منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)
گفتیم جامد اصل کلام است. کلمهٔ جامد، تنها حامل یک بار معنایی است. جامد به هیچ وجه نمیتواند دارای چند معنا باشد. نه تنها کلمهٔ جامد، بلکه حتی حروف نیز به چند معنا نمیآید و هر حرف، تنها حامل یک معنا میباشد؛ البته با خصوصیاتی که معنای هر حرفی دارد و در جای خود از آن سخن گفته میشود.
هر اصل معنایی، دارای لوازم معنایی متعدد میباشد که البته به اضافهٔ قرینه در معنای متناسب با معنای اصلی استفاده میشود که این، امری مربوط به مقام استعمال میباشد نه مقام وضع که مورد نظر ماست. بر این اساس، نباید لوازم معنا یا قراین معنایی را با اصل معنا خلط نمود. هر لفظی برای یک معنا وضع شده است و هیچگاه نه یک لفظ میتواند بار معانی متعدد و چندگانه را تحمل کند و نه چنین است که چند لفظ برای یک معنا وضع شده باشد. بنابراین ترادف و اشتراک لفظی، در مقام وضع نمیباشد و علم، این دو را به رسمیت نمیشناسد؛ هرچند در مقام استعمال، اهمالِ این قاعده رایج است و قاعدهای برای ادبیات عامیانه و عرفی میباشد. آری، واژهها میتوانند با هم تقابل و تخالف داشته باشند، اما چون از لحاظ فلسفی، نهایت بعد میان دو چیز شکل نمیگیرد، تضاد ندارند. همچنین هر لفظ برای روح معنا و نیز تمام معنا وضع میشود؛ هرچند الفاظ میتوانند اشتراک در معنا داشته باشند و مشترک معنوی باشند، اما تمامی آنها وحدت در معنا ندارند تا ترادف را شکل دهند.
قرب معنایی برخی الفاظ، سبب شده عرف به تسامح، آنها را به جای هم به کار برد و «ترادفپنداری» شکل بگیرد. برای معناشناسی واژه، باید آن را به اصل و جامد آن رساند. سپس اصل معنای ماده را یافت. در یافت معنا نباید از الفاظِ به اصطلاح مترادف استفاده کرد؛ زیرا هیچ زبانی دارای واژگان مترادف نیست. واژگان، بهویژه الفاظی که مخرج قریب یا برخی حروف مشترک دارند، دارای قرب معنایی هستند؛ اما قرب معنایی، امری متمایز از ترادف است و باز هم اختلاف ظریف و دقیق معنایی در آن وجود دارد.
یک لفظ، تنها یک معنا دارد. البته معانیای که به ذهن یا قلب انسان وارد میشود، فراوان است؛ زیرا ذهن و قلب، تجرد یا مادهٔ بسیار لطیف دارد و سرعت انتقال آن بالاست و در برابر انبوه معناهایی که به خود میگیرد، لفظ سراغ ندارد و برای همین، در قاموسِ الفاظ خود، واژهای را که با آن قرب معنایی دارد، با استعمال قرینه، به صورت مشترک لفظی به کار میبرد یا برای آن، واژهای مترادف میآورد و آن را به صورت متعدد و برای چند چیز استعمال میکند؛ در حالی که تفاوت میان آنها با ظرافتی که در بین است، محفوظ میباشد. این امر، مربوط به مقام استعمال عرفی است، نه استعمال دقیق علمی و حکیمانه در مقام وضع. در کاربرد دقیق و علمی ـ به دلیل مواجهه با کمبود لفظ و کثرت معنا ـ معقول نیست که برای یک معنا، چند لفظ آورده شود. میان لفظ مادی محدود با معنا، همان رابطهای است که میان پدیدههای مادی جرمانی محدود در قیاس با مجردات نامتناهی میباشد.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد نخست)