منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
نوشتار حاضر را با بیان یکی دیگر از قواعد بسیار مهم قانون جذب به پایان میبریم. حاکم در درستی شباهتها و مسانختهای باطنی و همسانگراییهای حقیقی «رؤیت نخست چشم» آدمی است. از قدرتهای نهفته در چشم، توان قضاوت درست آن در نگاه نخست میباشد. با نگاه نخست به افراد، آنچه در نهاد بیننده مینشیند، قضاوتهایی است که او بدون پیرایه نسبت به دیدهشده دارد. از این توان ارزشمند و بینظیر چشم، باید برای انتخاب دوست، رفیق و بهویژه همسانگزینی و یافت کفو و همسر مناسب برای ازدواج بهره برد. سازگاری و تفاهم به معنای علمی آن به راحتی پیش نمیآید و نخست تفاهم در خصوصیات روحی و حالات روانی را لازم دارد و سپس تناسب در اندام و ویژگیهای جسمی را. همسانی در خصوصیات روح با معیار نگاه نخست چشم و قضاوت اولین دیده ممکن میگردد.
«رؤیت» و دیدن از مسایل مهم روانشناسی است. چشم در برداشت از دیگران بهخصوص در نگاه نخست، کمترین خطا را دارد. نخستین نگاه به دیگران حایز اهمیت بسیار است و باید دید در این نگاه، چه چیزی به ذهن و دل آدمی مینشیند. برای نمونه اگر این نگاه، دنیا را در نظر جلوه میدهد، میرساند فرد مقابل خالی از مشکل نیست و اگر عشق و محبت را خاطرنشان میشود، او صاحبدلی است. اگر فرد گناهکار باشد، چشم به تیرگی میگراید و اطلاعات و تحلیلهای غلط به ذهن مینشیند و انسان را به جهل و ناآگاهی میکشاند. نخستین نگاه میتواند گزارهای از زور، ستم، زرنگی، نیرنگ، حیله، قلدری، محبت، عشق، صفا و یا سادگی را نهادینه کند. بچهها نیز همانند کسی که به تیرگی نگراییده ذهنی صافی دارند و به زودی با دیدن فردی در مییابند که این شخص با دیگران تفاوت دارد. با دیدن و نگاه نخست میشود به شناخت درستی از دیگران رسید اما سخنگفتن اینقدر قابل اطمینان نیست. در ازدواج دختر و پسر نیز، به آنان اجازه داده شده است همدیگر را ببینند و به گفت و شنود آنان اهمیتی داده نشده است. همسر مناسب خود را باید با چشم شناخت. البته چشم نیز ممکن است اشتباه کند، ولی باید توجه داشت که چشمها نمیتواند دروغ بگوید. زبان، هم اشتباه میکند و هم دروغ میگوید. گوش نیز ممکن است آنچه را که میشنود دروغ باشد و نمیتواند بهراحتی راست را از دروغ تشخیص دهد، اما چشم، معیار دریافت صدق و کذب آدمیان است.
حس بینایی در تأثیر بر باطن، چنان قوی عمل مینماید که گاه نگاهکردن به فردی بینماز یا کسی که حرامی را مرتکب شده است، ذهن آدمی را به انباری از آلودگی تبدیل مینماید. ضمن آنکه برخی از آلودگیهایی که با نگاه به ذهن وارد میشود، با هیچ بلا و مصیبتی پاک نمیگردد و تمرینهای سخت و دردناک برزخی است که میتواند جراح جان آدمی شود و آن آلودگی را در دورهای طولانی از عذابهای برزخی از نفس بزداید. این امر کنترل نگاه چشم را میطلبد و باید آن را از هرزگی پاس داشت.
روح و نفس آدمی از طریق چشم تغذیه میشود. بر این اساس، بزرگترین بهداشت چشم، حفظ آن از دیدن حرام، چهرههای افراد نابهکار و گناهکار و توجه دادن آن به علم و معرفت مانند متن قدسی قرآنکریم و چهرههای عالمان حقیقی و قدسی و نیز نگاه به آب، سبزه و روی زیبای همسر است که سبب روشن شدن جان و صفای باطن میگردد. صفای باطن، روح را زیبا و روشن و صافی چون آینه و همچون «حوری» مینماید. به عکس چشمی که گناه میکند یا چهرهٔ افراد گناهکار را میپاید، وقتی که نگاه میکند، نجاستخوار شده است و تغذیهای غیر بهداشتی و کثیف و خباثتزا برای نفس خود دارد.
