سالک باید به احکام شرع اهتمام ورزد و ایمان خود را راسخ نماید و کارهای خود را برای اطاعت مولا و قرب به وجهاللّه انجام دهد، نه برای دریافت عِوض در دنیا یا رسیدن به غَرضی در آخرت! و چنین نباشد که تکلیف را برای مزه، لذت و خوشامدی که دارد، بیاورد، که در این صورت، همان تکلیفْ امری ناسوتی، دنیایی و نفسانی میشود. باید تکلیف را انجام داد، نه آن که در پی کاری بود که نفس از آن خوشایندی بیشتری دارد و فرد، دوستدار آن است.
بنده نباید خود را در مقام برابری با مولای خود قرار دهد و خوشامدهای نفسانی خود را طرح کند. کسی که همواره خوشامدها را میخواهد، میان کارها تفاوت میگذارد. باید اختیار و انتخاب را فرو گذاشت و تکلیفِ پیشامد را گرفت. کسی که مرتب در حال انتخاب و جداسازی است و برای خیر در پی استخاره است و حسابرسی دارد تا به عوضی دست یابد و زیانی بر او وارد نیابد یا به منفعتی برسد، به عمل نظر دارد و نه به خدای عمل. باید در برابر مولا سر را به زیر انداخت و همانند مهاجری به سوی خدا رفت، اما این که چه چیزی خیر اوست، آن را به خداوند وا نهاد و این که سر از کجا در میآورد و چه برای او پیش میآید، نباید برای سالک مهم باشد. کسی که مرتب استخاره میکند و دفتری برای حسابرسی دارد، نباید سخن از سلوک به میان آورد و نمیشود صحبت از خلوص کند. برای همین است که صاحبان استخاره برای دیگران استخاره میگیرند، اما ممکن است برای خود به ندرت استخاره نمایند.