منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)
انس با فرهنگ واژگان
فتَن: امتحان شدید و آزمایش خاص و پیچیده که گمراهی و شک و تردید را پیش میآورد. فتنه در جایی پیش میآید که ناخالصی در میان باشد، وگرنه همانند طلای ناب، نمیشود روی آن ایستاد و کار کرد. همچنین چیزهایی که ریشه و استحکام ندارند نیز دارای فتنه، آزمایش و تبدیل نمیباشد. تفاوت فتنه با امتحان، در محنتِ داغ و گرفتاری شدید آن است؛ در حالی که امتحان، محنت و سختی معمول را در خود دارد.
«بلا» مانع پیشامد ناهمگون، ناآگاهانه و غیرمنتظره است. بلا، جنس است و تمامی گرفتاریهای طبیعی و غیرطبیعی و الهی و ارضی و قهری و غیرقهری را شامل میشود.
ابتلا نیز مکافات عمل بد و سیئات کردار است؛ اما در فتنه لحاظ محنت معمولی و پیآمد کردار و مکافات نمیشود، بلکه جنبهٔ آزمایشی و تبدیلپذیری آن با حوادث و شرایطِ پیشامد، اعتبار میگردد. «ابتلا»، بلایی است دارای زمینهٔ پیشین و با حیث فعلی که جنبهٔ امتحان نیز دارد؛ اما این حیثِ آن، به گونهٔ فاعلی لحاظ نمیشود و فرد نتیجهٔ کار خود را میبیند، نه اینکه از ناحیهٔ دیگری مدیریت شود و عنصر ناآگاهانه در آن دخیل میباشد.
«ابلاء» وصول و جاریشدن بلاست. «امتحان»، محکزدن آشکار و ظاهر آن، هم به صورت غالبی در جنبهٔ نظر و رأی میباشد و هر دو طرف (امتحانکننده و امتحانشده) از آن آگاهی دارند.
اختبار، آزمایش در راحتی و بدون مراقب ویژه و نیز پیچیدگی است. در «اختبار»، لحاظ امتحان و آگاهی است و میشود به شکل بلا باشد؛ همانگونه که میتواند در هیأت نعمت و خوشی باشد، اما جنبهٔ امتحانی آن بر حیث بلا یا نعمت چیرگی و غلبه دارد.
اختبار، دارای لحاظ فاعلی است و کسی عهدهدار انجام آن میباشد تا فرد را محک بزند؛ اما مراقبت وی محسوس و ظاهر نیست. اختبار میتواند به گونهٔ پنهانی و مرموز انجام شود و به ظاهر کشیده نشود. بنابراین معلمان مدارس حق امتحان دارند، اما حق اختبار ندارند.
اختبار میتواند به همراه تجسس باشد و برای تربیت نیروهای اطلاعاتی و مدیریتی سطح یک، کاربرد دارد و در غیر مثل آن، نوعی تجاوز و ظلم میباشد.
«فتنه» تحول، اضطراب و جابهجایی پیش میآورد. هم خداوند و هم صاحبان ولایت و نیز هم بلایا و شرور و آفات، عامل فتنه و آزمایش مردمان میباشند و ناخالصیهای آنان را نشان میدهند.
فتنه، هر چیزی است که به آن آزمایش و امتحان صورت میپذیرد؛ مانند دین، ولایت، علم، مقام، ثروت، شهرت، جمال و زیبایی، همسر و فرزند و شرور و آفات.
کسی که دچار فتنه میشود، مفتون میگردد. مفتون، کسی است که به فتنه پیچیده شده باشد. همانند مفتول از فتل و نیز فتیله که بههمپیچیدگی در آن است. کمتر کسی است که فتنه، عیار وی را بالا برده و او را به احسن تبدیل کرده باشد.
گاهی خداوند به کسی انواع امکانات و قدرتها، همراه با مهلت استفاده از آنها را میدهد، تا وی را با آن امکانات، دچار بَطَر و سرمستی کند و او را اینگونه به استدراج مبتلا سازد و خفه نماید؛ یعنی خیرالماکرینی میشود که با پنبه و با ناز سر میبرد: «وَلاَ یحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیرٌ لاِءَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدَادُوا إِثْما وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ»(۱).
فرح: شادمانی ظاهری نفسانی و شهوانی که پیآمد آن، تکبر میباشد و غلبه در ذم دارد. برخلاف سُرور که شادمانی پنهانی، باطنی و سِرّی حاصل از صفاست و غلبه در مدح دارد. «سریر» به تختی میگویند که نشستن بر آن، با شادمانی پنهانی همراه است.
فرق: جداسازی. معنای مقابل آن، جمع است. با «فلق» و «فصل» و «مَیز» قرب معنایی دارد. جدایی در فلق، بهگونهٔ شکافتن است. جداسازی در فصل، به گونهٔ اجمالی و به شکل جمعی است و در فرق هیچکدام از این دو خصوصیت نیست و عام است. حیوانات، به گونهٔ عملی، قدرت تفریقِ محدود و مقید دارند، اما انسانها با آگاهی و اراده، چنین توانی را به گونهٔ نامحدود و البته در چارچوب توان خود دارند.
۱- آلعمران / ۱۷۸٫
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)