منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )
پیش از این، از صوتهای عقلانی گفتیم. صوت و صدای عقلانی وصول و قرب حقی میآورد. انبیا و اولیای الهی در مقام دعا، مناجات و قرائت قرآن کریم و در نهایتِ وصول کمال، غایت عالی صوت را پیجو بودهاند که همان سماع صوتهای ربوبی است. به اعتقاد ما، زمان و مکان به اولیای الهی علیهمالسلام اجازه نداده است تا این غایت را بیان کنند و یا شاگردان مناسبی نیافتهاند تا آن را آموزش دهند. آنان نه فرصت زمانی آن را یافتند و نه فرصت موقعیتی آن را. کسی نیز از محضر این بزرگان درس نمیگرفت، جز اندکی که آنان هم به مشکلاتی مشابه مبتلا بودند. نمیتوان باور داشت که اسلام به موسیقی با هویت عقلانی که میشود برای آن ترسیم کرد، اهمیت نداده است! بلکه باید گفت: اولیای الهی فرصت آن را نیافتند که این امور و بسیاری از رازهای هستی را نمایان سازند. حضرت امیر مؤمنان علیهالسلام بر منبر ندای «سلونی» سر دادند و همگان را به شناخت زمین و آسمان دعوت کردند؛ ولی با پرسشهای تمسخرآمیز و کودکانه مواجه شدند. امام صادق علیهالسلام که زمانی شاگردانی یافت، حکومت چنان عرصه را بر آن حضرت تنگ نمود که ایشان مجبور شدند کمترین معارف را بیان کنند.
هر حرکتی که ایجاد صدا کند، دستگاه و نت دارد. حتی صدای گامها به هنگام قدم زدن نیز دستگاه، موسیقی و نت ویژهای دارد. هر صوت و صدا و هر تلنگر و اثری یک آهنگ و یک دستگاه دارد؛ خواه با صدا خوانده شود و یا با ابزار ایجاد گردد و هیچ صوتی بدون آهنگ نمیشود. حتی افتادن سنگی به داخل چاه دارای آوا و آهنگی است اما مهم این است که آن دستگاه کشف بشود. گنجشکی که جیک جیک آواز میخواند و کلاغی که قار قار میکند همه دارای آهنگی است. فلاسفه بخشی از صداها، صوتها، دستگاهها و نتهای موسیقی را کشف کردند؛ ولی بیشتر فقیهان، با انحراف حاکمیت سیاسی و به دلایلی که داشتند، فتوا به حرمت آن دادند و این حکم، مسیر کشف موسیقی را نیز بست. صداهای موزون و ملکوتی بسیاری در این عالم وجود دارد که هنوز کشف نشده است. با به دست آوردن آن صداها میتوان انسان را مسحور ساخت. نباید از صوت، بیگانه شد، بلکه باید نسبت به آن توجه بسیار داشت که صوت آثار فراوانی بر روح، روان و جسم آدمی دارد. باید همتی شود تا بیشترین دستگاههای موجود در طبیعت استخراج گردد و به نام مسلمین ثبت شود. هر دستگاهی که کشف شده ـ از جمله سهگاه، چارگاه، ماهور، افشاری، ابوعطا، حجاز و دیگر بخشهای آن ـ به همین صورت و به زحمات دهها نفر به دست آمده است، ولی دستگاه خلافت با بیراهه کشاندن دانش موسیقی و برخی فتاوای ظاهرگرایان دیروز و امروز که شناخت درستی از موضوع و حکم غنا و موسیقی ندارند، مسیر کشف و توسعهٔ آن را حتی در زمان حاکمیت فرهنگ شیعی نیز به بنبست رسانده است.
صوتهای طبیعی نمونههای بیشماری دارد که هر کدام در دستگاه خاص موسیقایی اجرا میگردد. پدیدهای در عالم نیست که دارای صوت و صدای مخصوص به خود نباشد. اگر منزلی برای چند روز خالی بماند، حیوانات مختلفی از لانه بیرون میآیند و صدای آنان در فضای منزل طنین میاندازد. آنان تا انسانی را میبینند، یا حرمت صدای انسان را پاس میدارند و یا نفس انسان برای آنان همچون سمّ است و یا حکم ضرورت دفع موذی پیش از آزار را میدانند و تا انسانی در خانه است، دم فرو میبندند و لب نمیگشایند؛ ولی به گاه آرامش خانه، قناریهای زیرزمینی یا مورچگان، نوایی مستکننده سر میدهند که همگان را حیران میسازند و شاید بتوان گفت فرشتگان آسمان را نیز به استماع میکشانند. جیرجیرک چنان زیبا میخواند که غنا را باید از او آموخت. پشه شش دانگ صدای خود را به صورت زنبوری و بدون تقطیع و ایقاع و با سرمستی بیرون میدهد و شنونده را مات و مبهوت میسازد. مورچگان نت و دستگاهی مخصوص به خود دارند؛ همانطور که گیاهان صدا دارند. اگر چوب خشکی خم شود، صدای شکسته شدن آن شنیده میشود، به همین صورت، چنانچه گیاه و چوب نرمی خم شود صدا میدهد؛ ولی صدایی که بهراحتی شنیده نمیشود. این صدا در قامتْ راست کردن و رشد گیاهان نیز وجود دارد. صدای حیوانات در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است: « وَلِلَّهِ یسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاْءَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ»(۱) هر آنچه در زمین و آسمان است برای خداوند سجده میکند. همچنین میفرماید: « یسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاْءَرْضِ»(۲)؛ آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را تسبیح میگوید.
همانطور که عالم مثل ندارد و جزو جزو آن نیز مثل ندارد، صوت که جزیی از عالم است نیز بر همین طریق است و از این قانون جدا نیست. نمیتوان دو موجود را یافت که صوتی مانند هم داشته باشد و ممکن نیست کسی بتواند صوت دیگری را تقلید کند و هر تقلیدی صوری است. نوای هر موجودی به خود او اختصاص دارد و صدای هر کسی متناسب با قد، قامت، فکر، زمان و مکان او میباشد؛ پس همهٔ پدیدههای هستی صوت و نوا دارد؛ ولی صوت هر یک با دیگری تفاوت دارد: « وَقَدْ خَلَقَکمْ أَطْوَارا»(۱)؛ آفرینش اجزای آدمی که صوت نیز بخشی از آن است، گوناگونی با دیگری را میرساند.
۱ـ نحل / ۴۹٫
۲ـ جمعه / ۱٫
منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )