نوار خارج فقه نوار شماره ۱۳۲۵ تاریخ ۹ / ۱۲ / ۱۳۸۹
حکومتهای استبدادی، اجتماعی و الهی
در طول تاریخ، حرکت و چرخش حکومتها و جوامع مختلف بر سه شیوه تقسیمپذیر بوده است؛ دسته نخست حکومتهای استبدادی اعم از دینی یا غیر دینی میباشد. گروه دوم حکومتهای اجتماعی و مردمی هستند که در حکومتداری به خداوند و قیامت وابستگی ندارند و همگام با اجتماع و مردم و پیشزمینههای تاریخی و…جامعه خود را اداره مینمایند. و دسته آخر حکومتهای الهی و دینی میباشند که به واسطه پیامبران الهی خود را به وحی متصل میدانند. از این رو آنها مدعیاند که ما با بودن وحی، حاجت به علم، فلسفه، اجتماع و یا تاریخ نداریم. خداوند هر آنچه بخواهد به پیامبر خود الهام نموده، (إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحَی(۳)) و در نتیجه ما به آن فرمانبرداریم.
در بین این جوامع، حکومتهای استبدادی و دیکتاتوری همواره مردود بوده است گرچه با قدرت و زورگویی، ماندگاری خود را حفظ مینمایند. حکومتهای اجتماعی و مردمی نیز از عدم آگاهی و نبود علم رنج بسیار میبرند آنها شناخت کافی از قوانین درست و نادرست، حق و حقیقت و چگونگی اعمال و بازخورد آن ندارند. لذا توسل آنان به اکثریت آراء، علم، تاریخ و….نیز دردی را دوا ننموده، بلکه با باورها و پندارهای ناشیانه خود نوعاً با شکست مواجه شدهاند. امروزه از نظر علمی و جامعهشناسی ثابت گردیده که جوامع سوسیالیست و کاپیتال که از دل مردم و جامعه خود برخاسته بود با چه مشکلات عدیدهای مواجه شد و چه ناهنجارهایی را به بار آورد.
حکومتهای الهی بر خلاف حکومتهای مردمی، ضعف آگاهی و فقر علمی او را نمیآزارد و به طور ثبوتی میگوید من به وحی و منبع علمی لایزال الهی متصل میباشم و ندای سلونی قبل عن تفقدونی و مزددت یقینا را سر میدهد اما در زمانی کنونی در اثبات آن با مشکلات عدیدهای روبرو است چراکه از آن ارایه طرحهای دینی و تجربههای دینباوری درخواست میشود. در حال حاضر نه پیامبر و نه امامی در عرصه گیتی رؤیت نمیشود و از دو ثقل گرانبهای «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» تنها به قرآن میتوان دسترسی یافت. در صورتی که پیامبر
۱- بقره / ۲۶۴ (ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق میکند.)
۲- اعلی / ۱۴ و ۱۵ (رستگار آن کس که خود را پاک گردانید و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد)
۳- نجم / ۴ (این سخن بجز وحیی که وحی میشود نیست)
(۲۲)
اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) میفرمایند «…..لن یفترقا حتی یردا علی الحوض» یعنی با نبود یکی، دیگری نیز کارایی خود را ندارد. اصولیون برای رفع این مشکل به برخی دلایل عقلی متوسل میشوند که عترت را به سنت تبدیل مینماید. به عبارت دیگر جایگزین عترت، روایات و ماثورات ایمه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) میگردد و خود عترت در میان نیست و با این وجود برای سنت نیز دلیل شرعی و دینی وجود ندارد. در اصول….آخوند، آقا ضیاء….کمپانی، دلیل حجیت خبر واحد را حکم عقلا دانستهاند که زمان آمدن خبری به شرط نبود..؟نقصان در آن به حکم عقل آن را میپذیریم. پس دلیل ما برای حجیت روایات و سنت، حکم عقلاست. اکنون دلایل عقلی میتواند عمل خود ایمه معصومین (ص) باشد که دستور نوشتن روایات را دادهاند و یا آنکه حکم جمعی و کلی عقلا باشد که در تمام جوامع اهتمام و حرمت به چنین اخباری گذاشتهاند.
……..(…..)
…
اما در این میان برخی دیگر نیز همچون مرحوم میرزای قمی برای خبر واحد هیچ اعتباری قایل نیست و معتقد است بایستی به ظن مطلق عمل نمود. نبودن سند و نداشتن دلالت و نقل به معنا شدن اخبار همگی بر مشکلات و پیچیدگیهای شناخت مسیر سنت میافزاید و دریافت آن همچون پیدا کردن سوزن در انبار کاه هرگز به آسانی امکانپذیر نمیشود. تبدیل شدن سنت به هفتاد و سه فرقه و سپس تقسیمپذیری شیعه به دو گروه اخباری و اصولی نیازمندی بررسی دقیقتر و مطالعه بیشتر در متون دینی را آشکار میسازد. اکنون باورپذیری احکام و اخبار به خصوص بر اساس مشهور یا شهرت، اجماع و عرف، تقلید و تعبد کدام یک میتواند مقبول و مستند باشد؟! اشکالات فراوان ابواب متعدد فقهی از نماز و روزه گرفته تا حج ، جهاد، موت و ارتداد، همه نشانگر آن است که دلایل ما پایداری و استحکام خود را نیافته و جریان سنت با کم و بیش همراه است. بدینسان نظر ما بر این است که هفتاد درصد مستندات دینی ما محکم و متقن نیست. به خصوص ابوابی همچون حدود، دیات، ارتداد و… که به طور مفصل در جلسات پیشین بحث نمودیم. برای نمونه در اسلام آمده است بعد از فوت مؤمن او را سه غسل دهید بنا به گفته برخی چون مؤمن نجس است نمیتوان او را مس نمود و بایستی آن را غسل داد در حالی که اگر در اثر سکرات موت و فشارهای وارده بر او، جنب گردیده به یک غسل باید بسنده شود مگر نجاست وی به چه میزان است که با سه غسل پاک میشود؟! و چنانچه مرده مؤمن، نجس متنجس – همچون خون – است آیا با
(۲۳)
شستن پاک میگردد؟! مؤمن، زنده و مرده او پاک است و نجس نمیگردد تا بخواهد با غسل پاک شود. غسلهای متعدد مردگان با سدر و کافور دلیل بهداشتی دارد و مراعات حال ما شده است…….(…)
همچنین تدرء الحدود بالشبهات زمانی شایسته است که….را ندانیم اما وقتی توان دانستن و امکان کشف دلیل وجود دارد نمیتوان آن را رها نمود. گرچه اجرای حدود نیازمند فراهم بودن بسترها و زمینههای حداقلی آن است. به عنوان مثال اکنون که میلیونها جوان در کشور ما از تشکیل خانواده و فراهم آوردن مقدمات اولیه زندگی زناشویی عاجزند و در جستجوی همسر هستند نمیتوان اجرای حدود نمود. قبل از هر چیز بایستی نیازمندیها و امکانات و تسهیلات ازدواج برای جوانان را فراهم نمود سپس در صورت گناه به تأدیب و کتک زدن پرداخت. بنابراین در اجرای حدود باید رتبهبندی صورت گیرد و زمینه اجرایی داشته باشد و افزون بر آن دارای استناد قوی، محکم و متقن نیز باشد.
این مستندات بیاساس را نباید بر دوش دین و وحی گذاشت. زمانی میتوان حکمی را به اسلام منتسب نمود که استناد کامل و قوی برای آن وجود داشته باشد نه آنکه بسته به شهرت، مشهور تعبد و ..باشد. در حال حاضر بیشتر ابواب فقهی به این روشها مستند است؛ یعنی در مرحله اثبات به طور فلهای عمل مینماید و با این شیوه نمیتوان آن را پشتوانه وحی و حکومت جهانی قرار داد حکومتی که مدعی است از کمبود علم رنجی نبرده و مرتبط با وحی الهی است. چنین حکومتی در مرحله ثبوت از وحی الهی برخوردار است اما اکنون که عترت به سنت تبدیل گردیده و نحلههای فراوان و نظرگاههای بیسند در آن به وفور دیده میشود، بایستی در پی اصلاح، مستندسازی، منطقی و علمی نمودن ابواب گوناگون دینی بود و به قدر عترت نیز بر سنت اهتمام داشت.
سنت به خودی خود مشکلی ندارد ولی نیازمند بررسی و تحقیق گستردهای است روایات بایستی از نظر سند و دلالت با خصوصیات و شرایط ویژه خود تبیین گردد. زمانی که فقیهی، یک دوره چهارصد ساله فقه را در سال به نگارش در میآورد و تنها به کپیبرداری از این کتاب و آن کتاب بسنده میکند نباید انتظار رشد و دستیابی به حقایق دینی را داشت. هر شخص میبایست همت و دقت خود را در یک مساله دینی بگذارد تا آن را به سرانجام رساند گرچه به سی سال درازا بکشد. اما در حال حاضر نود درصد کتابهای فقهی تنها تکرار مطالب یکدیگر است و اهل دیانت برای جامعه نوین قاعده و فرمول بسیار اندکی را توانستهاند ارایه دهند. بر این اساس هرچند حکومتهای الهی خود را منتسب به وحی میدانند و نگرانی فقر و ناداری علم و دانش حکومتهای مردمی را ندارند اما تنها در جنبه ثبوت چنین امری تحقق پذیرفته است و در جنبه اثبات، دین هم در حکمت نظری و هم در حکمت عملی به موانع و مشکلات فراوانی برخورد نموده و و از کمبود قوانین در حد
(۲۴)
اجرای یک جامعه در فشار بوده و با بنبست مواجه گردیده است. انسان تا چیستی و چگونگی دین را نداند چطور میتواند آن را به مرحله اجرا در آورد؟ همان طور که در هر فن و شغلی – مانند رانندگی، کشتی، شطرنج، رایانه – نخست دانستن و مشخص بودن قواعد و فرمولهای آن ضروری است تا بتوان به خوبی از عهده آن کار برآمد در دین نیز شناخت احکام و قواعد، متعین و محصوره بودن قوانین لازم است. حال آنکه اکنون سخنی از شمارش، شناسایی و موصب بودن قوانین دینی در میان نیست و با قوانین مهمله در کادر نظری و عملی نمیتوان به اجرای حکومت دینی پرداخت.
چنانچه در سنت سره از ناسره مشخص گردد، مطالب مستندسازی شده و سپس به تصویب عملی آن پرداخته شود بهترین جامعه و حکومت دینی را خواهیم داشت چراکه مشکل دیگری در این میان وجود ندارد و مردمان ما نیز افرادی نجیب، اصیل، زحمتکش و آبرومند هستند اگرچه نمیخواهیم بگوییم ما از همه مردم دنیا برتر و بهتریم ولی جامعه ما مردم بسیار خوبی دارد و تنها نقص در سیستم، طراحی و برنامهریزی است. در این خطه و آب و خاک انواع گوناگون امکانات از منابع طبیعی و غیر طبیعی تا خیرات و کمالات دیگر در آن دیده میشود اما در نحوه مصرف آن آگاهی و علم وجود ندارد. همانند شخصی که گاه میوه آناناس و نارگیل در دست میگیرد و از سفتی و سختی آن ناله میکند که نمیشود آن را خورد و گاه موز را با پوستش مصرف میکند و میگوید این نرم است یا آنکه پوست خیار را را میگیرد و سپس آن را تناول میکند در حالی که پوست آن سرشار از فسفر است و بهتر از مغز میوه خاصیت دارد. همان طور که پوست سبز و استخوانی گردو بهتر از مغز آن است و برای رفع پوکی استخوان بسیار مناسب میباشد. چنانچه ما بخش دارویی در اسماء را، راهاندازی مینمودیم غذاهای بسیار فراوان و متنوعی را تولید میکردیم زیرا از علوم اولینی که در طفولیت خواندیم طب و روانشناسی بود. در صورت احداث این بخش و تولید صدها نوع غذا حتی سنگ را جزو خوراکیها قرار میدادیم. سنگ از بهترین غذاهاست و کسی که سنگ را مصرف ننماید عمر او کوتاه میشود. اما دانستن شیوه مصرف آن ضروری است.
اسلام، دینی بس مدرن و متمدن است و جهان در آینده فوق مدرنیته خود دست نیاز به سوی اسلام میگشاید زمانی که دیگر نمیتوان با عقل بشری به اداره آن پرداخت. اما قبل از آن بایستی مستندسازی و تصویب عملی قوانین دینی صورت پذیرد.
مستندسازی دین وظیفه حوزههای علمیه است و مربوط به وزیر و وکیل نمیشود. وظیفه وزیر و وکیل کارهای اجرایی است، چنانچه حوزههای علمیه در رفع مشکلات نظری و عملی دین کوششی نداشته باشند و کارهای علمی ویژه خود را بر زمین گذارند به نظام آسیب وارد میشود و مدیون مردم و خون شهدا
(۲۵)
خواهند بود و روز قیامت پاسخی برای گفتن نخواهند داشت. اکنون به حمد الهی و برکت دهه سوم بر خلاف دهه اول انقلاب و زمان طاغوت میتوان به تحقیق و بررسی مستندات دینی و تصویب عملی آن پرداخت. چنانچه جامعه روحانیت خود در پی حل مشکلات خویش میرفت دیگران و افراد ناوارد به مباحث بر آنان خرده نمیگرفتند. اشکال، نقد و بررسی سبب قوت میشود و اشراف روحانیان بر مباحث دینی و اشکالگیری از سوی خود آنان سبب پاسخگویی شایستهتر به مسایل میگردد. دموکراسی و برترین ارزش و کمال آن است که از گروه خود به خودمان نقد و ایراد وارد نموده و به چارهجویی درباره آن بیندیشیم.
(…..)…..