خودنمایی و اختلال روانی و نفسانی سادیسم

خودنمایی و اختلال روانی و نفسانی سادیسم

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

انس با فرهنگ واژگان

سَبیل: اندازهٔ طبیعی هر چیزی با حفظ سلسله مراتب اولویت. سُبل، جمع آن است و عمومیت دارد. سبیل، اسم جنس است و معنایی سِعی دارد؛ یعنی همان سُبُلِ اطلاقی است؛ مانند «اَکرِم العُلَماء» که با «اَکرِمْ کلّ عَالِم» به یک معناست. عموم، اطلاق کثرتی است و مطلق، جمع وحدتی می‌باشد. «سبیل‌اللّه» تمامی پدیده‌ها ـ از صالح تا فاجر ـ می‌باشند. بنابراین می‌شود فی سبیل‌اللّه به کافری انفاق داشت و به او رأفت و مهربانی نمود. «سَبِیلِ اللَّهِ» مسیری است که وصل دارد.

شحّ: صفت نفسانی آزار معشوق و اِعمال اذیت نسبت به محبوب. از همین قسم سادیسم می‌باشد که میل به آزاررساندن است. تعبیر قرآنی آن «وَیرِیدُ الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِیلُوا مَیلاً عَظِیما»(۲) است.

سادیسم، میل برای رسیدن به عمق و انتهای میل و خواهش نفسانی در مورد چیزی است؛ این در حالی است که میل، پایان ندارد و سبب آزار و ناخوشایندی می‌شود. در قرآن‌کریم نسبت به سادیسم، چنین آمده است: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یلْقَوْنَ غَیا»(۳).

هم‌چنین حبّ فراوان به ابزارهایی که برای زندگی است، نه خود زندگی؛ مانند: «وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاْءَنْعَامِ وَالْحَرْثِ»(۱). بنابراین از اقسام سادیسم، خودنمایی به خودرو و دیگر امکانات و پول می‌باشد.

هم‌چنین سادیسم به موفقیت در صحنه‌های رقابتی سیاسی با هر هزینه‌ای یا قانع‌نشدن به حدی از ثروت، از اقسام اختلال روانی و نفسانی سادیسم می‌باشد. چنین کسانی برای درمان یا پیشگیری از اضرار به غیر، باید محدود شوند. یکی از راه‌های محدود کردن آنان، وضع مالیات سنگین بر آن‌ها می‌باشد.

باید توجه داشت که گاهی یک آزار به فردی ضعیف که پناهی جز خداوند ندارد و خداوند و مدبّرات باطنی پشت او هستند، بنیاد طایفه‌ای را تا نسل‌ها بر باد می‌دهد و آن‌ها را از عافیت به نکبت جابه‌جا می‌کند.

خودِ آزار، به شخص موذی و آزاردهنده شکست وارد نموده و او را خُرد می‌کند. نمونه‌ای از سادیسم، لذت بردن از کمک به نیازمندان و بهره‌بردن از آنان با حمایت مالی و گذاشتن منت سنگین بر آن‌هاست.

شرف: آگاهی محرمانه بر پنهانی غیر، ناموس. تشرّف: به حضور پذیرفتنی محرمانه که رؤیت دارد، اما لقا و دیدار و هم‌آغوشی ندارد.

تشریف باب تفعیل، یعنی مشرف‌شدنی که محرمیت و آگاهی بر پنهانی در آن است. در باب تفعیل، فاعل اعتبار گردیده و به آن، بها و ارزش داده می‌شود؛ یعنی خود او این آگاهی را به دست آورده است.

«تشرّف»، از باب تفعّل، دفعی‌بودنْ بدون لحاظ فاعل است و این نزدیکی را دیگری به او اعطا کرده است. نزدیک بودن و «استشراف»، طلبیدنِ فاعل و دوربودن او به همراه میل وی به موضوع می‌باشد. «تشریف»، از باب تفعیل، توجه‌داشتن و لحاظ ارادهٔ فاعل و عامل نفسی را در خود دارد. «اشراف»، احاطه بدون میل نفسانی می‌باشد.

«شرف» به معنای ناموس، از حقیقتِ آدمی قابل انفکاک و جدایی نیست و تنها حق‌تعالی ناموس هر پدیده و محرم جدایی‌ناپذیر و رفیق دل او می‌باشد.

۱- حدید / ۲۳٫

۲- نساء / ۲۷٫

۳- مریم / ۵۹٫

۴- آل‌عمران / ۱۴٫

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد نخست)

 

مطالب مرتبط