از طبیعت گرم تا ید تصرف سالک در باب احوال و ولایت

از طبیعت گرم تا ید تصرف سالک در باب احوال و ولایت

 

برای سلوک باید شاگردانی را برگزید که طبیعت گرم دارند؛ چرا که همان طبیعتی که دارند، سبب می‌شود با استاد همراهی کنند و حرارت درونی بر چموشی ظاهری احتمالی آنان فایق می‌شود و آنان را قابل کنترل می‌سازد.

برای سلوک باید شاگردانی را برگزید که طبیعت گرم دارند؛ چرا که همان طبیعتی که دارند، سبب می‌شود با استاد همراهی کنند و حرارت درونی بر چموشی ظاهری احتمالی آنان فایق می‌شود و آنان را قابل کنترل می‌سازد. علوم معنوی با حرارت درونی گره خورده است. از میزان حرارتی که فرد دارد، می‌شود مقدار پایداری وی با اولیای خدا را دانست. با تشخیص مقدار دمای گرمای بدن و حرارت آن، می‌شود افراد وفادار و پایدار را از افراد سست نهاد باز شناخت و چنان‌چه کسی طبیعتی سرد دارد، نباید حساب چندانی برای او باز کرد که برد و قدرت همراهی او محدود است! دقت شود که گفته می‌شود برد سردمزاجان محدود است و اقتضای آنان برای سلوک اندک است؛ نه این که آنان به هیچ وجه نمی‌توانند سلوکی داشته باشند و میان این دو معنا (اقتضا و علیت تام) نباید خلط کرد. البته طبیعت سرد، غیر از سردمزاجی است. سردمزاجی ـ که بیش‌تر در افرادی است که طبیعت سرد دارند ـ قابل کنترل و مداواست و می‌شود مزاج‌های سرد را به مزاج‌های گرم تبدیل نمود. سردمزاجان هرچند پرمحبت بنمایانند، محبت آنان ظرافت، نازکی و عمق فراوانی ندارد و سردی خود را در پیچیدگی‌های روابط و موارد جزیی نشان می‌دهند.

از این نکتهٔ روان‌شناسی که گزاره‌های فرعی بسیاری دارد، بگذریم و نکته‌ای دیگر را خاطرنشان شویم و آن این که می‌شود میزان گرمی و محبت افراد را از خاکی که بر آن زندگی می‌کنند، به دست آورد. افرادی که در جنوب ایران زندگی می‌کنند به خاطر گرمی خاک آن، خون‌گرم‌تر هستند تا کسانی که در نواحی سرد و مرطوب زندگی می‌کنند. دیار پاک ایران چون گرم است و گرمای آن نیز معتدل است ـ نه سوزنده ـ همیشه عزتمند بوده است. ایران منطقه‌ای گرم است و اگر مناطقی سردنشین در آن نبود، گرمای آن می‌توانست دیگر مناطق کرهٔ خاکی را بیش از این تابع دگرگونی و تحولات خود قرار دهد. زرخیزی، پرنفتی، معادن غنی اورانیوم، مس و دیگر فلزات در خاک گرم معتدل آن نهفته است؛ امّا عربستان با آن که گرم است، چنین موقعیتی ندارد؛ زیرا گرمای آن فراوان است و هر استعدادی را می‌سوزاند؛ برخلاف گرمای ایران که تعادل دارد. بر اساس محاسبهٔ گرما و حرارت زمینِ منطقه‌ای که بر روی آن زندگی می‌شود، می‌توان دریافت آن منطقه در صد سال آینده چگونه موقعیتی خواهد داشت و نیز می‌توان مشکلات آن را محاسبه کرد.

در سلوک گرما و حرارتی که در باطن سالک ایجاد می شود،  سبب محبت می‌شود. کسی که محبت دارد، برای مزد کار نمی‌کند و نماز برای وصول به بهشت نمی‌گزارد؛ بلکه منت خداوند را دارد که می‌تواند کار و فعالیت و عبادت داشته باشد. در وجود چنین کسی «ریا» یافت نمی‌شود. «ریا» با حرارت محبت، در وجود سالک می‌سوزد. اولیای خدا دریای جوشان محبت هستند. آن‌قدر عشق از آن‌ها ظاهر می‌شود که «به حلاوت بخورند زهر» و «به ارادت بکشند درد». آنان در حرارت باطنی خود چنان گرم هستند که دیگر دردی را متوجه نمی‌شوند.

سالک چون در باب «احوالْ»  گرم است، دیگر دردی احساس نمی‌کند. هم‌چنین وی چون از «اودیه» گذشته است، مشکلات وی کم‌تر می‌شود و با مواهب و عطایای الهی ـ که بر او سرازیری دارد ـ مواجه می‌شود. این دهش‌ها، توالی و تعاقب دارد و به سالک اشتهایی سیری‌ناپذیر می‌دهد؛ زیرا گرم شده و حال آمده است.

سالک اگر بتواند خود را به حال برساند و گرم کند، بعد از حال، تازه به «ولایت» می‌افتد و می‌تواند ادعای «ولایت» و ید تصرف داشته باشد و ید او یداللّه می‌گردد و اوست که می‌تواند حلال و حرام را بشناسد. او چیزی را که حلال است، حلال می‌گوید و چیزی را که حرام است، حرام معرفی می‌کند و درست و بر اساس واقع هم می‌گوید و حلال و حرام واقعی در دست اوست. کسی که اصول، اودیه و احوال را پشت سر بگذراند و هفتاد منزل عرفانی را به تجربه دیده و رفته باشد، می‌شود خداوند به او ولایت دهد. ولایت، امری اعطایی از ناحیهٔ خداوند است و نه گزینه‌ای کسبی که گاه با کاسبی همراه می‌شود. کسی که به او ولایت می‌دهند، می‌تواند از ولایت بگوید و به تبیین شریعت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و فقه علوی بپردازد؛ نه کسی که دانش ناچیز کسبی خود را از این و آن تکدی کرده است. ما بحث علمی این گزارهٔ بسیار دقیق را در کتاب «اصول و قواعد تعبیر خواب» در بخش تأویل توضیح داده و ریشه‌های قرآنی این بحث را در آن‌جا و در قضیهٔ اختلاف حضرت موسی با حضرت خضر علیهماالسلام آورده‌ایم.

مطالب مرتبط