منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
قرآنکریم؛ کتاب دانش زندگی
بارها گفتهایم قرآنکریم کتاب تمامی دانشهاست. قرآنکریم بهترین و علمیترین کتاب زندگی است و سبک زندگی سالم و سعادتبخش را میشود از آن به دست آورد؛ به شرط آن که بر زبان قرآنکریم آگاهی داشت و بتوان در این اقیانوس بیژرف، غواصی نمود. قرآنکریم دقیقترین گزارههای جزیی دانش زندگی را بیان میکند.
قرآنکریم، ناموس حق و عهد الهی است که روش درست زیستن برای تمامی پدیدهها در همهٔ عوالم را داراست. برای همین، شناسنامهٔ زندگی هر پدیدهای از قرآنکریم قابل دریافت است. این کتاب آسمانی آنچه را مورد نیاز بشر در همهٔ زمانهاست، بیان داشته و اسرار آفرینش و رموز شناخت و شناسایی حضرت حق را در لابهلای پردهها با ظرافت و لطف تمام، بیان نموده است. آشنایی با زبان قرآنکریم برای یافت دانشهای آن، از طریق انس و رفاقت خالصانه و ایجاد صفا و صداقت میباشد تا حدی که محرم راز و اسرار یکدیگر شوند. تا فردی انس و الفت و قرب به قرآنکریم پیدا نکند، چیزی از اسرار و حقایق قرآنکریم در اختیار او قرار نمیگیرد. انسگرفتن با قرآنکریم مهارتی است که باید آن را از استاد کارآزموده و اهل راه به دست آورد. بهترین راه برای تبلیغ دیانت، استخراج مطالب علمی از قرآنکریم و روایات موجود است تا برتری علمی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام با تئوریزهکردن اندیشههای آن حضرات در قالب علم و به روش علمی به اثبات رسد، وگرنه بررسیهای تاریخی و ایجاد شبکههای ماهوارهای علیه دیگر فرقهها ثمری جز اختلافافکنی و خدمت به استعمار ندارد.
آموزش پیش از ناسوت
علم زندگی در ناسوت در عالمی پیشینی به انسان آموزش داده شده است؛ وگرنه این تعلیم برای برخی نوزادان خاطرهانگیز نبود، اما نداشتن قدرت بیان و غرقشدن در ناسوت و لذتها، کثرتها، شلوغیها و مشکلات آن، این خاطرات را به فراموشی میکشاند. آن مرتبه را میتوان با فارغساختن ذهن و تخلیهٔ اندیشه از کثرات و پاکنمودن قلب از هرگونه دلگیری، آلودگی، کینه و بغض و با صافیشدن در پرتو ریاضتهایی که قدرت تنهاشدن و خلوت به فرد دهد، به یاد آورد و به فطرت توحیدی و عشق الهی خود رجوع نمود. این کار نیازمند داشتن قدرت تحمل فشارهای بسیار سهمگین روحی روانی است. این کار همانند به یاد آوردن خوابی است که سالها پیش آن را دیده و جزییات، زمان و مکان آن را بهخاطر میآورد.
برای یافت مفهوم زندگی و دریافت حقیقت آن و نیز مهارتهای تعلیمی در عالمی پیشینی باید تفکر داشت. بهترین زمان تفکر، بعد از نماز است و تفکر و اندیشه بر خود و مسایل زندگی بعد از نماز انجام میشود. بهتر است مدتی بر سجاده نشست و سعی داشت دستگاه فاهمه و تفکر را از هر اندیشهای خالی کرد و بر آن بود تا ذهن را ارادی کرد و بهراحتی تسلیم تفکراتی که به آن وارد میشود نبود، بلکه این قدرت را یافت که به اندیشهٔ خود جهت داد و توانایی مهار و کنترل ورودیها و خروجیهای آن را یافت. در این صورت است که مهارتهای آموزش دیدهشده در عالمی پیشینی به ذهن آدمی میآید.
باور به خدا و دینمداری از آموزشهای پیشینی است که در سرشت و فطرت اولی بشر قرار دارد، از این رو حقیقت خداگرایی و دینمداری از ابتدای آفرینش در نهاد تمامی افراد بشر، اعم از مؤمن و کافر سرشته شده است و به فردی خاص اختصاص ندارد. انسان به طور فطری ـ نه با پیشامد حادثهای زمانی و مکانی ـ با عقل خود دربارهٔ آفریدگار جهان و آثار او میاندیشد تا حقیقت را تشخیص دهد و آن را دریابد و خود را به مقام یقین برساند و بدینگونه از تحیر و سرگردانی رهایی یابد، ولی علم فطری بشر به توحید، ممکن است مطابق با عمل او نباشد؛ یعنی توحید را بداند، ولی فطرت او تحت تأثیر عاملهای محیطی و تربیتی به انغمار رود و در عمل مشرک باشد. فطرت حالتی درونی و باطنی است مانند: غم، اندوه، سرور، خوشی، علم، هوش، عقل، جان، درد، ناراحتی، قوّه و انرژی که راهنمای انسان است و او را به اموری میخواند یا از برخی کارها باز میدارد. این راهنمای درونی با زبانی فصیحتر و بیانی روشنتر و لهجهای صریحتر انسان را رهبری میکند؛ راهنمایی که هیچ گاه کتمان نمیکند و شخص را به اشتباه و خطا نمیاندازد و انسان را با نداهای باطنی به سوی خود میخواند. البته این راهنمایی یک شرط دارد و آن بر زمین گذاشتن عناد، لجاج و تعصب و حضور یافتن با خلوص در محکمهٔ قضاوت وجدان و فطرت است.
توحید و دینمداری حقیقتی است تکوینی نه قراردادی و اعتباری، و مراد از دین، معرفتی اصیل و ریشهدار است که در اعماق نهاد هر انسانی قرار دارد و از این جهت میتوان گفت: هدایت انسان به معنای بیدار نمودن وی از غفلت و توجّه دادن او به فطرت خویش میباشد. فطرت خداجویی انسان از سنتها و امری تغییرناپذیر است، ولی به شدّت قابل غفلت میباشد؛ بهگونهای که منشأ نادانی بیشتر تودهها یا غفلت از اصل فطرت است و یا آلودهبودن به شرک و ریا که فطرت را میپوشاند. اگر کسی در توجه به حق و انجام عبادات، نیت خود را به شرط استقامت و پایداری، خالص برای وجه الهی نماید، به نتیجه و ثمرهٔ فطرت و آیین پاک اسلام نایل میگردد.
فطرت دینی برای خداگرایی و توحید نقش اقتضا را دارد نه علیت تام، حتمی و ضروری. فطرت، اقتضای ادراک حق را دارد، ولی برای این مقتضی، موانعی چون هواپرستی و عنان نفس را به خود رها گذاشتن، تربیت ناصالح، جذابیت محیط مسموم شهوات و خودپرستی، نادانیهایی که انسان را به پستی سقوط میدهد؛ بهخصوص تعصب و لجاج و عناد و توجه بیشتر به اسباب و علل مادی و ظاهری و مغرور گشتن به ظواهر فریبندهٔ دنیوی و غفلت از حق نمیگذارد این اقتضا بر حقمداری فعلیت یابد و پیشامد حوادث هولناک مانند غرق شدن کشتی در میان اقیانوسها یا تفکر عمیق و روشمند، چراغ فطرت را از زیر آوارها بیرون میآورد و با روشنایی خود به معبود حقیقی توجه میدهد. این فطرت دانش زندگی را به خود معطوف میدارد و غایت زندگی را بر پایهٔ آن ترسیم میکند.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)