منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)
بهتر است نگاهی به سیستم طبیعی صدق و عشق الهی بیندازیم. تربیت حقتعالی سیستماتیک و نظاممند است. در برخی مناطق سردسیر دیده میشود تا آب چکیده میشود بدون آن که درون ظرفی تصنعی باشد، خود به خود یخ میزند. پدیدههای هستی نیز چنین است و این پدیدهها بدون آن که نیاز باشد درون ظرفی تصنعی باشند و بی آن که نیازی به دیگری داشته باشند به خودی خود جای خود را باز میکنند. تمامی پدیدهها شارژ سر خود و خودشارژری دارند؛ خواه در عوالم ماورایی باشند یا در عالم ناسوت. عالم ماده در این زمینه گویاست. عوالم دیگر نیز چنین است. قرآنکریم این سیر طبیعی را چنین تعبیر میآورد: «کلٌّ فِی فَلَک یسْبَحُون»(۱). هر پدیدهای مداری طبیعی دارد که برای سیر و حرکت بر آن تنظیم شده است. این مدار مختص اجرام آسمانی نیست. این مدار سبب میشود فوندانسیون لازم برای بنای آن پدیده و سیر آن آماده باشد. تمامی عالم سیری پویا و بدون توقف و بیپایان دارد و کمالی نیست که خداوند برای پدیدهای فروگذار کرده باشد.
نامگذاری برای فرزند که در اسلام، بسیار مورد اهتمام است برای آن است که والدین بتوانند صفات نفسانی او را بدانند و او را بر پایهٔ اسمی که دارد تربیت کنند و او را از مسیر طبیعی که در جبلی او نهفته است منحرف نسازند و چیزی را به جبر و زور بر او تحمیل نکنند. اگر نامگذاری فرزندان علمی شود و به دست اولیای حق انجام پذیرد، مسیر فرد با شنیدن نام وی مشخص میگردد و والدین و مربیان آموزشی، تربیت را بر پایهٔ آن قرار میدهند. برای همین است که گفته میشود: «الاسماء تنزل من السماء». همانطور که تکوّن و شدن فرد از آسمانهاست و نزولی آسمانی دارد، اسمها نیز چنین است و باید نام آسمانی هر کسی را یافت و بر اساس آن دریافت چه اموری مناسب وی است و مسیر طبیعی و سلایق و علایق و خیر و مصلحت او را شناخت. کسی که اسم «رَبّ» خود را میشناسد به دو شناخت میرسد: یکی، اموری که در زندگی او لازم و ضروری است و باید آن را انجام دهد و دو دیگر اموری که لازم است آن را ترک گوید و از آن به شدت پرهیز داشته باشد و خود را همواره از آن دور دارد وگرنه نزدیک شدن و پرداختن به آن برای وی آسیبزا و خطرناک است. این تروک در واقع برای او سبب حساسیت و آلرژی میشود. برای نمونه لباس سفید ممکن است با روحیهای سازگار باشد و به او نشاط دهد و برای روحیهای دیگر خستهکننده و ملالآور گردد. یا کسی که مبتلا به امساک است نزدیک شدن به امور مالی برای وی ضرر دارد و او باید مدیریت امور مالی خود را به دیگری بسپارد وگرنه مصداق این آیهٔ شریفه میشود: «وَالَّذِینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ ینْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبـَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»(۲). برخی اگر معارف و حقایق الهی را بشنوند دچار مشکل میشوند و باید کمتر به این وادی نزدیک شوند. کسی نیز باید فقط در باب معارف تحصیل و فعالیت کند. چنین کسی از دنیا خیر نمیبیند و هیچ یک از مسایل دنیوی دل او را شیرین نمیسازد. کسی که معرفت نفس و شناخت اسم «رَبّ» نداشته باشد در راههایی قدم میگذارد که نهایت مأیوس و ناامید میشود و از چیزی که به دست آورده است راضی و خرسند نیست و برای او شیرین نمیباشد؛ زیرا چیزی را به دست آورده است که با طبیعت او سازگار نیست و چیزی که برای او شیرین است به دست نیاورده است و برای همین مأیوس و ناامید از زندگی میشود. کسی که متناسب با اسم «رَبّ» خود گام برمیدارد از شغلی که دارد لذت میبرد و به هیچ وجه حاضر نیست از آن دست بردارد، هرچند درآمد مکفی نداشته باشد و کار خود را محکم میگیرد، زیرا با او تناسب دارد و آن کار را مناسب خود میبیند. ممکن است کسی به اقتضای باطن و صفات نفسانی پایداری که دارد از علم با همهٔ شیرینی و گوارایی که دارد خوشایند نداشته باشد و از آن لذت نبرد. چنین کسی را نباید به تحصیل اجبار کرد. باید همواره مناسبتها و غیر مناسبها را تشخیص داد تا بتوان مسیر رشد و آسیبهای آن را دید. کسی که اسم «رَبّ» خود را بشناسد مسیری را نمیرود که به کسی بدهکار شود یا راهی را نمیرود که شکست برای او پیش آید یا بلایی بر او وارد شود که برای نمونه پای وی بشکند و مجبور شود دست دعا بلند کند و شفا بخواهد و درد جراحی و هزینهٔ درمان را تحمل کند.
