جامعه‌شناسی

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم)

تعریف‌های گزارش‌گرا

بیش‌تر تعریف‌هایی که برای جامعه آمده است، جنبهٔ گزارشی نسبت به جامعه دارد و برخی از ویژگی‌ها و رسم‌های آن را برشمرده است؛ بدون آن که بتواند مرزهای جامعه را تبیین کند و شناسهٔ آن را به دست دهد. البته اگر به حیث گزارشگری این تعریف‌ها توجه شود، می‌توان آن را درست دانست. نمونه‌هایی از این تعریف‌ها چنین است:

ـ جامعه مرکب از افرادی است که بر اثر سنن، آداب، رسوم، شیوه‌های زندگی و فرهنگ مشترک، به یک‌دیگر پیوسته‌اند و در آن جامعه، هر فرد احساس می‌کند که به آن تعلق دارد.

ـ جامعه، گروهی از افراد است که به شیوه‌ای کم و بیش منظم سازمان یافته‌اند و دارای روش زندگی ویژه‌ای هستند و اعضای آن خود را هم‌چون واحدی به هم پیوسته در نظر می‌گیرند.

ـ جامعه در یک فضای جغرافیایی مشترک وجود دارد.

تعریف اخیر جامعه را با لحاظ موقعیت جغرافیایی منحصر به ملت‌ها کرده و امت‌ها را نادیده گرفته است.

تعریف‌های گزارش‌گرا یا علت غایی و هدف تشکیل جامعه را بیان داشته است ـ مانند لزوم تعاون یا اقتدار ـ و یا ویژگی‌های فاعلی آن را گفته است؛ مانند انس اجتماعی، و یا علل مادی یا صوری تحقق جامعه را برجسته ساخته‌اند.

تعریف جامعه‌شناسی

با در دست داشتن تعریف جامعه، می‌توان علم جامعه‌شناسی را چنین تعریف کرد:

« جامعه‌شناسی، قدرت تصور و تحلیل نهاد مشاعی جامعه و انسان‌های هم‌سنخ و شناخت صفات و پی‌آمدهای مشترک ِ برآمده از آن است، به روش فلسفی و با ابزارهای علمی برای تشخیص درصد نیازمندی، اقتدار و پایداری آن‌ها.»

موضوع جامعه و جامعه‌شناسی، پدیده‌های اجتماعی است که محور آن، گروه انسانی می‌باشد؛ گروهی که با نهادی مشترک برای حفظ خاصه‌ای یکسان یا دستیابی به غرضی خاص، گرد هم آمده‌اند. بر این پایه، حیوانات و دیگر پدیده‌ها، جامعه ندارند و نمی‌توان برای جامعه دو نوع جامعهٔ حیوانی و انسانی قرار داد؛ به صرف آن‌که به صورت گروه‌های منظم با یک‌دیگر زندگی می‌کنند یا در امری خاص، با یک‌دیگر همکاری دارند.

البته، امروزه برخی از دانشمندان با ابزارهای علمی، گروه‌های حیوانی را مورد مطالعه قرار می‌دهند و سعی می‌کنند برخی از کردار جمعی آنان را با مدل‌سازی در جوامع انسانی نهادینه سازند. این کار، بر اساس مشترکات برآمده از خُلق و خوهای حیوانی موجود در انسان امکان‌پذیر است، ولی در مورد صفات اختصاصی، چنین نیست. ضمن آن که انسان را نباید به جنبه‌های حیوانی محدود ساخت.

جامعه‌شناسی، علمی است که به جامعه‌شناس توان فهم واقعیت‌های اجتماعی ـ به‌ویژه نیازهای مردمی ـ و تفسیر متناسب با آن را می‌دهد. باید توجه داشت هم جامعه‌شناس و هم شناخت وی از اجتماع، معلول جامعه است. گزاره‌های «جامعه‌شناسی» بعد از تحقق جامعه و جامعه‌شناس، در ذهن جست‌وجوگر و آگاه به جامعه، تصور می‌شود و در بسته‌ای روشمند و راهبردی، به عنوان علم «جامعه‌شناسی» ارایه می‌گردد.

ذهن جامعه‌شناس باید با پدیدهٔ خارجی جامعه در ارتباط درست باشد و برای این منظور، وی باید در میان مردم به فلسفیدن بپردازد، نه در پشت میزِ مرکز علمی؛ وگرنه برداشت‌های وی به خطا می‌رود. جامعه‌شناس باید با مردم جامعه‌ای باشد که می‌خواهد از آن بگوید و برداشت‌های خود را به علم تبدیل کند. جامعه‌شناس اگر بریده از افراد جامعه و مردم سخن بگوید و هم از متن جامعه دور باشد و هم نتواند از بلندایی بر آن اشراف داشته باشد، به دخالت وهم و خیال، به نقاشی جامعه‌ای نو می‌پردازد، نه به نسخه‌برداری از جامعهٔ موجود.

جامعه‌شناس به مطالعهٔ واقعیت‌های اجتماعی می‌پردازد. پدیده یا واقعیت اجتماعی انسان‌محور که موضوع علم جامعه‌شناسی قرار می‌گیرد، جریان‌ها و نهادهای اجتماعی قابل مشاهده یا صفات آشکار و موصوفات غیر قابل لمسِ مربوط به گروه‌های هم‌سنخ انسانی ـ مثل هنر، اخلاق، آداب، رسوم و ادیان ـ است که اوصاف آشکار، نشانه‌های آن است.

اقتضایی‌بودن صفات اجتماعی

جامعه‌شناس بر روی عنوان‌های ظاهری و حاکی جامعه و صفات عمومی آن‌ها تحقیق می‌کند. این تحقیق ممکن است به عنوان محکی دسترسی داشته باشد یا خیر، ولی اگر با عنوان محکی هماهنگی نداشته باشد، نیاز به ارایهٔ دلیل خاص دارد. صفات حاکی جامعه، نقشی بیش از اقتضا در رابطه با امور اجتماعی ندارد و سیستم اقتضایی جامعه را به دست می‌دهد که می‌تواند مورد تخلف داشته باشد. این اقتضاءات بر اساس رابطهٔ عِلّی و معلولی شکل می‌گیرد. این بدان معناست که می‌شود محتوای جوامع را با پیش آوردن شرایطی خاص و در روند ویژه‌ای، تغییر داد. جامعه‌شناس، صفات هم‌سنخ و مشترک میان افراد جامعه را مورد شناسایی قرار می‌دهد ـ و حیث امتیازات افراد از حیطهٔ او خارج است ـ تا از این رهگذر، به صفات جامعه نایل شود.

بر پایهٔ آن‌چه گفته شد، جامعه‌شناسی یا فیزیک اجتماع، هم ریخت‌شناسی یا پیکرشناسی جامعه، که شکل خارجی جامعه است (مانند: جمعیت‌ها و تمرکز و پراکندگی و علت جذب و مهاجرت آن‌ها) ارتباط دارد، و هم ساختارشناسی اجتماعی یا علم تشریح اجتماعی، که امور مربوط به ساخت درونی جامعه و اعضا و عناصر تشکیل‌دهنده، نهادها و گروه‌های اجتماعی و جلوه‌های آن (مثل اقتصاد و سیاست) را تبیین می‌سازد، و هم جامعه‌شناسی عمومی یا ورودی، که امور مربوط به رفتارهای گروهی و جمعی و تبیین قواعد کلی زیست اجتماعی را برمی‌رسد، موضوع خود قرار می‌دهد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم)

مطالب مرتبط