وجوه حسن نظام

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

وجوه حسن نظام

از وجوه احسن‌بودن نظام، تازگی آن است و تخریب‌ها و بی‌رحمی‌های ظاهری و ارادی یا طبیعی، تازگی ظهور را ایفا می‌کند و تازگی ایجاد اعتدال و استوا می‌کند.

عالم دارای نظام می‌باشد و این نظام نیز احسن است. وجود با همین نظام و نظم چیرهٔ طبیعی فعل دارد و ظهور به گونهٔ سیستمیک و نظام‌مند و تحت قواعد خود اداره می‌شود و سیری دایمی و تخلف‌ناپذیر و البته تدریجی و مسبوق به وجود و فیض علمی دارد.

نظام احسنِ وجود نظامی ابدی است که ناسوت فعلی آن دارای اقل کمال و رستگاری و وفور شرور می‌باشد، اما نظام آن با عوالم دیگر و با آخرت و با آیندهٔ بسیار دور ناسوت، بر روی هم احسن می‌شود و عوالم دیگر و نیز ناسوت آدم‌های آینده نه ناس‌های فعلی و نه نسناس‌های گذشته، نظام اکثری کمال می‌باشد.

در نظام ناسوت با وفور شرور، باید اقتدار داشت و اجازه نداد کم‌ترین زوری چیرگی یابد؛ چرا که ضعیف‌کشی نیز از دیگر وجوه این نظام احسن و از قواعد و قوانین حاکم بر آن است.

ظهوری بودن شر

ناسوت، پیچیده به خیر و شر است و شر آن امری ظهوری است. مرگ، ناآگاهی بسیط، ناداری، درد، بیماری و ضعف از شروری است که ظهور دارد و ناملایمات و منافرات نیز هم‌چون ملایمات ظهوری و از وجود می‌باشد. توجه شود چنین نیست که نقص شر باشد. وجود خیر ذاتی است. شر ذاتی هم وجود ندارد. شر امری ثانوی، تبعی، اضافی و مربوط به ظهور و مقتضای حکمت و تابع خیر است. باید توجه داشت امر تبعی به معنای عرضی و قابل زوال نیست. همان‌طور که شر زایل نمی‌شود، عقوبت بعضی از شرور یعنی جهنم نیز زوال ندارد. شرّ در ظهور و در مرتبه پدید می‌آید و وجود که خیر محض است، خاستگاه آن نیست. خیر ظهور نیز ذاتی نیست هرچند می‌تواند تمام خیر و خیر تمام باشد. البته برخی از آفات و شرور می‌تواند زمینهٔ عدمی داشته باشد، اما خود شرّ عدمی نیست.

تعین وجود احدی است و در تعین احدی نه صفات جمال است، نه صفات جلال؛ زیرا صفات در این تعین عین ذات است و در هم مندمج می‌باشند. در تعین ثانی، صفات ظاهر می‌شود. اصل در صفات این تعین، صفات جمال است. اصل در صفات جمال نیز امّهات اسماست؛ یعنی حیات، سلام، علم و قدرت. صفات جلال، ظهور صفات جمال است. این صفات تفکیک ندارند و در عرض هم نمی‌باشند. جمال خود جلال دارد و این جلال از جمال است به وحدت، نه این‌که جمال یک صفت باشد و جلال صفتی دیگر در برابر آن و وحدت در آن‌ها نباشد. شرور ظهور صفات جلال و تابع و نازل و تفصیل جمال و تحت دولت آن می‌باشد.

اعیان ثابته هم ظهور است و هم علم خلقی اما شر در اعیان ثابته و نیز در عالم قضا و حکم نیست و در آن‌جا فقط علم و حکم است. شرّ در مرتبهٔ خلقی ناسوتی و در قدر پیدا می‌شود. با توجه به گستردگی عوالم، شرور عالم ناسوت در قیاس با آن، بسیار اندک و مانند خال در چهره‌ای زیباست که بر زیبایی آن افزوده است.

شر مرتبه می‌تواند غالب و چیره بر خیر باشد مانند مغضوبان اهل تابوت. بنابراین، تقسیمات پنج‌گانهٔ منسوب به ارسطو که چیزی جز خیر محض و خیر غالب تحقق پیدا نمی‌کند و شر محض، شر غالب و اکثری و خیر و شرّ مساوی زمینهٔ بروز ندارد، درست نیست. شر غالب و اکثری در ناسوت، اقتضایی نسبی و مشاعی است و مغضوبی تابوتی و سجّینی، با اراده و عمل ناسوتی خود تابوت جهنم را رقم می‌زند و جبری بر آن چیره نیست. این امر اهمیت ناسوت و نقش بسیار مؤثر عمل دنیایی و کارنامهٔ آن را می‌رساند که معدل آن در تمامی عوالم سرشکن می‌گردد. کردار ناسوتی به گونهٔ جمعی و مشاعی انجام می‌پذیرد. دار تکلیف نیز فقط دنیاست. با تحقق شر غالب، شر و خیر مساوی نیز امکان وقوع دارد، هرچند ما بر مورد تحقق‌یافتهٔ آن، اشراف نداشته باشیم.

ما در بحث قوه و فعل، تفاوت قُوّت با قدرت و رابطهٔ آن با قُوت، استعداد و اراده را بیان داشته و توانمندی ظهورها و اقتدار آن‌ها به ویژه انواع قدرت تبدیلی، تبدّلی، تبادلی، انعکاسی و انتقالی را بررسی کرده‌ایم. هم‌چنین بحث اقتدار انسان را با تفصیلی‌ترین بیانی که تاکنون نظیری نداشته، در فلسفه آورده و مسیر شکوفایی آن را تبیین کرده و گفته‌ایم قدرت که تباینی در خارج ندارد و در تمامی پدیده‌ها به یک شکل است، زمینهٔ سلامت می‌باشد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

مطالب مرتبط