شناگر ماهر

 

آن‌قدر استاد سَرم را زیر آب کرد که شناگر ماهری شدم. باز دوست دارم سرم را زیر آب کند؛ ولی گویا قوت شنا را در من دیده و می‌خواهد رهایم کند و به سراغ دیگری برود. کار او زیر آب کردن سرِ دیگران است و در واقع خون‌ریزی را از حق آموخته است.

ای کاش بار دیگر سرم را به زیر آب کند و دیگر رهایم نکند تا از جمادی بمیرم و جای دیگر زنده شوم. او دلم را این‌گونه کرد. هر بار که دلم می‌مرد، رشدی دوباره در آن احساس می‌کردم.

آنان که به گروه عشاق می‌پیوندند بر حذر باشند که هر کسی عشقی و سودایی دارد.

مطالب مرتبط