رزق با سرمايه فرق دارد. گاه ما سرمايه اى را در اختيار داريم اما اين سرمايه چينش و چرخش ندارد يا راكد باقى مانده است، چنين سرمايه اى رزق ما محسوب نمی شود بنابراين هر اندازه از سرمايه و موجودى خود را مورد مصرف قرار دهيم، همان مقدار مصرف شده رزقمان بوده است.
به عبارت ديگر هرگاه به امكانات، ثروت، سرمايه و دارايى خود مديريت بخشيديم و به آن چنيش و چرخش يا حركت داديم به رزق و درنتيجه به اقتصاد كامل رسيده ايم ولى چنانچه آن را احتکار یا اسراف نموديم سرمايه و دارايى ما نفله شده و به فضولات تبديل گرديده است. براى نمونه شخصى يك ميليون تومان پول در خزانه خود دارد، اين مقدار پول گرچه دارايى، امكان، ثروت و سرمايه ى قهرى او محسوب می شود اما تا زمانى كه مصرف نگردد رزق وى نخواهد بود و چه بسا تا زمان مرگ هم به او نرسد و پس از مرگ وى، رزق شخصى ديگر شود. در همين زمان ممكن است شخصى دارايى او به هزار ميليارد می رسد اما چون آن را به مصرف می رساند ولو به مصارف ديگران به فرض آن را قرض داده يا هبه نموده يا كاسبى و معامله كند يا كارخانه اى را احداث نموده كه همواره توليدى، حركت، چرخش و مصرف دارد يعنى هيچگاه كساد، ركود و انباشتگى به خود نديده است، تمامى آن رزق و ارزش محسوب می شود؛ زيرا با دارايى اين شخص چه بسيار افرادى كه حركت نموده و زندگى همسر و فرزندان آنان اداره و تأمين می شود و در واقع آنان بر سر سفره اين شخص نشسته و بهره مند از رزق و روزى هستند. پس همين كه امكانات آدمى در حال حركت و در ظرف مصرف و استفاده باشد اين امكانات، رزق وى خواهد بود. بنابراین رابطه رزق و امكانات، عموم و خصوص مطلق است زيرا هر امكاناتى رزق نيست اما هر رزقى امكانات و دارايى است.