذار است.
قرائتهای مختلف قرآن کریم
مطالعه و تحقیق و بازی با الفاظ قرآن کریم ممکن است مقدمهٔ علم و فهم قرآن مجید و موجب ایجاد انس و الفت با قرآن حکیم شود؛ اما تا وقتی که انس با قرآن حاصل نشود، همهٔ آن مدرسه، بازی و تشکیلات ظاهری است؛ زیرا قرآن حقیقتی ابدی و زندهای است که هر کسی اعم از خداوند متعال تا ملائکه و انبیا و اولیای الهی، هر یک به نحوی آن را قرائت کردهاند که این الفاظ و جلوهٔ ظاهری آن، نوعی از قرائت آن است که رزق گرفتاران الفاظ قرار گرفته است؛ حتی جمادات، نباتات و همهٔ مخلوقات هر کدام به نوعی قرآن عظیم را قرائت کردهاند و به این حقیقت در جای جای قرآن کریم اشاره شده است.
« وإن من شیء إلاّ یسبّح بحمده ولکن لا تفقهون تسبیحهم»(۱)؛ چیزی در عام هستی نیست مگر آن که به حمد خدای او را تسبیح میکند اما شما ستایش آنان را در نمییابید.
در سورهٔ قیامت به قرائت خدا و ملائکه اشاره شده است که میفرماید:
« انّ علینا جمعه و قرانه، فاذا قرأناه فاتّبع
۱ـ اسراء / ۴۴٫
قرانَه»(۱)؛ ما خود قرآن را جمع نموده و آن را بر تو قرائت میکنیم و چون آن را بر تو خواندیم، پیرو آن باش. خداوند قرآن کریم را همراه با فرشتگان قرائت میکند، ای پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، تو با زبان، گوش، جسم، جان، روح، روان، ذهن، قلب و با تمام وجود حقیقت قرآن را درک و دریافت کن. بر اساس این آیات شریفه، همهٔ موجودات از خداوند متعال تا ظهورات هستی، همه و همه به زبانی مخصوص به خویش قرآن کریم را قرائت میکنند.
انواع قرائتهای قرآن
همانطور که پیش از این اشاره شد، قرآن کریم مجموعهای کامل و حقیقتی زنده و جاوید است که همهٔ موجودات از خالق تا مخلوق هر یک آن را به زبان خود قرائت کردهاند که اگر انسانی بتواند به آن درجه از اُنس با قرآن حکیم برسد که محرم راز قرآن و همنوای با قراءات مختلف آن باشد، به گنجهایی از معارف رسیده است و قرآن خود شهادت میدهد به همنوا شدن و متابعت کردن پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با قرائت قرآن خدا و ملائکه که در بردارندهٔ قراءات همهٔ آفریدههاست: « فإذا قرأناه فاتّبع قرانه». نبی مکرّم اسلام به چه معارفی دسترسی داشته است؟ خدا میداند و خود و محرمان درگاه ایشان علیهمالسلام ؛ چنان که میفرماید:
۱ـ قیامت / ۱۸٫
« فأوحی إلی عبده ما أوحی»؛ به بندهاش وحی کرد آنچه را که وحی کرد.
آیا دیگر انسانها میتوانند به چنین مقامی برسند، چه هنگام و چگونه و چه کسی؟ البته، قراءات هفت یا چهاردهگانه نه تنها چهارده وجه و روایت لفظی بلکه چهارده اشتباه است؛ زیرا نسخهٔ اصلی قرآن کریم که نازل شده تنها یک قرائت مشخص و واحد داشته است و این همه قاریان قراءات مختلف: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
عشقت رسد به فریاد ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی با چارده روایت
بسیار بهتر و مناسب بود که خواجه حافظ میفرمود: قرآن حق بخوانی با انواع قرائت.
مقصود ما این است که مرحوم علامهیطباطبایی؛ این مرد بزرگ و بی نظیر، در تفسیر المیزان تا کجا پیش رفته، و از کجا باید کار دنبال شود؟ کیفیت قراءت موجودات چگونه است؟ و رسوخ و تأویل قرآن کریم و در محضر قرآن بودن و همکلام و همزبان شدن با قرآن مجید چگونه و چطور است؟
قرائت و تدبّر
قرآن کریم بدون حد و مرز مشخص دعوت به قرائت خود کرده و فرموده: تا جایی که میسر و ممکن است و در توان شماست، قران کریم را قرائت نمایید: « فاقرءوا ما تیسّر من القران»(۱).
به طور عادی در پانزده ساعت یک ختم قرآن میتوان نمود که اگر تمرین شود، در زمان کمتری نیز ممکن است.
البته، مقصود قرآن کریم از قرائت و تلاوت، خواندن همراه با تدبّر و دقت در معانی و فهم آن است که اگر قرآن کریم به این صورت خوانده شود هرچه بیشتر خوانده شود بهتر است. بنابراین، اگر کسی در یک آیهٔ شریفه دقت عمیق کند؛ به گونهای که معنای آن آیه توجه قلبی او را جلب کند؛ چنانچه دهها بار نیز آن را تکرار کند نه تنها خسته و ملول نمیشود بلکه با هر مرتبه تکرار، معنا و حقیقت تازهای را برای او کشف میگردد و در این صورت، تکرار آن اگر با نشاط و جذبه باشد شایسته است تا حقیقت و باطن آن آیهٔ شریفه بر قلب و جان وی نازل شود.
۱ـ مزمل / ۲۰٫
از آنچه تاکنون بیان شد چند مطلب به دست میآید:
الف. هر مطالعه و تحقیقی که بازی با الفاظ قرآن به شمار رود، قرائت محسوب نمیشود.
ب. هر قرائتی همراه با تدبّر نمیباشد.
ج. هر تدبّری انس با قرآن به شمار نمیرود.