آثار صدقه و انفاق

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

انس با فرهنگ واژگان

به مهریه «صداق» گفته می‌شود تا نشان صدق و اختیار و قوام باشد؛ از همین رو باید چیزی باشد که پرداخت آن در توان زوج باشد و با صدق و صفای وی و قوام او ـ که پایهٔ عشق و عیار محبت برای بنای زناشویی است ـ منافاتی نداشته باشد؛ وگرنه عقد وی باطل می‌شود.

صداق، مهریه‌ای است که شوهر به همسر خود می‌دهد تا صفای خویش و عیار قوام و صدق خود نسبت به او را به عمل بیاورد و نشان دوست‌داشتن حقیقی وی و استواری و محکمی و میزان وفای اوست و شایسته است چیزی باشد که توانایی بر پرداخت نقد آن داشته باشد؛ همان‌طور که نشان صدق زن، بخشیدن این مهریه است. البته نشان صدق باید با محبت همسر تناسب داشته باشد و ارزش و حقیقت و عیار قوام آن را بنمایاند و همان‌طور که در طرف زیاده و سقف آن، باید به مقداری باشد که بر پرداخت آن توان داشته باشد، در طرف کمی و کف آن نیز نباید به خسّت آلوده گردد. حب، امری نفسی است که با مثل هدیه، نشان داده می‌شود.

صدقه نیز که نوعی انفاق است و نیازمندِ صدق و قوام می‌باشد. کسی که صدق دارد، در پی اذیت و آزار دیگری نیست، بلکه خیرخواهی دارد؛ بنابراین با توجه به این که واژگان برای روح معنا وضع می‌شوند، انفاق خاصی که در آن آزار و اذیت بوده و فاقد صدق و قوام باشد، صدقه نیست. صدقه، صفای باطن می‌آورد و برای اعصاب مفید است و وسواس و سایر مشکلات روحی روانی را برطرف می‌کند.

کسی که صدقه نمی‌دهد، قبض پیدا می‌کند و به مرور زمان، به قساوت مبتلا می‌شود.

تصدیق از باب تفعیل و امری تحصیلی همانند توحید است؛ یعنی نیازمند کوشش و وابسته به زمان و مکان و دیگر شرایط فاعل ـ مثل اراده و توجه او ـ است تا وصول آن حاصل شود. باب تفعیل، دارای فاعل ارادی و کنشگر است، اما فاعل در باب تفعل، لحاظ و اعتبار فاعلی ندارد و درگیر انفعال است. تصدیق، مرتبه ندارد و یک صدق و یک تجسم اعتقادی و ایمانی، اما بالاتر از آن و مثل یقین در قوام است.

تصدیق، از ایمان و توحید بالاتر است؛ چون توحید دارای مرتبه است و برترین مرتبهٔ آن، عین توحید ـ یعنی وحدت ـ است؛ اما تصدیق تا به نهایت نرسد و قوام و محتوای آن کامل نگردد، حاصل نمی‌شود.

ایمان، امری مفهومی است که با جهل و گمان نیز جمع می‌شود و حتی کسی که تحصیلات و تحقیقاتی نیز ندارد، به یک اعتقاد و ایمانی می‌رسد؛ هرچند خرافه باشد. توحید، معنا و محتواست که مرتبه می‌یابد و تصدیق، نهایت آن می‌باشد ـ که همان یقین و نهایت قوام است ـ و مرتبه برنمی‌دارد و مبتنی بر صدق و راستی بوده و بالاترین عیار قوام است. تصدیق، عنصر اعتقاد را در خود دارد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

مطالب مرتبط