پایه‌های عرفان محبوبی

عرفان محبوبی

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

من عرفان عصمتی شیعی و محبوبان اولی و ذاتی را با گزاره‌های زیر معرفی می‌کنم. توجه شود در این کتاب، هرجا از محبوبان سخن می‌گویم، محبوبان اولی و ذاتی را منظور دارم و دو گروه دیگر از محبوبان، یعنی محبوبان وصفی و فعلی، موضوع اصلی این کتاب نیست و هرجا نامی از آنان آورده شود، قرینه‌ای تعیین‌کننده بر رتبهٔ آنان خواهم آورد.

۴ ـ موضوع عرفان حق‌تعالی و اسما و صفات الهی و مظاهر اوست. غایت عرفان وصول به حق‌تعالی است. فاعل عرفان نیز حق‌تعالی می‌باشد. بنابراین موضوع و غایت و مسیر در عرفان یکی است، برخلاف علوم دیگر که در این امور باید تفاوت داشته باشد. در عرفان جز حق‌تعالی نیست. عرفان از حق‌تعالی می‌گوید که امری شخصی و جزیی است. بلندای عرفان محبوبی نه‌تنها مقام اسمای الهی، بلکه ذات حق‌تعالی است. محبوبان حق، شناخت «ذات» را پی می‌گیرند و وصول به شخص حضرتش را در تیررس خود قرار می‌دهند.

۵ ـ عرفان محبوبی مفهوم نمی‌دهد، بلکه مصداق را عطا می‌کند. عرفان محبوبی، بلندای معرفت و حکمت و باریافتن به مقام روح است؛ مقامی که اوج توحید است یعنی خراب شدن از خود. مرتبهٔ بسیار سنگینی که فقط حق در جان محبوبی می‌ماند و بس. حق‌تعالی هم ظاهر است و آشکار و هم باطن است و پنهان. او در ظهور پنهان است و آن‌گاه که باطن است و پنهان، ظهور در او متلاشی و فانی است.

۶ ـ محبوبان به عنایت پیشین و به جذبه‌ای وصول یافته‌اند. آنان معرفتی اعطایی و موهبتی و خاص دارند و نیازمند آموزش و تعلیم و مدرسه و استاد نیستند و در ازل، خداوند آنان را بی‌واسطه تعلیم داده و به یک غمزه و جذبه، بر حق‌تعالی و تمامی پدیده‌های او شناسا گردیده و از مدرسه و تعلیم برای ابد بی‌نیاز شده و در فروهشت ناسوتی خود، به محض زاده‌شدن، نخست با توجهی به خداوند، تمامی دانش موهبتی خود را باز می‌یابند. آنان حق را همان‌گونه که هست و هر چیزی را به حقیقت خود مشاهده می‌کنند. محبوبان، معرفت را نقد دارند و از همان ابتدا نهایات را رؤیت می‌کنند و آن را دارند. محبوبان ذاتی در طفولیت و دیگر محبوبان تا اوان نوجوانی خویش هرچه بخواهند بشوند، به آن‌ها نشان داده می‌شود.

۷ ـ معرفت، دارای سه مرتبهٔ کلی است: تشبُّه، تخلّق و تحقُّق. سالکان متشبّه، مشهورترین افراد در عرفان هستند و شماری فراوان دارند. متشبّه به مقامات باطنی و گفته‌های عارفان باور دارد اما آن را در خود ندارد. محبت و عشق متشبهان تصنّعی است و با فشاری، ممکن است آن را زمین بگذارند. متخلقان به انواع بلا پیچانده می‌شوند. آنان ایمان و توان ایثار دارند.

محبوبان در متن ماجرای حقیقت هستند و محققان آنان به موهبت، حقایق را در اختیار دارند. اینان کسانی هستند که وصول عینی به یافته‌های حقی دارند و تمامی آن را به صورت جزیی و فرد به فرد می‌شناسند. محبوبان در هستهٔ مرکزی ذات خداوند تعین می‌یابند و ساحت قدسی ذات خداوند را وجدان و ذوق می‌کنند و سپس به ناسوت فروهشت داده می‌شوند. نخستین چهره‌ای که آنان می‌بینند، چهرهٔ خداوند است و می‌یابند که خداوند آنان را تنگ در آغوش عشق خود گرفته است. محبوبان در قرب صعودی، تمامی عوالم قیامت را درمی‌نوردند و در قرب نزولی، تمامی اعمال و کردار خلقی را می‌توانند به صورت ارادی و مشیتی دریابند. آنان اعیان ثابته و اسما و صفات فعلی و صفات ذاتی را می‌گذرانند و از تعین فراتر رفته، به مقام ذات ورود می‌یابند. البته بنده‌ای که به آن مقام بدون اسم و رسم وارد می‌شود، نه ستون فقراتی برای ایستادن و نه حرفی برای گفتن دارد.

۸ ـ محبوبان دارای جمعیت می‌باشند و از هر دانش انسانی‌ای سررشته دارند و تنها در یک زاویه قرار نمی‌گیرند و در همه جا هستند.

۹ ـ محبوبان چون دارای جمعیت هستند، مراد همگان می‌باشند.

۱۰ ـ عرفان محبوبی، احیای نفس را به فنای آن می‌خواهد؛ فنایی که به بقا می‌انجامد و تمام حق می‌گردد. «خود» و «من» در این عرفان از میان می‌رود و فانی می‌شود تا حق‌تعالی باقی بماند؛ فنایی که با بصیرت و معرفت و با آگاهی و شوریدگی همراه است و عرفانی که «وجدان» و «وصول» دارد و در آن تنها حق می‌ماند و حق؛ حق مطلقی که غیر او در عالَم نیست. عرفان محبوبی قربی موهبتی همراه با ریزش و درد، اشک، آه و ناله و فنا می‌باشد. عرفان از دست‌دادن است که دردمندی و سوز می‌خواهد و ریختن و فناشدن، نه جمع‌کردن! هر حلقه‌ای که به جمع‌کردن بپردازد و نام عرفان بر خود نهد، گمراهی است. عرفان محبوبی آزادگی دارد و آزادگی با فنا حاصل می‌شود.

۱۱ ـ عرفان محبوبی، عرفانی روشمند، علمی و دارای منطق فهم است و در راستای عرفان عصمتی می‌باشد و به استدلال و حجت و رؤیت و ارادت تکیه دارد.

۱۲ ـ محبوبان همانند افرادی عادی زندگی می‌کنند و در پی ریاضت نمی‌باشند. البته محبوبان، خالی از عمل و تلاش نیستند، اما تلاش آنان از باب عشق است، نه از باب ریاضت و تربیت نفس.

۱۳ ـ عرفان محبوبی عرفانی مردمی و اجتماعی است و برای مردم و علیه مستبدان و مستکبران و ستمگران، سیر سرخ و قیام و خون را رقم می‌زند و از انزواطلبی و کناره‌گیری از جامعه و خلق خدا دور است. عرفان محبوبی راه خون‌آلودی است که در بادیهٔ آن پی‌ها بریده‌اند. عارف محبوبی، جامعهٔ خود را با آگاهی‌دادن زنده می‌کند و آن را رشد می‌دهد.

۱۴ ـ در برابر ولی مقرّب محبوبی، چهره‌ای مغضوبی، سجّینی و اهل تابوت جهنم قرار دارد. اهل تابوت، نازل‌ترین و فروترین ظهور می‌باشند.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

مطالب مرتبط