ترک طمع و صفای باطن

منبع: علوم و نظرگاه های شاخص

۷۵ ـ عاشق بی‌طمع در هر شرایطی، دست از عشق خود بر نمی‌دارد و معشوق خود را رها نمی‌سازد. عشق بی‌طمع هیچ گاه بریدگی ندارد؛ بلکه هر چه زمان بر آن عشق بگذرد، هم‌چون شراب، صافی‌تر می‌شود.

۷۶ ـ مقرّب محبوبی از همان ابتدا در فنا می‌باشد و با عشق زندگی می‌کند و عشق هیچ‌گاه اضطرار و نیازمندی ندارد. محبوبانِ حضرت عشق را سِیری است که با عشق انجام می‌شود و باید مقامات عاشقان را در وصف حال آنان ترسیم کرد.

۷۷ ـ نفی طمع یعنی از سرِ خود برخاستن و «یک شهر آباد بس است»، شعار عرفان محبوبی و تمامی مسیر آن می‌باشد.

۷۸ ـ ترک طمع صفای باطن می‌آورد. در معارف، فقط صفا می‌خرند و بس و کسب معرفت به زرنگی و زحمت نیست. این صفاست که زمینه را برای اعطای معرفت آماده می‌سازد. صفا نیز با سادگی است نه با کثرت. سلوک تنها برای رسیدن به انس با حق‌تعالی است. انس نتیجهٔ معرفت و عرفان و فعلیت آن است. انس با حق‌تعالی نیز تنها هنگامی حاصل می‌شود که سالک اعتماد به خداوند و انصراف از غیر داشته باشد. کسی که به انس با خداوند می‌رسد صفای باطن می‌یابد. کاسهٔ دل چنین سالک باصفایی غیر از خدا چیزی در خود نمی‌گیرد و دلش به چیزی غیر از حق گیر نمی‌کند. چنین فردی از غیر خدا صافی است و رونق وجود و دل‌بستگی او به حق است و دلش دل حقی است. سخن گفتن از این مراتب تنها سخن‌پردازی است و داشتن آن است که بسیار سخت و نیز کارآمد و مؤثر است. صفای باطن با اعتماد به حق و انصراف از غیر خداوند شکل می‌گیرد. سالک اگر به صفای باطن برسد غیر از خداوند چیزی در او نیست و دلش نسبت به غیر، بیابان برهوت است. سالک در این مرتبه اگر دوست دارد تنها برای خداست و اگر کوشش می‌کند فقط برای خداست و اگر انس دارد تنها به حق‌تعالی است.

البته صفای باطن بر دو قسم نزولی و صعودی است. صفای باطن نزولی ویژهٔ محبوبان است که کاسهٔ دلشان خدایی و صفای باطنی آنان خدادادی است و به هیچ وجه زمینهٔ اکتساب در آن نیست و تمام دارایی آنان موهبتی است. البته صفای باطن در برخی از پدیده‌های غیر انسانی وجود دارد. برای نمونه در میان سنگ‌ها، عقیق، فیروزه، زبرجد و یاقوت دارای صفای نزولی است.

اما صفای دوم، صفای صعودی است. سالکان محب دارای چنین صفایی می‌باشند. در میان پدیده‌ها، سنگ کوه که سابیده می‌شود و از آن مرمر به دست می‌آید دارای صفای صعودی است. محبان با ابزار خلقی است که صافی می‌شوند و محبوبان به حق‌تعالی است که پر از صفا می‌باشند.

در این که آیا صاحب معرفت سالکی محبی است یا از محبوبان که صفای باطن آنان نزولی است، نیاز به آزموده شدن دارد و بر اساس آن است که سالک می‌تواند استاد خود را تعیین نماید.

به هر روی، کسی که انس به حق‌تعالی و صفای باطن نداشته باشد، شاسی سلوک و معرفت در اختیار او نیست.

۷۹ ـ مربی اولیای خدا تنها حق‌تعالی است و فقط اوست که آنان را سیر می‌دهد و همواره جلودار آنان است و ایشان را به گام خود به سوی خویش می‌خواند.

منبع: علوم و نظرگاه های شاخص

مطالب مرتبط