تأویل، تفأل و استخارهٔ قرآن‌کریم

دانش تفأل با قرآن‌کریم

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

تأویل قرآن‌کریم

در پسِ ظاهر قرآن‌کریم لایه‌هایی است و هر لایه نیز دارای مراتبی است که «باطن» قرآن‌کریم نام دارد. باطن قرآن‌کریم باطن تمامی اشیا و حقایق است و همان‌طور که حقایق عینی کتاب تفصیلی هستی است، قرآن‌کریم کتاب اجمالی تمامی آن است و از آن می‌توان به کشف هر عالَمی و هر گزارهٔ علمی دست یافت و قرآن‌کریم کتاب تمامی دانش‌هاست(۱). دانشی را که از این باطن‌ها می‌گوید، «تأویل» می‌خوانند. تأویل چهرهٔ باطن هر پدیده است؛ خواه قرآن‌کریم باشد یا امر دیگری. تأویل از «أوْل» به معنای رجعت، آن هم رجعتی خاص و ویژه است. هر پدیده‌ای حقیقتی دارد که رجوع خاص به آن، تأویل خوانده می‌شود و تأویل قرآن‌کریم، بازگشت ویژه به حقیقت هر آیه و باطن آن است. بنابراین:

«تأویل قرآن‌کریم، راه‌یابی نفس صافی آدمی به باطن قرآن‌کریم و احضار هر پدیده و معنا از طریق توجه به ظاهر واژگان خاص و مرتبط با آن، به‌گونه‌ای روشمند و علمی و به مدد ملکه‌ای قدسی می‌باشد».

این تعریف، تفاوت تأویل با تفسیر را روشن می‌سازد؛ چرا که مفسر از ظاهر واژگان فراتر نمی‌رود و در پی کشف پرسش و پاسخ‌های نهفته شده در ظواهر الفاظ است. هم‌چنین این تعریف، رابطهٔ باطن با الفاظ قرآن‌کریم و نقش آن را نیز خاطرنشان می‌شود و بیان می‌دارد برای آگاهی از چگونگی پدیده‌ای باید به لفظ ویژه‌ای که آن پدیده در قرآن‌کریم دارد، توجه نمود و از رهگذر توجه تخصصی و کارشناسانه و با چیرگی بر دانش‌های مرتبط به لفظ است که می‌توان به باطن و حقیقت آن راه یافت. افزون بر آن، این نفس صافی است که می‌تواند به تأویل راه یابد و نفس آلوده را به آن راهی نیست.

هر آیه حقیقتی وجودی در عالم دارد که مکتوب و نوشتهٔ آن حکایت از این حقیقت دارد و لفظ و معنا با هم اتحاد دارد و قرآن‌کریم مکتوب با آن حقیقت است که تأویل دارد و چنین نیست که تأویل قرآن‌کریم تنها به آن حقیقت بازگشت داشته باشد. بنابراین، این خود آیه و ظاهر واژگان است که دارای باطن است؛ باطنی که می‌تواند مصادیق متعدد و چندگانه‌ای در طول هم داشته باشد.

تأویل نیازمند «رسوخ» است. تأویل، بدون رسوخ ممکن نیست. «رسوخ» امری باطنی و «ورود» امری ظاهری است. «ورود» به عنوان حاکی همان نوشتهٔ مکتوب است و «رسوخ» در باطن، رسوخ در حقیقتی بی‌کران و محکی این الفاظ است که پدیده‌ای محکم، حکیم و شعورمند است و عنوان حاکی و مکتوبی که در دست ماست به آن رهنمون می‌دهد و نیز از آن حرمت می‌گیرد؛ به گونه‌ای که رسیدن به آن حقیقت و رسوخ به آن، بدون ورود به ظاهر قرآن‌کریم ممکن نیست و سر از تأویلات گمراه‌کننده در می‌آورد. ویژگی رسوخ این است که نمی‌تواند مکذِّب ورود باشد و هر معنای باطنی و تفسیری که از حقیقت بگوید در صورتی که در تعارض با ظاهر قرآن‌کریم باشد باطل است. تفسیر راسخان در ادامهٔ ظاهر است و رسوخ بیان ورود است.

با قرائت فراوان قرآن‌کریم و انس با همین واژگان وحیانی می‌توان به باطن هر پدیده‌ای برای شناخت آن قرب یافت. چنین امری تنها با حصول انس به قرآن‌کریم و قرب به این تنها کتاب الهی و فهم زبان آن ممکن می‌شود و فرد در چنین فرایندی دانای به تمامی پدیده‌ها و شناسای حکایت هر امری می‌گردد و علم به گذشته، حال و آینده در او شکل می‌گیرد.

