منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)
با آنکه مقولات جزییمحور و از مبادی منطق است نه مسایل آن، ابتنای منطق قدیم بر فلسفهای که به اصالت ماهیت قایل است، کلیات خمس را که کلیمحور و مفهومی است نقطهٔ شروع شناخت اشیا قرار داده و با حصر توجه به آن و علمی خواندن همین طریق و بیاعتنایی تمام به قضیههای شخصی، مسألهٔ شناخت تجربی را بهطور کلی به انحرافی اساسی کشانده است. نقطهٔ شروع علم، رجوع به علوم طبیعی با پیروی از شیوهٔ استقرایی و توجه به تغییرات فرایندهای طبیعی و نگاه علمی با ابزارهای صنعتی و فنی به جهان حس و دنیای مادی اطراف ما و شناخت قضیههای شخصی مربوط به آن با ابزارهای مشاهده و به ضمیمهٔ انس با هر پدیدهٔ تجربی و دل دادن و قرب به آن است و این پلی طبیعی و مسیری همگانی برای وصول به ماورای طبیعت و شناخت دیگر حقایق با قیاس عقلی و شهود باطنی و وصول به عرفان و اشراق بهخصوص در مورد هستی و پدیدههای اثباتناپذیری میباشد که یافت آنها راهی بهجز قرب ندارد، از مسیر درست و ولایی آن میباشد. بنیاد فرهنگ علمی شیعی بر ولایتمحوری و بر مدار ارادت به استادی است که به سبب ملکهٔ عدالت متناسب با اجتهاد و تخصص خویش که از آن به ملکهٔ قدسی یاد میشود و مرتبهٔ بسیار نازل ولایت است یا به سبب ولایت موهبتی، تولیدات علمی وی صادق، مطابقت با واقع و قدسی است. چنین متخصصی به حتم باید حکیم باشد و او کسی نیست که کتابهای فراوانی در علوم اسلامی و انسانی خوانده باشد، بلکه کسی است که نسخهای از جهان عین را به شیوهٔ انس و محبت و روش عشق، درون خود دارد و به مدد ملکهٔ قدسی یا ولایت خویش، از آن کتاب جامع، آگاهی میگیرد. معضل امروز فلسفه و دیگر علوم اسلامی و انسانی، بریدگی مراکز مدعی این علوم از باطنگرایی شیعی و ولایی و استادمحوری ارادتمندانه و محبّانه است. مرهم دردهای عمیق و جراحات تألمآور علوم اسلامی و انسانی با اولیای محبوبی است. محبوبان به معنای واقعی، «حکیم» میباشند؛ به این معنا که عالم عینی نسخهای از عالم درونی آنان است، بلکه به تعبیر درست، عالم عینی نسخهای از ایشان میباشد. «محبوبی» دارای جمعیت است و حقیقت عالم با حقیقت او شبیهسازی شده است؛ نه این که او نسخهٔ عالم عینی باشد. هر سخنی از او شنیده شود، بخشی و گوشهای از عالم خارجی است که بر زبان او آمده است؛ همانطور که نوابغ به قدرت حدس موهبتی میتوانند گزارههای صادقی را به تناسب قدرت حدس موهبتی و صفای نفس اعطایی خود بیابند. محبوبان طرح و نقشهٔ هر چیزی و حکم و اثر هر پدیدهای را در اختیار دارند و آن را به کمال و تمام نشان میدهند و بهدرستی تعریف و تبیین میکنند. در علوم اسلامی و انسانی، تولیگری و روش استادمحوری و لزوم یکهشناسی حایز اهمیت است. مراجعه به ولایت شیعی نیازمند منطق فهم و اجتهاد ولایی و قدسی است.
روش (متدولوژی) درست در علم این است که استفاده از حواس و استقرا و تجربه در رتبهٔ مقدم عقلگرایی و استنتاج باشد. باید از دل طبیعت با مطالعهٔ حسی و روش استقرایی در سیری تدریجی به رشد عقلی و روش استنتاجی و سپس به شکوفهٔ عقل یعنی عشق و مکاشفه و شهود رسید؛ امری که در آموزش ماورای طبیعت و علوم معنوی باید در مقام تعلیم برای همه بهویژه برای کودکان اعتبار شود و آموزش فلسفه و هر علمی به کودکان از این نقطه آغاز شود. ریاضیات و زیستشناسی امروز نقطهٔ شروع علوم است. معانی ماورای طبیعت را باید از این طریق یافت نه صرف انحصار بر صورت مفهومی که مفهومگرایی صرف در علوم معنوی رهزن حقیقت میشود و آن معانی را سطحی و مفهوم را برای آن صرف یک عنوان میسازد. علوم معنوی نیازمند سیر باطنی و درک درونی ویژه از مسیر دل و قلب است و اعتبار نمودن آن به شکل مفاهیم عقلی، معبری برای این درک قلبی و مسیر اشراق است. اشتباه است اگر نقطهٔ شروع منطق، مقولات و ماهیت و انواع آن و طبایعی باشد که در یکی از ده مقوله طبقهبندی میشود و بر همانها حصر توجه شود؛ زیرا در ادامه راهزن حکمت قدسی و منطق حکمی و مادی میگردد.
انسان در مسیر رشد نخست باید به علم برسد و سپس به حکمت نایل شود. علم اگر با ملکهٔ قدسی که موهبتی الهی است همراه شود حکمت میباشد که صفت نورانیت قلبی و قرب به حق را داراست. معرفت دو چهرهٔ نظری و عملی دارد. چهرهٔ نظری آن اندیشه و چهرهٔ عملی آن جلای اندیشه است. معرفت آن نیست که انسان همواره بیندیشد، بلکه معرفت قرب به حقایق است. قرب به حقایق تنها با فکر به دست نمیآید و جلای عملی و نیز مهمتر از آن، استعداد پیشین و موهبتی را لازم دارد. اما مراد از علم در اینجا که میتواند به حکمت تبدیل شود، با توجه به نقطهٔ شروع آن، هر رشتهٔ علمی است که روش تحقیق آن تجربی میباشد و به آن (Science) میگویند؛ مجموعهای معرفتی مشتمل بر سازمان منظم (منظومهٔ معرفتی) دربارهٔ جهان واقع، که با روش علمی (یعنی تجربی) به دست آمده است. علم تجربی به این معنا، علوم طبیعی و انسانی را در بر میگیرد.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)