جلسه چهارم: شماره ۱۳۲۴: اسلام و جامعه نوین

نوار خارج فقه نوار شماره ۱۳۲۴ تاریخ ۸ / ۱۲ / ۱۳۸۹

دیدگاه اسلام نسبت به جامعه نوین:

با تحلیل و بررسی تمامی آیات خمس و زکات در قرآن کریم و روایات در می‌یابیم احکام آن تنها بر افراد هموار می‌شود و زمینه و ساختار اجتماعی در آن وجود ندارد. یعنی در صدر اسلام، جامعه بدوی بوده و سخنی از جامعه شهروندی و اینکه مسلمین خمس و زکات را در مصارف دولتی، اداره‌جات و تاسیسات عمومی همچون آب و برق و گاز و غیره هزینه نمایند، در میان نیست.(۱) اکنون با این وصف آیا می‌توانیم بگوییم که دین اسلام نظری به جامعه نوین و سبقه عقلایی جامعه نداشته و احکام و نظرات آن تنها مربوط به جامعه بدوی یا به عبارت دیگر همان سبقه انتحاری، نابهنجاری، ایلیاتی و ابتدایی جامعه می‌گردد؟ یعنی زمانی که نزول و و ظهور اسلام از هزار و پانصد سال پیش در یک جامعه بدوی آغاز می‌گردد و در همان جامعه رشد می‌کند سپس افول آن گرچه به صورت ناقص در همان جامعه رخ می‌دهد به طوری که شیعه در نهایت غربت و انزوا و در تقیه و انفراد به سر برده و خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس تنها نامی از اسلام باقی می‌گذارند با این حال آیا باز هم می‌توان گفت اسلام و قوانین آن در جامعه نوین قابل اجراست و کارایی خود را دارد؟ آیا تاکنون اسلام توانسته در یک برهه و مقطع زمانی، جامعه اجرایی مدرن

۱- (پاورقی: باید توجه داشت در کشورهایی که زیست مردم آنان به شیوه عشایری، قبیله‌ای، طوایف، ملوک و اقوام است سیستم اداری بر آنان بسته نمی‌شود و اطلاق لفظ دولت بر آنان به معنای اقتدار ملوک و قبایلشان می‌باشد. امروزه نیز زندگی عشیره‌ای در کشور ما کمرنگ شده و دیگر نمودی ندارد اما هم‌اکنون نیز آنان خصوصیات ویژه خود را دارند و روش زندگی آنان سیستم‌مدار به معنای امروزه که بر دولت‌ها اطلاق می‌شود، نیست.)……..(…..)

(۲۶)

و سیستم اجتماعی با وزان عقلایی داشته باشد اگر تا به حال چنین نبوده آیا ما هم مطابق اصل و پیشینه نمی‌توانیم مدیریت فقهی داشته و با احکام و حقوق اسلامی به اداره یک جامعه نوین بپردازیم و یا آن‌که بالاتر از آن باید گفت فقه و قوانین دین اسلام در سطح جهان و دنیا کاربردی است؟

بعضی در مقابل این پرسش‌ها می‌گویند اسلام تنها مناسب همان جامعه ایلیاتی، صحرایی و بادیه‌نشین‌هاست، عده‌ای دیگر نیز پاسخ می‌دهند که نصایح و اندرزهای دین اسلام شایسته است اما هیچ‌یک اجرایی، قانون‌مدار و سیستماتیک در دنیای کنونی نیست و به کار امروز ما نمی‌خورد؟ برخی دیگر نیز علت رکود و مشکلات پیش آمده در اسلام را از نارسایی خود دین ندانسته و می‌گویند حوادث پیرامون اسلام سبب نارسایی آن گردیده است؟……(……)

(۲۷)

اما پاسخ ما به این سوالات این است که گرچه ظرف و بستر بروز و ظهور اسلام در یک جامعه بدوی بوده و هیچ‌کدام از مظاهر اجتماعی امروز در آن زمان یافت نمی‌شود اما قوانین و احکام جامعه نوین را ارایه داده است. جامعه بدوی آن روز ظرفیت و قابلیت پذیرش قوانین نوین را نداشته و اسلام یک شبه نمی‌توانسته همه چیز را تغییر دهد ولی تا حد ممکن به صورت پیوسته و آهسته به پیشروی و رشد همین جامعه پرداخته و اهداف خود را در آن دنبال نموده است. به عبارت دیگر اسلام در آن زمان آکادمیک نبوده و خود را با چنین جامعه‌ای تطبیق داده و با این حال برای جامعه نوین نیز آماده ساخته است؛ (زیرا سیستم جامعه نوین می‌تواند خود را به مرور بر جامعه بدوی قالب و پیاده نماید ولی جامعه بدوی نمی‌تواند خود را بر جامعه نوین عرضه نموده و نشان دهد به عکس آنکه قوانین جامعه نوین نمی‌تواند در جامعه بدوی اجرایی شود ولی قوانین جامعه بدوی قابلیت اجرا در جامعه نوین را دارد.)…(……)

آنچه در چهره و افق دید اسلام جلوه‌نمایی می‌کند حقوقی کلان، بلند، و رساست به طوری که کلمه «لا نبی بعدی» به واقع حقیقتی عینی می‌یابد و آینده‌نگری و دوراندیشی اسلام بیش از گذشته محسوس‌تر و ملموس‌تر می‌گردد.

دین اسلام، قوانین شمولی، گسترده، نوین و شهروندی را پیش‌رو می‌گذارد و چه از لحاظ تاریخی و وسعت و یا جهات دیگر دینی جهان شمول است هرچند بنا بر اصل و زمینه جامعه ابتدایی آن که تاریخ و تجربه گواه آن است باید گفت دینی بدوی و قوانینی ابتدایی دارد. اما شواهد و دلایل ما پذیرای چنین سخنی نیست.

توضیح سخن اینکه – چنانچه در بحثهای پیشین نیز بیان کردیم – برای اجرایی شدن قوانین اسلام در کشور ما و در سطح جهان بایستی رتبه‌بندی در آن صورت پذیرد. قصد عده‌ای بر این است که تمامی قوانین اسلام را همزمان و ضربتی اجرایی نمایند و با پیاده نمودن تمامی احکام اعم از جزا، دیات، حدود و غیره به مُرّ دین عمل نمایند، غافل از آنکه چنین عملکردی منجر به شکستن کاسه دین و ضایع نمودن آن خواهند شد نهال نوپای چنین دینی بر اثر کج‌فهمی و عدم آگاهی چنین افرادی از شناخت دین به سرعت خکشیده و مندرس می‌گردد. زمان حاضر نیز ظرفیت و گنجایش پذیرایی همه قوانین دین را ندارد و نیازمند اولویت‌بندی است. در صدر اسلام نیز دین در جامعه‌ای بدوی ظهور کرد اما قوانین جامعه مدرن و جهان شمول را در برداشت اسلام با حفظ این ویژگی جامعه بدوی خود را گام به گام به جلو سوق داد و سبب پیشرفت، سیر و حرکت آن شد. اسلام با سخنان نامفهوم و قوانین سخت و طاقت‌فرسا مردم جامعه خود را حیران و سرگردان نمی‌سازد بلکه مسایلی را در ساختار جامعه ابتدایی و فضای آن روز بیان می‌کند که شایسته، مناسب و

(۲۸)

منطبق با جامعه آن روز است یعنی در عین آنکه قابلیت سازگاری با جامعه نوین را دارد و سبب اداره جامعه بدوی می‌شود با این وجود مخالفتی نسبت به جامعه نوین نیز اظهار نمی‌دارد و اطلاقات و عمومات آیات، جهان شمولی دین را ثابت می‌کند. گرچه باید توجه داشت که قرآن کریم همچون کتاب فلسفه تنها به بیان مسایل کلی و ذهنی بسنده نمی‌کند یعنی احکام و قوانین آن کشش، ظرفیت و قابلیت اجرا در ظرف خارجی برای جامعه نوین را همواره داراست.

نماز جماعت؛ نمادین جامعه نوین:

تنها منبع دریافت قوانین الهی در مرحله ثبوت، قرآن مجید است اما در مرحله اثبات نیز قوانین آن می‌تواند در جامعه مدرن و نوین کارایی خود را داشته باشد و تنها شایسته جامعه بدوی زمان خود نبوده است، برای اثبات این مطلب و آشنایی بیشتر از روند پیشبرد جامعه بدوی و سوق و حرکت آن به سوی جامعه نوین در دین مبین اسلام به آوردن چند نمونه از احکام الهی بسنده می‌کنیم؛

در بحثهای پیشین گفتیم که جامعه بدوی با افراد سر و کار دارد. از این رو با بروز و شروع اسلام در جامعه بدوی، نماز فریضه‌ای شخصی شد که بر هر فرد مسلمان تکلیف گردید. اما افزون بر نماز فرادا و وحدتی، دین مبین اسلام از همان نخستین روزهای طلوع خود اهمیت ویژه‌ای برای اقامه نماز جماعت قائل شد، نمازی که جمعی بودن آن نمادین جامعه نوین و ویژگی ممتاز سیستم اجتماعی مدرن است و در روایات ما تأکید و سفارش بسیار فراوانی به آن شده است. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) در این باره می‌فرمایند: من صلی علی صلاة واحدة صلی الله علیه عشر صلوة و صرفوا عنه عشر سیئات؛ کسی که نمازش را به صورت جماعت با پیامبر اکرم (ص) بخواند(۱) خداوند ده نماز را در حساب او می‌گمارد و از ده گناه او صرف نظر نموده و او را می‌بخشاید.

اما زمانی که آیه شریفه می‌فرماید: صل عند دلوک الشمس نماز خود را ظهرهنگام بخوان» سخن بر روی افراد است و فردمداری موضوع جامعه بدوی می‌شود. بر خلاف نماز جماعت که سمبل ساختار اجتماعی نوین و گسترده است، بر این اساس زمان اقامه نماز جماعت در مسجد نمی‌توان نماز را به صورت فرادا گزارد گرچه شخص مأموم، امام را عادل نداند. چنین شخصی می‌تواند نماز خود را بیرون از آن مکان بخواند. البته باید توجه داشت منظور نمازهای فرایض و واجب است نه نمازهای مستحبی و نوافل که در آن شخص مختار است. خلیفه…وقتی در زمان خلافت خود وارد مسجد گردید، هر کس را در حال انجام عملی از اعمال عبادی

۱- در این روایت نماز جماعت با پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) منظور گردیده اما با دلایل دیگر اقامه نماز جماعت به امامت پیشوایان معصوم (علیهم السلام) و شخص عادل نیز به آن افزوده می‌شود.

(۲۹)

نماز دید، او گفت پیامبر نمازهای نوافل (در مسجد؟) به صورت جماعت را حرام کرده ولی من آن را حلال می‌نمایم. یکی از دو موردی که خلیفه حکم آن را تغییر داد و حرام خدا را به حلال تبدیل کرد این مورد می‌باشد. چنانچه تمامی نمازهای فرادا و نوافل حکم نماز جماعت بر آن می‌آمد در چنین فرضی جامعه، صورت استبدادمحوری و زورمداری می‌پذیرفت و دیگر نام جامعه نوین بر آن زیبنده نبود چراکه از حالت تعادلی خود خارج شده است. اکنون آدمی از یک سو با ورود در مساجد و مشاهده حالتهای گوناگون عبادی مسلمانان اعم از قیام، رکوع، سجده، قرائت قرآن و دیگر اعمال آنان به وجد و شور آمده و زیبایی و تنوع احکام دینی را بیش از بیش حس می‌کند و از سوی دیگر شکوه و عظمت اقامه نماز جماعت و هماهنگی و وحدت آنان او را شگفت‌زده و به حیرت وا می‌دارد. اما در غیر این صورت با یکنواخت نمودن تمامی فرامین اسلام توسط اشخاصی که متشرع نیستند و آب در آن می‌کنند، دین کسل‌کننده و خسته‌کننده به نظر می‌آید و سپس به مروز زمان هر فرد دست‌کم از دین زده شده، از آن رو بر می‌گرداند و یا با آن معارض می‌شود. از این رو در دستورات اخلاقی نیز تاکید بر آن رفته که انسان با بازنگری حالات و میول خود به سمت قرائت قرآن، اقامه نماز، دعاخوانی و… رود و چنانچه میل و اراده او به سمت هیچ عملی نرفت پیگیر انجام آن نشود زیرا با جبر و فشار نابجا نفس آدمی هنگام انجام آن در مراحل بعد از آن هراسناک و گریزان می‌گردد و هرگز تن به خواسته وی نمی‌دهد و در نهایت نیز او را تبدیل به بیماری روانی خواهد نمود.

برنامه‌ریزی دقیق و متنوع، سیستم مدرن و نوین و اقامه نماز جماعت در اسلام بیانگر آن است که دیدگاه، قوانین و جامعه اسلام پیشرفته و شهروندی است گرچه با جامعه بدوی آن زمان خود را خو داده و سازگاری نموده است. به عبارت دیگر در قوانین اسلام هر دو حیث فردی و اجتماعی دیده می‌شود اما با حرکت گام به گام خود جامعه بدوی را به سمت جامعه نوین سوق می‌دهد. نکته‌ای اخلاقی که در این میان تذکر به آن شایسته است اینکه آدمی بایستی ملاحظات فردی و اجتماعی را همواره رعایت نموده و آن را پاس بدارد. یعنی باید بین جنس و جمع فرق گذاشت زمانی که می‌گوییم عالِم این لفظ اطلاق دارد ولی وقتی گفته می‌شود علما، لحاظ جمعی در آن است. از نظرگاه ادبیات انسان هنگام سخنرانی هرگز نبایست عموم مردم را به باد نقد و انتقاد و سخریه بگیرد و یا خدای ناکرده به آنان بی‌حرمتی کند در غیر این صورت چنین شخصی جاهل به علم اشتقاق و لغت، و جامعه‌شناسی است.

گستره معنای امامت:

آنچه در روایات و ماثورات ما مشاهده می‌شود گستردگی دامنه امامت است. امام مصادیق متعددی را در بر می‌گیرد اعم از امام جماعت، رهبر، امام به معنای عصمت

(۳۰)

و یا حتی در صورت سیطره پیشوای جائر و ستمگر بر جامعه همچنان همگی در حیطه معنای امامت می‌گنجد که این خود نشانگر وسعت و جهان شمولی دین اسلام و حکومت جهانی آن است. عنوان امامت در دین یهود و نصاری هرگز مشاهده نمی‌شود نماز مسیحیان در کلیسا بدون امام برگزار می‌شود نمازی که قیام و قعود ندارد و همراه با تشتت است. اما دین اسلام در زیر مجموعه خود می‌تواند هزاران، میلیون و بلکه میلیاردها امام و مأموم جای دهد.

در روایتی از….آمده است که «انّ من احب الناس الی الله و اقربهم منی مجلساً یوم القیامة الامام العادل؛ نزدیک‌ترین فرد به خدا در روز قیامت امام عادل است» محبوبیت بیشتر چنین شخصی به خداوند به صورت قهری از آن روست که گفته می‌شود فرد عادل یعنی نزدیک‌ترین فرد به خداوند بایستی در نماز جماعت به عنوان امام تعیین گردد و همه پشت سر وی نماز گزارده و به او اقتدا نمایند. در ادامه روایت امام به عکس این قضیه نیز اشاره فرموده‌اند: «ان ابغض الناس الی الله….» در اینجا صحبتی از مجلس نیست و از عذاب امام جائر سخن به میان رفته است که این حاکی از اهمیت ویژه این موضوع و عمومی ـ اجتماعی بودن عنوان امامت است که بحث‌برانگیز شده و جائر یا عادل بودن امام و خیر یا شر بودن آن را نشانه می‌رود. سعه و گستردگی باب امامت تا بدان جاست که خود جماعت که یک عنوان (شمولی و جمعی؟) است معلول امام قرار می‌گیرد یعنی بدون حضور امام، جماعتی شکل نمی‌گیرد…..(……)

عمل عبادی حج؛ مصداق بارز ساختار اجتماعی مدرن:

نمونه آشکار و مصداق بارز دیگر جامعه نوین و ساختار اجتماعی مدرن، عمل عبادی حج می‌باشد که سالانه میلیون‌ها انسان از اقصی نقاط کشورهای مختلف جهان برای انجام این فریضه الهی گرد هم می‌آیند. آنچه در این میان مهم است آنکه در جامعه بدوی صدر اسلام، جمعیت مسلمانان بسیار اندک بود و آنها به راحتی اعمال و مناسک حج را به جا می‌آوردند و نیاز به تجهیزات و امکانات خاصی نبود اما امروزه شاهد فزونی تعداد افراد مسلمانان هستیم پس با توجه رشد گسترده جمعیت آنان چنانچه روزی در تاریخ آینده بشر میلیون‌ها و بلکه میلیاردها نفر مستطیع بودند آیا با همین امکانات و فتواهای امروزی می‌توان آنان را ساپورت و ساماندهی نمود یا آنکه بایستی در صف انتظار بمانند و حق آنان را برخی تضییع نموده به افراد کهنسال و بیمار و یا حتی مسؤول و رئیس بخشند؟ یا اسف‌بارتر آنکه بر اثر تراکم جمعیت هرگز نوبت به آنان نرسد حال آنکه روایت از قول….می‌فرماید: کسی که بر عهده او حج باشد و آن را نگزارده تا آنکه بمیرد بر دین یهود از دنیا رفته است. ضمن اینکه نمی‌توان به سبب مسن بودن عده‌ای، حق افراد جوان را تضییع نمود بلکه گرفتن نایب پس از آنها ضرورت دارد. پس بایستی بر مدار سیستم نظام اجتماعی حرکت نمود و هر کس زودتر اسم‌نویسی نموده او را

(۳۱)

در اولویت قرار داد.

بنابراین امروز بایستی در اندیشه چنین فردایی بود چراکه قوانین اسلام جهان‌شمول، کاربردی و نوین است. اگر من کاره‌ای بودم اکنون بناها و ساختمان‌های کعبه، منا و عرفات را در چهل، پنجاه طبقه احداث نموده، آن‌ها را بالا می‌بردم و برای امنیت بیشتر و جلوگیری از سقوط افراد، اطراف آن را نیز نرده‌گذاری کرده و پله‌های برقی کار می‌گذاشتم. چرا پس از گذشت حادثه‌های اسف‌بار در مسیر عرفات، منا و غیره آنگاه باید به فکر تهیه و تجهیز امکانات و یا ساخت توالت برای حجاج بیفتیم و دیر اقدام نماییم. همین امروز شهر مکه گنجایش و تحمل خیل عظیم حجاج را ندارد و آنان در رنج و فشار هستند. گویا حتما بایستی حوادث تلخ و ناگوار برای حجاج رخ دهد تا برخی فتوای رفع اشکال را قلم بکشند! بار مسؤولیت فقهای ما بسی سنگین است و با چنین فقه و فتوایی هرگز نمی‌توان میلیون‌ها حاجی را از این مسیر کم‌عرض عبور داد یا دیگر مناسک حج را انجام داد؟

درگذشته تعداد مسلمانان و حج‌گزاران بسیار اندک بود، در ایران نیز می‌گفتند کسانی که جزو اشراف، ثروتمندان و سرمایه‌داران هستند – و به قولی ناودان خانه آنان طلاست – باید به مکه روند(۱) از این رو شهید در مباحث فقهی خود با مشاهده این وضعیت و چنین پیش‌زمینه‌ای در لمعه می‌نویسد اگر زمانی کعبه خلوت شد و شکوه خود را نداشت لازم و ضروری است از سهم امام علیه السلام هزینه نموده و به عده‌ای دهند تا به مکه رفته و آن‌جا را پر نمایند. در حال حاضر که شکوه و عظمت حج وصف‌ناپذیر و افراد آن بیشمارند تنها همان امکانات جامعه بدوی، شایسته جامعه پیشرفته امروزی نیست. در حکومت اسلامی و جامعه دینی نوین طراحی و سیستم بایستی به گونه‌ای صورت پذیرد که انجام اعمال عبادی و طواف تمامی اماکن مقدس و قبور ایمه و امامزادگان برای زن و مرد به راحتی انجام شود…..(….)

من اکنون نمی‌خواهم دقیانوسی سخن بگویم که در پایگاه‌ها و سایتهای اینترنتی بگویند علما در قم همواره از گذشتگان و مردگان حرف می‌زنند، بلکه مسایل روز جامعه خود و آینده را بیان می‌کنم زمانی که مکه ما «من تخوم الارض الی سقف العرش و الکرسی» جا دارد آیا می‌توان با ایجاد طبقات متعدد کعبه، منا، عرفات، صفا و مروه را گسترش داد چه کسی تاکنون جرأت نموده این گونه نظری را مطرح سازد. مرحوم آیه الله گلپایگانی مرد وارسته، بسیار متقی و فقیه شایسته‌ای همچون شیخ انصاری (رحمه الله علیه) بوده ولی نظرگاه او محدود و در همان حیطه فقه خود می‌باشد روزی به ایشان عرض کردم که بگذارید مردم از طبقات بالا به شیطان سنگ زنند فرمودند نه نمی‌شود. گفتم اکنون شیطان را رجم نمی‌کنند بلکه در اثر

۱- مستطیع کسی است که با رفتن وی به خانه خداوند زندگی‌اش دچار اختلال نگردد و همچون گذشته بتواند چرخ اقتصادی خانواده خود را بچرخاند.

(۳۲)

ازدحام جمعیت به سر و کله یکدیگر سنگ می‌زنند متاسفانه شخصی پس از قربانی گوسفند، کاردش را در لنگ خود پیچیده بود اما با فشار و شلوغی جمعیت کارد به شکم او فرو رفته و دل و روده او بر زمین و زیر دست و پای مردم می‌ریزد گذشته از آن مگر شیطان تنها در همین پایین گیر افتاده، بلکه شیطان در آن بالا نیز هست. به ایشان گفتم من از شما سوالی دارم اگر به مکه مشرف شدید و توانستید حج بگزارید به مردم نیز بگویید آن را انجام دهند. …..(…..)

کتاب فقهی مرحوم آیه الله گلپایگانی سه جلد است اما بنده نظرات فقهی ایشان با نظرات خود مقایسه نموده و آن را به نُه جلد رساندم سپس روی جلد آن با نام «بلندای فقه»، تصویر قله اورست را قرار دادند یعنی تفاوت این فقه با آن فقه به بلندای قله اورست است. حال من مدعی هستم، و می‌گویم قوانین اسلام نوین و اجرایی است زمانی که به مکه مشرف شده بودم آزمایشگاه بسیار خوبی را پیدا کردم زیرا مسلمانان از تمامی نقاط دنیا در آن گرد هم بودند و هیچگاه نمی‌توانستم سه چهار میلیارد مسلمان را در همه جهان از نزدیک تست نموده و چگونگی آنها را دریابم اما آن زمان سه چهار مرتبه به کنکاش آنان در آزمایشگاه خود پرداخته تا بدانم مسلمانان چه خصلتها، امتیازات و در کل چگونه موجوداتی هستند. با این کار گویا من در بیست و چهار ساعت، چهل و هشت ساعت حرکت کرده و کار می‌کنم حتی یک ختم قرآن نیز – با وجود قصد آن – نتوانستم داشته باشم زیرا با احداث این لابرتوار به وسعت صد کشور و با این مدت محدود اقاتمان در آنجا دیگر فرصت انجام اعمال مستحبی نبود. این حج برای من عملیاتی بسیار گسترده و عظیم بود چنانچه روزی کتاب آن منتشر شود از گفته‌هایم پی می‌برید که در آنجا به چه میزان کار کرده‌ام و چقدر شغلهای متعدد و گوناگون برای خود ایجاد نمودم؟

به ذهن علما با مشاهده پیشینه اوضاع مکه آمده است که اگر روزی حاجی کم شد با پرداخت پول و فرستادن برخی، آن مکان را از خلوت و غربت بیرون آورند اما به ذهنشان نیامده است که اگر روزی حجاج زیاد شدند چگونه می‌توان از این باریکه راه، سیل جمعیت را عبور داد؟

سیستم فکری و قانون اسلام در جامعه نوین اجرایی و کاربردی است گرچه جامعه بدوی را نیز اداره و مدیریت می‌نماید ولی این گونه نیست که قوانین آن ویژه جامعه بدوی باشد. احکام اسلامی همچون نماز جماعت، حج و… آن‌قدر سیستماتیک، قانونمند و جهان شمول است که در هر کجای جهان هر شخص مسلمان برای اقامه آن به پا می‌خیزد مسلمانان در هر گوشه دنیا با هر افقی با شنیدن ندای الله اکبر چندین مرتبه در روز رو به سوی کعبه آورده و دعوت خداوند را اجابت می‌نمایند. اما در کشورهای نوین کنونی، قوانین آن کشور فراتر از جامعه خود نمی‌رود گرچه با هزاران زور و زحمت توانسته‌اند امروز چندین کشور با هم متحد شوند – همچون اروپا که هفده کشور در آن تحت عنوان شینگین گرد هم

(۳۳)

آمده‌اند – ولی هرگز به پای اسلام نمی‌رسند چراکه دین اسلام از همان روز نخست واحد خلق شده و وسعت آن همه جا را فرا گرفته است.

