شهرِ قرآن‌کریم

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

« تفسیر هدی» را بر پایهٔ انس و عشقی که با قرآن‌کریم داشته‌ام، آورده‌ام. در این تفسیر از مفهوم، معنا، مصداق، نور، حکم، عظمت و آثار آیات گفته‌ام؛ هرچند برای تبیین عظمت هریک از آیات قرآن‌کریم و داشتن تفسیری شایسته باید یک شهرِ قرآن‌کریم ساخت و محققان و دانشمندان برجستهٔ تمامی رشته‌ها را در این شهر اسکان داد و با در اختیار گذاشتن امکانات گوناگون به آنان و آشناساختن ایشان به روش انس با قرآن‌کریم، راه را برای تحقیق علمی بر تمامی آیات قرآن‌کریم هموار نمود تا پرتوی از عظمت علمی این کتاب آسمانی بر ظلمت دیجور غیبت روشنا گیرد.

چهار جلد از این تفسیر منتشر شده است که جلد نخست آن‌ها بحث‌های مقدمی تفسیر می‌باشد. جلد دوم به تنهایی عهده‌دار تفسیر آیهٔ شریفهٔ بسمله است. دو جلد دیگر، سایر آیات سورهٔ حمد را بحث می‌نماید. تفسیر سورهٔ بقره را نیز به صورت کامل گفته‌ام.

راه ورود به قرآن‌کریم، انس صادقانه با باطن و حقیقت این کتاب وحیانی است. من این روش را از کودکی داشته‌ام. در «تفسیر هدی»، تنها بخش اندکی از یافته‌های خود را که در این مدت داشته و شرایط برای بیان آن فراهم بوده است، آورده‌ام. نکته‌های تازه‌ای از قرآن‌کریم که مرهون تلاش یا زحمت نیست، بلکه از دانش‌های اعطایی و موهبتی قرآن‌کریم است که به لطف حق و دولت قرآن‌کریم، بهره‌ام شده است.

من معتقدم قرآن‌کریم برای حل تمامی مشکلات بشر ـ اعم از معنوی، اقتصادی، دنیوی و اخروی ـ راه‌حل و برنامه دارد و تمامی نیازهای علمی در هر رشته‌ای را پاسخ‌گوست، اما برای وصول به این علوم باید به شیوهٔ «انس با آیات قرآن‌کریم» اهتمام داشت و قواعد این علم روشمند را رعایت نمود و قرآن‌کریم را امام این راه قرار داد و پیش‌فرضی منافی با قرآن‌کریم را بر آن تحمیل نکرد. تحصیل روش انس با قرآن‌کریم، مبادی معنوی فراوانی را می‌طلبد که آن‌ها را در « تفسیر هدی» توضیح داده‌ام.

در « تفسیر هدی» هم بحث‌های ادبی، معناشناسی و علمی آیات را بیان داشته‌ایم و هم بحث‌های ربوبی و معرفتی هر آیه را. البته «تفسیر هدی» را بر پایهٔ ادبیات ویژهٔ خود قرآن‌کریم نوشته‌ام، نه ادبیات رایج که توسط دست‌های بیرون آمده از آستینِ اهل‌تسنن نوشته شده است و به هیچ وجه با ادبیات قرآن‌کریم هماهنگ نیست و بیش‌تر درگیر ساده‌اندیشی و سطحی‌نگری بر محاورات عامیانه است و ادبیاتی اهمال‌گرا یا تعمدگر برای مشروعیت بخشیدن به خلفای جور را ساخته‌اند و علمی سیاسی و سفارشی است تا آن‌که دانشی دقیق مبتنی بر بنیادهای محکم و مطابق بر واقعیات و حقایق.

زبان قرآن‌کریم دارای دو چهرهٔ «تفسیر» و «تأویل» می‌باشد. من در جای جای تفسیر هدی هم از تفسیر گفته‌ام و هم از تأویل. در این تفسیر، مبانی روش تفسیری و تأویلی ویژه‌ام، به نام « روش تفسیری و تأویلی انس با قرآن‌کریم» و چگونگی آن را توضیح داده‌ام. این تفسیر بر آن است تا برای نخستین‌بار، چیستی و چگونگی این شیوهٔ تفسیری و تأویلی را با استناد به آیات قرآن‌کریم تبیین کند و برخی از مهم‌ترین اصول آن را شرح دهد.

این شیوهٔ تفسیری، کوتاه‌ترین روش تفسیری و تأویلی مورد تأیید قرآن‌کریم برای نیل به مراد و معارف این کتاب زندگی است. در صورتی می‌توان به قرآن‌کریم تمسک جست که روح و جان افراد با حقیقت قرآن‌کریم عاشقانه و صمیمانه سنخیت بیابد و باطن و معنای قرآن‌کریم، آمیخته با جان و ملکات انسانی شود و حالات درونی و خصلت‌های روانی انسان با معانی و حقایق قرآن مجید مطابق و موافق باشد. آن هنگام است که انسان به قرآن‌کریم متمسّک شده و با چیرگی بر هر دو چهرهٔ زبان قرآن‌کریم یعنی تفسیر و تأویل، راه هر دانشی را به‌درستی می‌رود و در برابر هر آفت و انحراف و گمراهی نفوذناپذیر می‌شود.

تفسیر، کشف پاسخ از پرسش و از متن آیات قرآن‌کریم است و مفسّر، شناسای پرسش‌ها و یابندهٔ پاسخ‌های آن بر اساس انس با همان آیه و دقت و واکاوی آن می‌باشد تا آیه به خود آیه معنا شود. کسی با قرآن‌کریم انس می‌گیرد و به زیارت آن راه می‌یابد که بتواند به این تنها کتاب درست آسمانی «عشق» داشته باشد و به آن «دل» بدهد. چنین شخصی مورد عنایت خاص قرآن‌کریم قرار می‌گیرد و قرآن‌کریم او را در زندگی فردی و نیز اجتماعی رهنمون می‌شود. کسی که با قرآن‌کریم انس می‌گیرد به جایی می‌رسد که از آن در کوچک‌ترین مسایل زندگی راهنمایی می‌گیرد. چنین فردی به نیکی می‌یابد قرآن‌کریم او را همانند بهترین دوست و امین خود، در جزیی‌ترین امور، مشاوری خردمند و کارآگاه است.

در تفسیر باید به کشف و فهم مراد گفته‌پرداز رسید. فهم مراد امری متمایز از یافت مفهوم است و این به آن معناست که صرف آگاهی بر علوم ادبی برای تفسیر کافی نیست، بلکه فهم مراد گفته‌پرداز قدسی در گرو داشتن صفای دل و پاکی نفس است. فهم مرادی که باطن است فهم لفظ و مفهوم دانسته می‌شود و تفسیر، ورود به نخستین باطنِ معنای ظاهر است که از آن به «مراد» تعبیر می‌شود. تفسیر، علمی تمام مدرسی نیست و نیازمند پرداختن به اوصاف باطن و داشتن ملکهٔ قدسی است. در اجتهاد و استنباط فقهی نیز داشتن ملکهٔ قدسی شرط لازم است و همان‌طور که فقیه بدون آن به اعوجاج، شذوذ و گمراهی دچار می‌شود مفسر نیز بدون صفا، طهارت و قرب باطنی به فهم و درک معنای آیات و واژگان قرآن‌کریم نمی‌رسد. داشتن «ملکهٔ قدسی» یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌های روش تفسیری ماست که البته از آن در فقه نیز سخن گفته‌ایم. تفسیر باید بر دل بنشیند. باید به دل رسید و دل را با وسعت و مرحمت و عشق برای ضیافت کتاب عشق و مهربانی آماده ساخت. قرآن‌کریم کسی را که به او رجوع دارد، می‌شناسد و بر اساس باطن وی با او رفتار می‌نماید. کسی که در باطن دلی دارای غل و غش و دور از مرحمت و مهربانی دارد و ظالم به شمار می‌آید، از مراجعهٔ خود جز خسران و ضرر نمی‌بیند. زیرا قرآن‌کریم شخصیتی عاشق حق‌تعالی است که خود حق می‌باشد و کم‌ترین ظلمی به کسی روا نمی‌دارد و هر کسی را در جایی که شایسته است قرار می‌دهد؛ از این رو ظالمان با مراجعه به قرآن‌کریم یا اولیای الهی که غریق عشق حق‌تعالی می‌باشند، خسارت می‌یابند:

«وَلاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَارا»(۱).

و ستمگران را جز کاستی نمی‌افزاید.

کسی که با صفای باطن و مرحمت به تمامی پدیده‌ها در پرتو هدایت استاد کارآزمودهٔ خود با قرآن‌کریم انس می‌گیرد، او نیز با عنایت کتاب عشق، در جایی قرار می‌گیرد که دل مرحمتی وی آرزو می‌کند و حقایق و معانی آیات الهی برای دل او جلوه‌گری می‌کند یا این آیات نورانی، خود را حتی در عالم خواب یا بیداری به وی می‌نماید و قرآن‌کریم، خود به تفسیر و معنای خویش برای او می‌پردازد. انیس و مونس قرآن‌کریم ناگاه به گوش خود قرائت آیه‌ای را می‌شنود یا می‌بیند خود به قرائت آیه یا سوره‌ای مشغول است و چه بسا قرائت و صوت فرشتگان الهی را بشنود، بلکه بالاتر از آن می‌تواند قرائت هر یکی از انبیای الهی و نیز برتر از همه قرائت خداوند را بشنود.

به هر روی، داشتن طهارت باطنی، شرط نخست ورود به قرآن‌کریم می‌باشد:

«لاَ یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»(۲).

ـ نسایندش جز پاکان.

  1. اسراء / ۸۲٫
  2. واقعه / ۷۹٫

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

مطالب مرتبط