منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )
اقتدار صوتآفرینی
ابنسینا در تعبیر حلاوتزای خود گفت: «در میان امور محسوس، صوت، شیرینی ویژهای دارد». این حلاوت به شنونده اختصاص ندارد، بلکه خواننده نیز از خواندن خود لذت میبرد. او تارهای صوتی خود را با خواندن بر میانگیزاند و از این برانگیختی و نیز توانی که بر آن دارد، لذت میبرد. گاه خواننده بیش از شنونده از صوت خود خوشایند دارد؛ زیرا او فعلی را نیکو ذوق میکند که ظهور مباشری خود او به عنوان آفریننده و فاعل آن با دمیدن در آن تارهاست. تارهای صوتی بهگونهای ساخته شده است که احساس نیاز به نَفَس دارد و باید در آن دمیده شود. کسی که میخواند با دمیدن نَفس خود در این تارها، نخست خود لذت میبرد و سپس لذت آن دمیدن و صوتآفرینی را به دیگران منتقل میکند.
صوت خوش بیانگر توانمندی و قدرت فرد است. کسی که توان شکل دادن موزون به صوت خود را دارد، آوازی خوش ایجاد میکند. چنین کسی نهایت توانمندی خود را در آن میآفریند تا قدرت و توان خود را هرچه بیشتر، هم برای خود نمایان سازد و هم آن را به رخ دیگران بکشاند. چنین مهارتی به آسانی شکل نمیپذیرد. آفرینش صوت خوش در فرایند خود با مشکلات فراوانی همراه است. عوامل بسیاری باید جمع گردد تا صوت را خوش، غنایی و اطرابآور سازد. استعداد، فراگیری دانش صوت و صدا، تألیف و تقریع و مدّ و شدّ آن، نمونهای از آن است. چنین نیست که هر کس بتواند صوت خود را خوش و شیرین سازد. هر صوتی با صوت دیگر تفاوتهای بسیاری دارد. صوتی طنین دارد و صوتی چنین نیست. صوتی بم است و صوتی زیر و… .
حُکم و قدرت صوت
جناب شیخ در ادامه، سخنی دیگر دارد که آن نیز بسیار درست و بهجاست. او میگوید:
طبیعت ـ که نشانهای الهی در اجسام است ـ همواره نگاهدارندهٔ خود در حالات و صفات مختلف است و (در این امور) از نظام مُعین (و سیستمی مشخص) برخوردار است (و از آن تخلف نمیپذیرد).
به قدرت اثرآفرینی، «حکم» میگویند. اثر صوت، حکم صوت است. طبیعت اثری دارد و صوت نیز به عنوان یک طبیعت، بدون تأثیر نیست. برای نمونه، اگر کسی صوت خود را شش ماه در دستگاه ماهور شکل دهد و بخواند، حدقهٔ چشم وی تنگ میشود و تموّج (ایجاد موج صوتی) بر چشم او اثر میگذارد. اگر کسی نیز در دستگاه شور بخواند، قساوت وی تقلیل میپذیرد. هرگاه بیات بخواند، خنده بر او چیره میشود. در صورتی که ساقینامه بخواند، رغبت وی به دنیا کم میگردد. اگر اصفهان بخواند، به پیری زودرس دچار نمیشود و جوانی وی دیرپا میگردد و این امور، حکم صوتها متفاوت موسیقایی است. شیخ نیز میفرماید: هر جای طبیعت، حکمی دارد که آن اثر الهی است و صوت نیز چنین است و حکم خود را دارد.
امروزه صوت به عاملی برای تبلیغ حق یا باطل تبدیل شده است. نمونهٔ آن، جامعهٔ مداحان داخل کشور و برخی خوانندگان خارج از کشور است. مداحان صدای نظام اسلامی شدهاند و برخی خوانندگان در بیرون از مرزها، صدای اپوزیسیون. خوانندگان تنها هنرمندانی هستند که توانستهاند در خارج از کشور، برقرار بمانند و اپوزیسیون را از محاق بیرون آورند، مداحان در داخل نیز چنان توانی دارند که گاه حتی میدانداری را از روحانیت گرفتهاند و چه بسا حکیمان نیز توان مقابله با آنان را نداشته باشند. این قدرت و عظمت صوت را نشان میدهد. هم مداحان و هم خوانندگان، قدرت آن را دارند که صوت خود را رها سازند؛ ولی اگر کسی جسارت آزاد کردن صوت خود را نداشته باشد یا آموزشهای لازم را نبیند، از این قدرت، بیبهره است. این حلاوت صوت است که آدمیان را شیفته و فریفتهٔ خود میسازد. قدرتی که در دیگر ابزارها وجود ندارد. عالمان باید این توانایی را در خود داشته باشند که بهراحتی بتوانند صدای خود را باز و کلام خود را مهار سازند و با عموم مردم بهراحتی سخن گویند. برخی از افراد، افزوده بر داشتن شجاعت، عرفان و حقیقت و فقه، از آن رو قدرت یافتند که میتوانستند با مردم ارتباط کلامی شیرین برقرار کنند و قدرت مدیریت کلام داشته باشند و آن را بر قلب و جان مردم بنشانند و مردم را بهراحتی بگریانند، همانطور که راحت توان خنداندن داشته باشند. اگر گذشتهٔ هر انسان موفقی را مرور کنیم، خواهیم دید که خانوادهٔ وی دارای فکری آزاد و اندیشهای صحیح بوده و از افکار پوسیده، دگم و بسته به دور بودهاند، وگرنه کودکی در میان آنان چنین رشدی نمیکند. چنین افرادی انسانهای بزرگی میشوند که از کودکی آزادانه زیست و حریت داشت و در خانوادهای زندگی نمیکردند که آزادی گفتار و کردار از ایشان گرفته شود.
منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )