شهید مطهری:
«یکی از تفاوتهای روحیه شرقی و غربی در این است که شرق تمایل به اخلاق دارد و غرب به حقوق، شرق شیفته اخلاق است و غرب شیفته حقوق، شرقی به حکم طبیعت شرقی خودش انسانیت خود را در این میشناسد که عاطفه بورزد، گذشت کند، همنوعان خود را دوست بدارد، جوانمردی به خرج دهد. اما غربی انسانیت خود را در این میبیند که حقوق خود را بشناسد و از آن دفاع کند و نگذارد دیگری به حریم او پا بگذارد.»(۱)
ـ بررسی و نقد : درست نیست که بگوییم شرقیها احساساتی و غربیها حق طلب هستند. همه انسانها عاطفه و عقل دارند؛ هم شرقیها حقطلبند و عاطفه دارند و هم غربیها عاطفه دارند، ولی حقطلبی غربیان در اثر نبودن ادیان و منشهای دینی و تراکم بدی و ظلمها و در پی آن انقلابهایی که برای حقطلبی اتفاق افتاد، به حقوق بشر تبدیل شد.
البته شرقیان هم اخلاقی نیستند، احساساتی هستند و با کمترین عامل برانگیزنده ایثار میکنند یا میکشند. عارفی بود که سهمیه گوشت خود را به سگش میداد تابخورد و به سگش محبت میکرد. الآن عرفانش گل کرده و بعد عصبانی شد و گلدان را به طرف سر بچه خود پرتاب نمود که اگر به آن خورده بود، سبب شکستگی آن میگشت. اما چون از روی احساسات و عواطف است بچه خود را به اندازه آن سگ محبت نمیکند. حقوق اجتماعی غرب معلول حرکتهای اجتماعی آنان و ترک خرافات و ادعاهای بیاساس است. ما از یک طرف انحراف یافتیم و غربیان از طرف دیگر. ما به اعتبار حقیقت و دین به خرافات رو آوردیم و به غیبیاتی باورمند شدیم که معلوم نیست چیست. آنها به خاطر این که خرافات را از خود دفع کنند، حقایق را منکر شدند. پس: الجاهل إما مفرط أو مُفَرَّط. ما به اعتبار حقایق، درگیر خرافات شدیم و آنها به اعتبار ترک خرافات به انکار حقایق روی آوردند. هم آنها دچار مشکل شدند و هم ما.
غربیان به زندگی علمی روی آوردند؛ اما برای انکار خرافات به بیراهه رفتند و حقایق را نیز انکار کردند؛ ولی ما از
۱-پیشین، ص ۱۲۴٫
(۲۳)
زندگی علمی دور شدیم و به عنوان وجود حقایق به خرافات روی آوردیم.
غربیها که زندگی را پیدا کردند علماء آنها به آنها القاء کردند یک عبارتی از سپنسر نقل میکند که چقدر زیباست.