ماده شناسی آزادی: آزادی واژهای پهلوی از مصدر زادن است. آزاد از ریشهٔ زادن، معنای بروز و اظهار را دارد. در قدیم، کسی را «آزاد» میگفتهاند که بر اساس نظام طبقاتی آن زمان در خانوادهای اشرافی زادهشده و نجیبزاده و دارای پدری آزاد و والاتبار باشد. عنوان «آزاد» برای شخص، پایگاه و موقعیت اجتماعی او […]
عدالت یکی از مسایل زیربنایی و بسیار مهم در فلسفه حقوق است. بحث از انواع حکومتها مبتنی بر دانستن چیستی عدالت است؛ زیرا تا معنای عدالت دانسته نشود، نمیتوان حکومتی طراحی کرد که عادلانه باشد. بحث عدالت، در پیشینه خود فلاسفه یونان را دارد. افلاطون در کتاب «جمهور»، عدالت را به «وضع شیء در موضع […]
تعریف «حق» و معناشناسی آن، کاری فلسفیدنی است که در دانش فلسفهٔ حقوق باید از آن سخن گفت تا موضوع برای دانش حقوق فراهم باشد.
ما در معناشناسي «حق» آن را چنين تعريف كرديم: «ملازمهٔ خارجی مرکب و جزیی میان چند لحاظ در عملکرد است که با نگاه به هستی و نهاد پدیدهها به دست میآید و نحوهٔ روابط آنها را آنگونه که در مقام ثبوت است، مشخص میسازد». فلسفهٔ حقوق بر آن است تا به کشف ملاکات حقها و […]
«فلسفهٔ حقوق» دانشی میانرشتهای است که به صورت تطبیقی از چیستی و چگونگی حقوق و منشأ و منابع دریافت آن سخن میگوید و فرایند انتزاع حقها و مرزها و لوازم و پیآمدها و هدف و غایت آن ـ که با دیگر شعبههای دانش درگیر است ـ به صورت نظاممند و به گونهای آلی (نه اصالی) […]
در جوامع سالم، نمیشود تمامی ملل و ادیان به حقی قایل باشند اما آن حق در وجود و ظهور آن ریشه نداشته باشد و حقی حقیقی نباشد.
حق آزادی اصل اولی بعد از اصل وجود یا پدیداری هر پدیدهای «حق حیات» است و بعد از آن «حق انتظام» وجود دارد که حق حیات را پاس میدارد و به هر کسی حق متناسب با خویش را میدهد و بعد از آن «حق اختیار» است و سپس «حق آزادی» قرار دارد که بر اساس […]
آزادی واژهای پهلوی از مصدر زادن است. در قدیم، کسی را «آزاد» میگفتهاند که بر اساس نظام طبقاتی آن زمان در خانوادهای اشرافی زادهشده و نجیبزاده و دارای پدری آزاد و والاتبار باشد.
«حق» امری پدیدار و برآمده از هستی است. برای همین است که میشود بر آن مطالعهٔ عقلانی و تحقیق فلسفی داشت.
«حق» در اصل، لغتی عبرانی، به معنای «پایدار و ثابت» است و در عربی «حک» گفته میشود. حق را در زبانهای تازی به معنای «قانون» یا عصاره و افشرده نیز به کار میبرند.
آزادی همانطور که در تکوین است، در متن دین هم هست؛ به این معنا که قراردادهای دینی، اعتباری محض نیست و برگرفته از تکوین است.
آزادی دارای قاعده و مرز است و مرزهای آن حقیقی است، نه اعتباری و باید تلاش کرد تا مرزهای آزادی را از هستی و پدیدههای آن کشف کرد و نیز نباید آزادی را با رهایی، که قاعدهای ندارد، خلط کرد.