مهمترین دستگاه برای جذب غذا، چشم آدمی و سپس حس بویایی و بعد از آن معده است. چشم میتواند غذایی را با نگاه دقیق خود ببلعد و از خوردن آن لذت برد. قرآنکریم به این مسأله ارشاد میدهد، آنجا که به تأکید خاطرنشان میشود: «فَلْینْظُرِ الاْءِنْسَانُ إِلَی طَعَامِهِ». بوییدن غذا نیز بعد از رؤیت آن چنین است. معده پایینتر اثر را در جذب غذا دارد و اگر کسی تنها به آن بسنده کند و به غذای خود نیک ننگرد و از بوی آن بهره نبرد، بیشتر غذا را اسراف کرده و آن را به تفاله تبدیل نموده است. غذاها و میوهها را باید ابتدا خوب نگاه کرد. این غذا میخواهد هم خوراک جسم شود و هم خوراک باطن. غذا از راه چشم سریعتر به باطن و روان آدمی میرسد تا از طریق معده. ابتدا باید غذاها اعم از خوراکی و آشامیدنیها را با چشم دید و با چشم مدتی به آن نگریست و سپس خوردن آن را شروع کرد؛ وگرنه روان آدمی از خوراکی و آشامیدنی بهره نمیبرد. حواس ظاهری بهویژه حس بینایی و بویایی و نیز حواس باطنی باید بهرهٔ خود از غذاها را ببرد؛ وگرنه فرد با خوردن احساس سیری نخواهد داشت و باطن وی باز غذا میطلبد و به اصطلاح، فرد چشم و دلی سیر نخواهد داشت.
باید توجه داشت به لحاظ روانشناسی اگر کسی آتشی را بیفروزد تا گرم شود، وقتی به آن نگاه میکند، بیشتر گرما را حس میکند تا وقتی آن را نمیبیند؛ زیرا حس بینایی بر هر حسی پیشی دارد.
شریعت وجه و دو دست تا مچ را از وجوب پوشش استثنا نموده است، تا انسانِ معلَّم و هراش را از هم تمایز دهد و خود را محک بزند که انسانی شایسته و سالم میباشد یا بیمار. اگر شخصی نگاه آلوده دارد و در این امر، سیریناپذیر است، باید تحت درمانهای روانی قرار گیرد. نگاه، برای معرفت است، نه برای آلودگی. وقتی آدمی دیگری را میبیند، باید ببیند که دل وی چه میگوید: مؤمن است یا کافر؟ فهمیده است یا کمفهم؟ پخته است یا خام؟ بد است یا خوب؟ خلاصه نگاه، برای قضاوت و عبرت و معرفت است، نه برای طمع. نگاه طمعآمیز، نخستینِ آن نیز فسادآور و گناه است. تماس چشمی طولانی همراه با لبخند، میتواند باعث آن میزان از گیرایی و جذابیت شود که عشق در پی داشته باشد. کسی که طرف مقابلش را دوست دارد بر روی صورتش تمرکز میکند و چشمانش را از روی صورتش بر نمیدارد، در حالی که کسی که فقط از لحاظ جنسی جذب کسی شده باشد، بر روی اندامهای مختلف بدنش نگاه میاندازد. کسانی که توجهشان بر روی صورت طرف مقابلشان است عاشقانه او را دوست دارند در حالی که توجه به اندام بدن به معنای میل جنسی و هوسآلود به دیگری است. از نظر علمی با همان نگاه نخست، عشق در دل شکل میگیرد و مغز به آن واکنش نشان میدهد. به هر روی، قضاوت نگاه نخست میتواند عشق را از کشش جنسی و طمعآلود متمایز کند. مردمک چشم عاشق در محیطی طبیعی که عاملهای دیگر مثل نور کم دخیل نمیباشد، در نگاه عاشقانهٔ خود درشت میگردد.
مهمترین عضو بدن در روانشناسی، که خطایی در آن نیست، چشمهاست. با دقت در چشمها میتوان به بسیاری از خصوصیات آن پی برد. چشمها تواناییهای شگرفی دارد و بسیاری حتی از قدرت چشم سر خود آگاهی ندارند، تا چه رسد به چشمان باطن.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)