منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
از نخستین و مخرّبترین اختلالهای پایه، ضعف نفس میباشد. به دلیل اهمیت این موضوع، ما نوشتهای مستقل در ضعف نفس داریم و ابعاد متفاوت آن را بررسیدهایم که تنها بخش اندکی از آن در اینجا میآید.
شخصیت ضعیف و ناتوان، قدرت فکر و حرکت ندارد. وی فقط در پی عافیت و خوشی پشت عافیت میباشد و تحمل واردشدن کمترین فشار و مشکلی بر خود را ندارد. او خود را از حادثات روزگار دور میدارد و مسئولیتی نمیپذیرد. چنین کسی سایه را تنها برای خود میخواهد و تیغ تیز آفتاب را همیشه برای دیگران میگذارد؛ یعنی قدرت ایثار، گذشت، محبت و احترام به دیگران در فرد دارای ضعف نفس مرده است.
فرد ضعیف شروعکنندهٔ نزاع و درگیری میباشد، ولی افراد قوی تمامکنندهٔ آن میباشند. دشمن اگر قوت داشته باشد، دشمنی خود را ظاهر نمیکند و اظهار عداوت ناشی از کمبود صبر، تحمل و اقتدار و به سبب احساس ضعف است که وی آن را در باطن و از نفس خویش احساس میکند.
فردی که دارای ضعف روانی و ضعف نفس است خواری و تحقیر از ناحیهٔ دیگران را میپذیرد. اگر فردی دارای شخصیت و قوت نفس باشد، خواری و ذلت را نمیپذیرد.
همچنین شخص درگیر ضعف نفس همواره غمبار است و خود را با غمهایی خو میدهد که بسیاری از آن توهم و پندار است. او به چنین غمهایی دامن میزند و خود را غمبار و نارحت مینماید. کسی که خیلی ناراحت و پریشان میگردد، ضعف نفس دارد. چنین کسی نتوانسته است صبر و تحملی برای خود فراهم سازد. ضعف نفس، خود را در بسیاری از ناهنجارها نشان میدهد. ضعف نفس سبب میشود فرد قدرت صبر، شکیبایی، بردباری و گذشت نداشته باشد.
افرادی که دچار ضعف نفس هستند بسیار میشود که به حسادت به افراد قوی و توانمند دچار میشوند. رشکورزی و حسادت در فردی ایجاد میشود که قدرتی ندارد در حالی که آن قدرت را در وجود دیگری میبیند، از این رو به خودخوری رو میآورد و تا خودخوری خود را به گونهای علیه فرد صاحب قدرت اعمال نکند، آرام نمیگیرد. بر این اساس باید گفت حسادت در فردی بروز مییابد که قدرتی نداشته و فردی ضعیف باشد.
نسبت به افراد ضعیف باید حساس بود که حسد همیشه در چنین افرادی یافت میشود. همچنین حسد همواره نسبت به فضایل و کمالات است و نه نسبت به امور معمولی. بر این اساس، اگر صاحب کمالی میخواهد مورد حسادت قرار نگیرد، به ضعیفان نزدیک نشود.
ضعف نفس در مردان نسبت به زنان بیشتر است. استضعاف، مردان را زودتر در هم میشکند. مردها وقتی در استضعاف و سختی قرار میگیرند، زودتر از زنان طاقت خود را از دست میدهند. زنها بر اساس حس عاطفی که دارند صبوری و بردباری و قدرت تحمل بالاتری دارند.
بر افراد دارای ضعف نفس، ترس غالب است و آنان همواره دچار ترسهای وهمی میگردند. این اصلی روانشناسی است که انسان از هرچه بترسد، همان بر سرش میآید. کسی که در دنیا از فقر میترسد، روزی به آن مبتلا میگردد و کسی که برای نمونه از خیانت همسر خود واهمه دارد، آن را خواهد یافت. همچنین افراد گرفتار به ضعف نفس و غیرمقاوم، زود مأیوس و خودباخته میشوند و در برابر، زود هم مغرور میگردند؛ چرا که نفس آنان ضعیف است و با به دست آوردن کمترین قدرتی، دیگر خود را نمیشناسند و به خودشیفتگی دچار میشوند.
دروغگویی، بدگویی از دیگران و بستن افترا و تهمت به رقیب خود همه از کسانی سر میزند که شخصیتی ضعیف دارند. ریا و شرک نیز با افراد ضعیف است که پرسه میزند. انسان قوی به هیچیک از این گناهان که ریشهٔ بسیاری از گناهان دیگر است آلوده نمیشود. شخصیت قوی نمیتواند دروغ بگوید حتی اگر ارادهٔ آن را نیز بنماید. او نمیتواند غیبت کند و تهمت بزند؛ چرا که به خودش برمیخورد و شخصیت قوی و قدرتمند او به وی اجازه نمیدهد به کارهای پست و حقیر و آلوده دست بزند.
انسان مبتلا به ضعف نفس، پنهانکاری بسیار فراوانی دارد. فرد ضعیف بسیار عذر و بهانه میآورد و فراوان دروغ میگوید. افزون بر این که قسم هم زیاد میخورد و کفر و ایمان در این زمینه بر فرد ضعیف نقشی ندارد.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)