منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )
شمار ردیفها
در شمارهٔ مقامات فارسی که دوازده مقام است ـ یا کمتر و بیشتر ـ فراوان سخن گفته شده است. هیچ یک از این طرحها اساس کاملی ندارد و شماره یا چگونگی ریختن آن بر هر اساسی، استقرایی است. همچنین تقدم دستگاه بر دستگاه یا مقامی بر مقام دیگر، امری استحسانی است و زمینهٔ منطقی ندارد؛ اگرچه ما در این کتاب ابتدا دستگاه شور آوردیم که مادر دستگاههاست و سپس دستگاههایی که صلابت و کاربرد بیشتری دارد. به هر روی، هم تعداد مقامات و هم ترتیب آن ذوقی و البته به حسب کشف میباشد. هرچند در جهت شناخت و یافت دستگاهها یا انعکاس تاریخی آن، میتوان تعداد و ترتیبی تقریبی اعتبار نمود. برای نمونه، این که پیدایش کدام دستگاه پیشتر از دیگر دستگاهها یا معروفتر از آنهاست، یک اعتبار تاریخی میباشد.
شمار دستگاهها منحصر به موارد یادشده نیست و هر کس توانایی داشته باشد، میتواند خود علاوه بر سبک، دستگاه نیز ایجاد کند؛ همانگونه که میتواند آن را کشف نماید و شمارش دستگاهها بر موارد شناخته شدهٔ آن، استقرایی است و دارای حصر عقلی نیست. دستگاهها با توجه به مهارتها قابل افزایش است؛ چرا که ترنمات بسیاری در طبیعت وجود دارد. برای نمونه همانند صوت امام حسن علیهالسلام یا صوت داوودی، صوت بدیع است. با توجه به این نکته میتوان دریافت چرا سقاها در حالی که ظرف آب حمل میکردند، مجذوب و مبهوت صدای حضرت امام حسن علیهالسلام میشدند. چنین جاذبهای تنها به سبب صوت و صدای خوش آن حضرت نبوده؛ بلکه به خاطر صفای باطن و صوت بدیع ایشان بوده است. رهگذران کوچههای مدینه، صدایی را میشنیدهاند که با آوای قرآنکریم و بهصورت کامل جدید بوده است و تاکنون همانند آن را نشنیده بودهاند که چنین مجذوب و شیفتهٔ آن میشدند. بسیاری از انبیا و اولیا علیهمالسلام صاحب «صوت بدیع» بودهاند و پارهای از دستگاهها، کشف اولیای الهی از عوالم باطنی و ربوبی است. «صوت بدیع» نه سبک است، نه دستگاه کشف شدهای (در اصطلاح رایج آن که به طبیعت منحصر است)، نه لحن خارج و غلط؛ بلکه امر چهارم و صدایی موزون است که ملکهٔ ذهن موسیقیدانِ عادی، آن را نمیشناسد؛ هرچند تازگی آن را مییابد. کسی که چنین نوآوری را دارد، صاحب دستگاه است. اولیای الهی و انبیای ربانی علیهمالسلام دستگاههایی ویژه دارند و اینگونه نیست که تنها اهل فسق و گناه، رقاصان و مطربان، کاشف دستگاهها باشند. البته، واژهٔ رقص و طرب به دلیل کثرت انحراف و استهجان افراد، انصراف به مصادیق زشت و تحریف معنایی یافته و این امر انحرافی است که به جان بشر افتاده است. قصهٔ عشق و رقص و طرب نیز چنین است و برای نمونه، تا کلمهٔ عشق شنیده میشود، شهوت و امراض نفسانی به ذهن میآید؛ در حالی که عشق چنین نیست. برای مثال، ماهور و حجاز از جمله دستگاههایی است که اهل فسق از آن استفاده میکنند؛ ولی در اصل، برای آنان نبوده و توسط آنان کشف نشده است. این دستگاهها مانند واژگان و زبان میماند که مسلمان و کافر میتوانند به صورت یکسان از آن استفاده برند.
متأسفانه در طول تاریخ چنین بوده است که بیرغبتی اهل دین به موسیقی و دنیای سیاست، موجب لیدر شدن اهل باطل در بسیاری از امور گردیده است. امروزه، اقتصاد، سیاست، موسیقی و هر ابزاری در دست دیگران است و مسلمانان خلع سلاح شده و بسیاری از این امور را از دست دادهاند. بیگانگان از دین، قدرت را در تبلیغات گسترده، بهظاهر با دست پس میزنند، اما بهواقع، با پا پیش میکشند و میداندار صحنهٔ سیاست میشوند. مردم با دیدن آنان و با کنار رفتن اهل دیانت، معانی واژهها را فراموش میکنند. آنان سیاست را که قدرت مدیریت پدیدهها برای رساندن به خیر طبیعی خود است، با کردار پر از ریا و سالوس خود، به معنای زرنگی، بازی و فریب، القا میکنند. وقتی سیاست از دست اهل دین گرفته شود، نباید جز این انتظاری داشت. وقتی عشق از دست یوسف گرفته شد، آن را باید در لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و خسرو و شیرین ـ که مرتبهٔ نازلتری از آن است ـ جستوجو کرد. موسیقی نیز همین سرنوشت را دارد. صوتی که میتوانست داوودی باشد، به دست اراذل و اوباش افتاد و آنان چنان بر آن چیره شدهاند که دیگر نمیشود بهراحتی آن را از چنگال آنان نجات داد. اولیای الهی و عرفای ربانی را میشناسیم که وجودشان بسیار عزیز است. آنان در کمین طبیعت مینشینند و دستگاهی را کشف یا اختراع میکنند؛ ولی افسوس که ما از این دستگاهها استفاده نمیکنیم و این رقاصهای فاسد هستند که آن را بهدور از آگاهیهای لازم علمی، به کار میگیرند. نمونهٔ این گفته، ماجرای فیلسوفان، متفکران، فقیهان و عالمانی است که عمری دراز زحمت و ریاضت بر خود هموار میدارند تا کارشناس واقعی گردند و از مردم چیزی به آنان نمیرسد؛ اما کسی که اطلاع اندکی از دین دارد و آن را نیز بدون دیدن زحمتی، از افواه به دست آورده است، چهچهای سر میدهد و امکانات مادی و گاه معنوی دین را به جیب میزند.
صاحب برخی از دستگاهها قوم و ملت شناخته شدهای هستند. بعضی دستگاهها کلی و بعضی قومی است. دوگاه، سهگاه، چارگاه، راستپنجه، ماهور و همایون کلی و همهجایی، و اصفهان، دشتی، بیات ترک، شور، شور شیراز و شور شیرین قومی است. گاه قومی در طول زمان، زحمت کشیده و صوتی را تکمیل کرده، آن را به مرحلهٔ کمال رسانده است.
منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )