نخستین دام ابلیس؛ تجسس در امور دیگران از طریق باطن و خوابهای ارادی

نخستین دام ابلیس؛ تجسس در امور دیگران از طریق باطن و خوابهای ارادی

 

خواب‌های ارادی از آن‌جا که از مبادی اولی سیر معنوی انسان می‌باشد، می‌تواند اولین مرکز شیطان در دل باشد؛ به این صورت که انسان را در پی تجسس در پنهانی‌های مردم وا دارد. این تله از نخستین دام‌ها و تلبیس‌های ابلیسی برای متوقف نمودن خواهان کمال و سقوط  وی می‌باشد و در این‌جاست که افراد لایق از نالایق و انسان سره از غیر شناخته می‌گردد.

 افرادی که قدرت چنین تجسس‌هایی را می‌یابند، نه‌تنها دیگر خداوند به آنان کام نمی‌دهد، بلکه چنان هبوط می‌نمایند که به کاسبی در ناسوت با خبردهی از پنهان‌های مردم آلوده و گرفتار می‌شوند. فرد در چاه غیب‌گویی و آینده‌بینی گرفتار می‌شود و چنین فردی به دلیل تجاوز از طریق باطن به خسران دنیا و آخرت و به غیربینی گرفتار می‌آید.

 یافت غیب از طریق راه‌های شیطانی با قدرت تصرف در برخی پدیده‌ها به صورت محدود نیز همراه است. مربی این راه‌های شیطانی، جناب ابلیس است. شاگردان وی به عقل وافر، قداست نفس و ظرافت اندیشه نیاز ندارند و تنها شرط شاگردی وی بهره‌مندی از قوت خیال و شدت نفس و استادی ماهر و خباثتی تمام می‌باشند تا جایی که کفر، شرک و رهایی از دین و اعتقاد، بسیار کارآمد است و اگر لجن‌زاری از فساد باشد سیطره نفس را بر بسیاری از امور به دست می‌آورند.

خواب‌های ارادی نیز از آن‌جا که از مبادی اولی سیر معنوی انسان می‌باشد، می‌تواند اولین مرکز شیطان در دل باشد؛ به این صورت که انسان را در پی تجسس در پنهانی‌های مردم وا دارد. این تله از نخستین دام‌ها و تلبیس‌های ابلیسی برای متوقف نمودن خواهان کمال و سقوط وی می‌باشد و در این‌جاست که افراد لایق از نالایق و انسان سره از غیر شناخته می‌گردد. افرادی که قدرت چنین تجسس‌هایی را می‌یابند، نه‌تنها دیگر خداوند به آنان کام نمی‌دهد، بلکه چنان هبوط می‌نمایند که به کاسبی در ناسوت با خبردهی از پنهان‌های مردم آلوده و گرفتار می‌شوند. فرد در چاه غیب‌گویی و آینده‌بینی گرفتار می‌شود و چنین فردی به دلیل تجاوز از طریق باطن به خسران دنیا و آخرت و به غیربینی گرفتار می‌آید. این فرد آلوده کجا و صافی دل کسی که لایه‌ای بر چشم خود می‌کشد و در برابر پروردگار سر به زیر می‌نشیند و می‌گوید: خدایا مرا با بنده‌های تو کاری نیست و چشمم را بر روی همه درویش کرده‌ام و هیچ نمی‌بینم کجا؟

البته ممکن است انسان بر اثر غفلت یا قهر، چیزی ببیند، اما وی نباید به آن ترتیب اثر دهد یا آن را برای کسی بازگو نماید وگرنه کم‌ترین ترتیب اثر و اهتمامی به آن همان و مردن خواهان کمالات و توقف از سیر معنوی خود و نابودی وی همان.

بر این اساس سالکی که در سلک اهل حقیقت وارد گشت و دارای قدرت مشاهده، رؤیت و توان بر شدن به مغیبات عالم به صورت ارادی را یافت، همواره باید مراقب باشد خود را در فضای ناسوت گرفتار نسازد و حرکتی ارضی و زمینی نداشته باشد تا مبادا گناهان بندگان خدا به چشم او بیاید. تجسس در ناسوت و مشاهدهٔ گناهان و پنهانی‌ها با جنایت برابر است و سالک را به سوء عاقبت می‌کشد. چه بسا سالکی که گناه‌کاری را رصد می‌کند و بدبخت می‌شود و آن گناه‌کار با همهٔ گناهان و جنایاتی که دارد در پی توبه‌ای حقیقی سعادت‌مند گردد. سالک برای آن که مشاهده‌ای ناسوتی نداشته باشد باید همواره خود را به امور معنوی و به ملکوت آسمان‌ها و به توحید و ولایت مشغول دارد.

مطالب مرتبط