اگر کسی «رَبّ» هر منطقه را بشناسد، به نیکی مییابد آیا زلزلهخیز است یا نه و برای سکونت مناسب است یا کشاورزی یا مشاغل صنعتی یا آموزشی و مانند آن. کسی که اسم «رَبّ» را میشناسد طبیعی زندگی میکند و بلاهای طبیعی بر او وارد میشود نه غیر طبیعی و اخترامی. مشکلات غیر طبیعی ناشی از ناآگاهی است و به اسلام و کفر ارتباطی ندارد. شناخت «رَبّ» هر پدیده برای آنان که حاکمیت را در دست دارند بسیار لازم است تا بیت المال را در اموری هزینه نکنند که با فضای جامعه و شرایط روز هماهنگی ندارد و به نتیجه نمیرسد یا برای چند میلیون نفر مشکلات حادی را موجب میشود و چیزی جز هدر دادن توانمندیهای جامعه آن هم در طول چند ده سال نیست و چنین چیزی سبب رکود جامعه میشود و رشد آن را میگیرد. باید توجه داشت رشد جامعه تنها به این نیست که چند کیلومتر بزرگراه در طول سالها آسفالت شود، بلکه رشد، امری همهجانبه و جامع است که باید تمامی اطراف زندگی را در بر بگیرد. اگر کسی بتواند خود را با اسم «رَبّ» هماهنگ کند به این موقعیت دست مییابد که بیراهه نمیرود و میتواند با «رَبّ» خود انس گیرد و بعد از انس میتواند قرب پیدا کند و با آن همسخن شود و رب و مربوب عاشق و معشوق شوند.
آکادمیهای علمی در صورتی پذیرشی معیار دارند که بتوانند اسم «رَبّ» متقاضیان را شناسایی کنند و نوع علاقه و محبت و جنس استعداد آنان را به دست آورند وگرنه ممکن است آنان را در مسیری ببرند که با اسم «رَبّ» آنان هماهنگی ندارد و آنان را در پایان دورهٔ آموزشی خود، وازده و شکستخورده گردانند.
هر کسی باید به دست آورد اصل و ریشهٔ او به چه اسمی قرب دارد و او مظهر کدام یک از اسمای حسنای الهی شناخته میشود. در میان پدیدهها هر پدیدهای راه خود را به طبیعت و فطرتی که دارد میپیماید و به صورت محدود رشد میکند. فطرتی که در او نهادینه شده است. این تنها انسان است که باید مسیر طبیعی، فطری و مناسب با اسم «رَبّ»خود را بشناسد و با آگاهی و شناخت در مسیر طبیعی خود گام بردارد؛ آن هم مسیری که بیپایان و نامحدود است. مسیری که اگر ناآگاهانه یا با ضعف علمی و عملی انتخاب شود، او را متشتت میگرداند؛ تشتتی که نتیجهبخش بودن را از او میگیرد و مانع دور برداشتن و شتاب وی میشود.
- انبیاء / ۳۳٫
- توبه / ۳۴٫
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)