فرقان قرآن‌کریم

راه‌یابی به باطن آیات قرآن‌کریم در حوزهٔ «تأویل» است که توان یافت حقایق پنهان قرآن‌کریم را می‌دهد. از امور باطنی، «ولایت» است که در باطن قرآن‌کریم می‌باشد. از این حیث، به قرآن‌کریم عنوان «فرقان» داده شده است:

«وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ»(۲).

باب ولایت در فرقانِ قرآن‌کریم پنهان است و این باب است که سر بر باد می‌دهد و تنها اولیای خدای متعال هستند که از آن خبری دارند. قرآن‌کریم به قرآن‌بودن خود بیش‌تر اهتمام دارد و آن را تبلیغ می‌نماید تا وحدت، هم‌بستگی و جمع را ارج نهد و فرقان، تفرقه و جداسازی را خط مشی عمومی خود نمی‌خواهد.

دانش تفأل با قرآن‌کریم

از علوم قابل استفاده از متن قرآن‌کریم دانش تفأل است. این دانش به پیش‌بینی حوادث مربوط به فرد یا جامعه و دیگر پدیده‌ها با تحلیل اسباب، علل و پی‌آمدهای آن می‌پردازد. قرآن‌کریم، شناسنامهٔ هستی و پدیده‌های آن است و هر کسی می‌تواند سرگذشت خود را با دانش «تفأل» از آن استخراج نماید و هم گذشتهٔ خود را در آن ببیند و هم آیندهٔ خویش را از آن بخواند یا آیندهٔ سیاسی کشوری را پیش‌بینی نماید. با این دانش قرآنی می‌توان بر بسیاری از حوادث آینده و امور پنهان آگاهی یافت.

توجه شود تفأل غیر از مغیباتی است که قرآن‌کریم از آن به صورت بی‌پرده خبر داده است.

دانش استخاره با قرآن‌کریم

از دانش‌های انشایی وابسته به الفاظ قرآن‌کریم که نعمتی باطنی و دانشی دهشی و از اسرار ولایت است که قرآن‌کریم آن را به برخی از دوستان خود عنایت می‌کند، «دانش استخاره با قرآن‌کریم» می‌باشد. این دانش از امور عنایی و اظهاری است، نه درایی و اکتسابی، و فرایند استخاره به عنایت حضرت حق شکل می‌پذیرد، نه به درایت عقل یا به مدد حافظه. البته عقل با درایت خویش، حجیت، حقانیت و ارزش صدق آن را درمی‌یابد. این دانش همانند دانش تعبیر خواب و علم اسمای الهی از علوم موهوبی و مرتبط با غیب عالم است که ایمان به آن ایمان به غیب و باطن جهان و به معنای ایمان به عنایت و توجه حق‌تعالی است. علوم موهوبی وابسته به ملکهٔ قدسی‌ای است که در باطن عنایت‌شده می‌باشد که به فرد این توانایی را می‌دهد که به مدد آن، به استنباط مفاهیم و محتوای لازم بپردازد. بنابراین دقیق‌ترین استخاره از آنِ کسی است که کتاب دل وی گسترده‌تر، جزیی‌تر و دقیق‌تر باشد و وی بتواند با مراجعه به آن، از الهامات بهره ببرد.

استخارهٔ قرآن‌کریم در صورتی که توسط اهل آن گرفته شود، در مسایل کلان است که می‌تواند اعجاز خود را نشان دهد، نه در مسایلی بسیار جزیی و کم‌اهمیت.

مدرسی ساختن چنین دانشی حکم یکی از مبادی را دارد که برای غیر صاحبان استخاره به اندازهٔ مبادی و مقدمات تأثیر دارد، نه بیش از آن.

مکانیسم استخاره بر برداشت از ظاهر آیات قرآن‌کریم مبتنی است. همانند تعبیر خواب که از شکل‌ها و صورت‌هایی که در خواب دیده شده، به حقیقت آن گذر می‌شود؛ عبوری که در مورد هر خوابی به‌گونه‌ای است.

ادبیاتِ استخاره، واژگان ویژهٔ خود را دارد و هر واژه‌ای کلیدی است که رمزی را می‌گشاید و نکته‌ای را بیان می‌دارد. زبانی قراردادی که بسیار قانونمند است و ادبیات و دستور زبان ویژهٔ خود را دارد و چنین نیست که در همهٔ موارد با معنا و مفهوم تفسیری آیه ارتباط داشته باشد.

ما اصول و قواعد دانش استخاره و رموز و اصطلاحات آن را در کتاب پنچ‌جلدی « دانش استخاره» تبیین نموده‌ایم.

  1. برخی گزاره‌های علمی قرآن‌کریم را در کتاب «آیه آیه روشنی» آورده‌ایم که علاقمندان می‌توانند به آن مراجعه نمایند.
  2. آل عمران / ۴٫

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

مطالب مرتبط