از دیگر نمونه‌های جهان شمولی قوانین اسلام، می‌توان به باب امر به معروف و نهی از منکر اشاره نمود که شأنی از شؤون عمومی، مردمی و جامعه می‌باشد. بر عهده شخص مسلمان است که افراد جامعه خود را سفارش به انجام عمل خیر نموده یا از ارتکاب اعمال شر بازدارد. ابواب دیگر اسلام همچون جنگ و جهاد، تشییع جنازه و احکام مردگان نیز در فهرست عناوین اجتماعی قرار می‌گیرند. حتی در باب قرائت قرآن کریم آمده است که «فاقرءوا» یعنی آن را با صدای بلند تلاوت نمایید، در حالی که در ادیان دیگر چنین نیست و آهسته‌خوانی رواج دارد. صوت دلنشین اذان نیز نماد عزم و اراده جمعی به سوی خداوند است که تمامی حکایت از کشش و قابلیت جهان شمولی قوانین اسلام در جامعه مدرن و اجتماعی است.

روستایی بودن یا روستایی اندیشیدن؟

علمای ما به طور معمول از روستا آمده‌اند که این خود نشانه حُسن و بیانگر پاکی، طیب مولد، صفای باطن و نجابت والدین آنهاست که با نان حلال و طیب، فرزندان خود را تربیت نموده، رشد داده‌اند و سپس راهی حوزه‌های علمیه کرده‌اند. – گرچه اکنون اشرافی‌گری در میان سطوح مختلف علما رخنه نموده و آقازادگان بسیارند – اما نوعاً افکار این افراد روستایی است و به کار جامعه شهروندی و نوین نمی‌آید. سابق شخصی روستایی از گلپایگان آمده و گفته بود با مرحوم آیه الله گلپایگانی کار دارم به او می‌گویند به خودمان بگو ولی آن شخص ممانعت ورزیده و می‌گوید باید با خودشان صحبت کنم. پس از ملاقات، به ایشان می‌گوید ما زمانی که با هم به بیابان رفته و خار و کنگر می‌کندیم شما را زدم ولی چیزی نگفتید اکنون به شما مدیونم و حلالیت می‌طلبم. مقصودم از بیان این قضیه آن است که گاهی انسان همچون این فقیه وارسته از بیابان و خارکنی وارد حوزه می‌شود و روستایی می‌اندیشد اما زمانی خود را استحاله کرده و در شهر با تحصیلات و دانش، روحیه اجتماعی و شهروندی و اندیشه فلسفی، علمی و نوین پیدا می‌کند چنین شخصیتی مفید و ارزشمند است و به درد اسلام می‌خورد زیرا اسلام منطقه روستایی نیست و دامنه آن بسی گسترده‌تر از این سخنهاست. افزون بر آنکه همسران چنین افرادی نیز اگر از روستا آمده باشند بایستی دوشادوش شوهران خود حرکت کرده، در پی تحصیل کمالات و علم باشند و شهروندی و امروزی بیندیشند نه آنکه تنها به خانه‌داری و یا گاه فقط به کلفتی رو آورند. خانه‌نشینی، انزوا، نداشتن روحیه اجتماعی و شهروندی، عدم تحصیلات همسران طلاب رفته رفته زمینه و بستر مشاجرات و اختلافات در میان آنان را موجب می‌شود و روز به روز آنان را از یکدیگر بیگانه و دورتر می‌سازد تا آنکه به طلاق منجر می‌شود. حال آنکه طلبه

(۳۴)

بایستی با بالارفتن سطح دانش خود در اندیشه افرایش سطح معلومات همسرش نیز باشد و همگان را با خود همراه کرده، متناسب با جامعه نوین و شهروندی سیر و رشد دهد یا به قول معروف به روز و آپدیت نماید. نه آنکه مانند گفته این شخص که بنا بر جوک و شوخی یا به واقع بگوید «بیمارستان چیست ما در طویله به دنیا آمدیم و عالم هم شدیم.» یعنی چون شما در طویله به دنیا آمده‌ای پس بر همه است که در طویله به دنیا آیند تا مثل شما شوند؟!. چنین سخنانی از سر جهل و ناآگاهی است.

(۳۵)

مطالب مرتبط