منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )
ترکیبخوانی، مهارت خواننده در استفاده از شکلهای متفاوت و متنوع در صوت خود میباشد. خوانندهای که موسیقی را به شکل حرفهای دنبال مینماید، به مرکبخوانی اهتمام مییابد و برای آن کوشش دارد؛ زیرا اهمیت بسیاری در ایجاد توانمندی خواننده دارد. مرکبخوانی بر دو بخش میباشد: یکی آنکه خواننده از دستگاهی به دستگاهی دیگر و از گوشهای به گوشهای دیگر وارد شود و قدرت خود را در بازی با مایهها و گوشهها نشان میدهد و دوم آنکه دو خواننده یا چند خواننده خود را در این معرکه میآزمایند و ورود درست به کوچه پسکوچههای گوشهها و دستگاهها را به رقابت میگیرند.
مرکبخوان، دستگاه را با دستگاهی یا دستگاه را با گوشهای یا گوشهای را با گوشهای دیگر در هم میآمیزد و معجونی صوتی میسازد. گاه ممکن است دستگاهی از درآمد آغاز نگردد، بلکه از گوشه یا ریزی یا ضربی و ترانهای وارد دستگاهی شود، همانطور که گاه از دستگاهی به ترانه یا ریزی میرود و سپس به دستگاهی باز میگردد.
ساختار مقامات یا ساخت دستگاهها بر اساس طبع و ذوق و با چینشی ظریف ریخته شده است که بیان آن، مقام خود را میطلبد. این که افشاری به عراق میرود یا رهاو میپذیرد، یا سهگاه مخالف بهخود میگیرد و مغلوب و مویه میپذیرد، ماجرایی، و اینکه تفاوت دوگاه و سهگاه و چارگاه به چیست، حکایتی بس شیرین و دقیق دارد. هر یک از دستگاهها نسبت به پذیرش پایهها و پارههایش اصول طبعی، ذوقی و قواعد ریاضی را همراه دارد. همچنین در میان پارهها، پایههایی چون عشاق و راجعه در دستگاههای گوناگون به کار میرود و از عمومیت بیشتر و موقعیت خاصی برخوردار است.
یکی از مشکلاتِ امروز موسیقی ما این است که خوانندهها و موسیقاران؛ اگرچه ممکن است صدای خوبی داشته باشند و گاه نیز اجرای مناسبی دارند، آگاهیهای لازم عروضی و دانش فلسفی به موسیقی ندارند؛ همانطور که امروزه در دنیا، گاه مرکبخوانها از معنای کلمات آن نیز بیبهرهاند، مثل آن که شعر و ترانهٔ فارسی، عربی یا دیگر زبانهای خارجی را حفظ میکند و با هم اجرا میکند؛ بدون آن که زبان و یا ترجمهٔ کلمات را بداند، و تنها برای اجرای برنامه نقش بازی میکند و هیچگونه شور، عشق و آگاهی در خواننده نیست تا با دیگران ارتباط معنوی یابد. خواننده اگر آگاهی لازم زبانی، عروضی و دانش فلسفی به مقامات یا سبکها را داشته باشد، به صورت فنی و تخصصی میتواند با مخاطب، بیشترین و عمیقترین نوع ارتباط را برقرار کند.
همانگونه که در فصل نخست این کتاب گذشت، عروض و قافیه نیز با موسیقی پیوند دارد که ما از آن در کتاب «ساخت شعر» سخن گفتهایم.
پژوهشهای موسیقیشناخت، با چیرگی بر بحرهای عروضی، آن را مُعین و مددکار خود قرار میدهد.
خواننده یا نوازنده لازم است به پارهای از گزارههای روانشناسی و علوم اجتماعی آگاه باشد تا شرایط و ویژگیهای زمان و مکان یا افراد را بهخوبی دریابد و بتواند گزینش مناسب داشته باشد. کودکان، زنان، جوانان و حتی حیوانات، نواهای مناسب خود را لازم دارند؛ همانطور که زمان و مکان و دیگر خصوصیتها، تناسب ویژهٔ خود را میطلبد.
در گذشته، هرگاه میخواستند مهارت و توانایی کسی را در موسیقی بسنجند، ترکیبخوانی میکردند. این کار همچون مشاعره است. آوازهخوانی میخواند و ساکت میشود و دیگری باید کار او را دنبال کند. گاه آوازهخوانی به گوشههای دوردست و کوچه پس کوچههای باریک و تنگی میرفت که برای دیگری بنبست بود. همپایی در گوشهها خیلی سخت است و شناخت راستههای موسیقی از هر مدعی برنمیآید. از این رو، آنان که گوشهها یا راستهها را نمیشناسند، از ترکیب خوانی هراس دارند و از ادامهٔ وصل باز میمانند. ترکیبخوانی با این وصف بهویژه ترکیبخوانی دوم بسیار سخت و سنگین است. کمتر خوانندهای است که توان این ترکیبخوانی را داشته باشد. این کار از حکیمان و بزرگان علم و معرفت و چیرگان بر حکمت نظری و عملی و صاحبان هنر موسیقاری و غناخوانی بر میآید.
منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )