منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
از لحاظ فلسفی هر پدیدهای مرتبهای از باطن، به نام «دل» دارد. پدیدهها در دلهای خود یا با هم مشابهت دارند یا منافرت. شباهت در تمایلات دل، برخی پدیدهها را هماهنگ، همسنخ و متحد میسازد و آنان را همدلانه کنار هم میکشاند. قانون جذب بر پایهٔ شباهت و هماهنگی دلها، باطنها و پیشینهها پایدار است. بنابر این قانون، افراد مشابه و مسانخ به هم دل میدهند؛ چنانکه در برابر، بعضی که مسانختی با هم ندارند، به تنافر و تقابل کشیده میشوند و این نیز مبتنی بر قانون جذب و آن روی این سکهٔ حقیقی است. به هر روی، این ساختار باطنی که به نام قانون جذب معروف شده، در بشر وجود دارد که امیال متفاوت و خوشایندها و بدآمدها را رقم میزند. برخی از خوشایندها و نیز بعضی از مشکلات و مصایب، اندیشهمحور است. قرآنکریم میفرماید: «به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم»(۱). این فراز میگوید انسان منفیاندیشی که از چیزی میترسد، همان بر سرش میآید. در ناسوت باید در پرتو توکل به خداوند، مثبت اندیشید و به خداوند حسن ظن داشت و امیدوار بود تا از بلایای اندیشهمحور ایمن گردید. مثبتاندیشی نه توصیه به انحصار نگاه به نیمه پر لیوان است که چنین نگاهی عاری از مشاهدهٔ حقیقت است و از واقعبینی دور و خوشبینی غیر واقعی است، بلکه بر مدار حقیقتبینی و بر اساس قانونی طبیعی است و این حقیقت است که به فرد نگاه ایجابی و اثباتی میدهد و از خوشبینی، منفیبینی و بدبینی مصون میدارد. در مواجهه با مشکلات و اختلالات باید واقعیتها را پذیرفت و راه درمان واقعی آن را پیگیر بود. باید نیمهٔ پر و خالی لیوان را با هم دید، تا نه خوشبین شد و نه بدبین، بلکه واقعبین گشت.
در منابع روایی آمده است:
«الارواح جنود مجندة، فما تعارف منها ائتلف وما تناکر منها اختلف»؛ ارواح صفهای به همپیوسته هستند، آنهایی که با هم سنخیت دارند با یکدیگر مأنوس میشوند و الفت میگیرند، و آنهایی که سنخیتی ندارند، با هم اختلاف میورزند.»
روحها با هم تجانس دارد و روحی که با روح دیگر هویتی هماهنگ داشته باشد در طبیعت با او انس میگیرد. برای همین است که هر کسی در پی آن است تا فردی مانند خود را بیابد. شجاع از شجاع و عالم از عالم خوشامد دارد که زبان روح یکدیگر را درک میکنند. همکاریهای شغلی و زندگی مشترک زناشویی از این عوامل تأثیر میپذیرد. مرد شجاع هیچ گاه نمیتواند با زنی ترسو و بزدل سازگار باشد و میان آنان جنگ اعصاب پیش میآید؛ چرا که دو روح نامتجانس و متنافر دارند؛ هرچند هر دو میتوانند از خوبان و مؤمنان باشند و تلازمی میان این که دو فرد خوب یا بد باید با هم تجانس داشته باشند، نیست؛ چرا که تنافر و تجانس به جنس آنان مربوط است، همانطور که لباس مخمل و ابریشم تناسبی با هم ندارد و نمیتوان از آن دو در دوخت یک لباس استفاده کرد با این که هر دو از پارچههای مرغوب است.
در روایت دیگر آمده است: قال امیرالمؤمنین علیهالسلام : «ان لم تکن حلیماً فتحلّم، فانّه قلّ من تشبّه بقوم الا اوشک ان یکون منهم»؛ اگر بردبار نیستی، خود را بردبار بنمای؛ زیرا کم میشود کسی خود را شبیه قومی سازد و اندک اندک از آنها نشود.
عن ابی عبداللّه علیهالسلام قال: «اوحی اللّه عزّوجلّ الی نبی من انبیائه قل للمومنین: لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا طعام اعدائی و لاتسلکوا مسالک اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی»؛ امام صادق علیهالسلام فرمود: خداوند به پیامبری از پیامبرانش وحی فرمود: به مؤمنان بگو که لباس دشمنان مرا نپوشید و طعام دشمنان مرا نخورید و راههای دشمنان مرا نپیمایید وگرنه در زمرهٔ دشمنان من به شمار خواهید رفت.»
در فقه شیعه عنوان «تشبّه به اهل معاصی» هرجا مصداق بیابد و اشاعهٔ فحشا بر آن صدق کند، ممنوعیت و حرمت میآورد. بنابراین، استفاده از سبکهای مخصوص اهل طاغوت، گناه و کفر، ممنوع شده و حرام است.
در سیاست نیز بحث تشبّه و جذب با عنوان «یکسانسازی» مطرح است. تمدن غربی برای تغییر شیوهٔ زندگی مردم جهان و یکسانسازی فرهنگی به سبک و به «استایل زندگی امریکایی» تلاش دارد و طراحی پشتوانههای تئوریک و فلسفی را برای صدور آن ـ که مبتنی بر رفاه و لذتگرایی و سکس و خشونت برای حداکثر سود اقتصادی و نیز ترویج معنویت بدون خدا برای از پای درآوردن فرهنگهای مقاوم دینی و همچنین ترویج مسیحیت یهودی و در نتیجه بسط سلطهٔ سیاسی خود بر جهان و تبدیل کشورها به بازار فروش محصولات خود است ـ با جدیت تمام پیگیر میباشد.
عرف نیز به قانون جذب، اهتمام داشته و برای آن ضربالمثلهای فراوانی ساخته است؛ مانند این که:
کبوتر با کبوتر، باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
بخند تا دنیا به رویات بخندد!
سخت میگیرد جهان بر مردمان سختگیر!
مار از پونه بدش میآید، در لانهاش سبز میشود!
درخت از ریشهاش آب میخورد، آدمیزاد از باطنش!
مولوی گوید:
در جهان هر چیز، چیزی جذب کرد
گرم، گرمی را کشید و سرد سرد
قسم باطل باطلان را میکشند
باقیان از باقیان هم سرخوشاند
ناریان مر ناریان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند
قانون توفیق و جذب میگوید چیزی که به ذهن و اندیشه وارد میشود، در خارج و عین به سوی صاحب اندیشه جذب میشود و فکرکردن به چیزی به معنای دعوت کردن آن است. در تحلیل فلسفی این قانون آفرینش میتوان از دو اصل اساسی بهره برد: یکی اصل جزای هوشمند طبیعت و دیگری اصل ارتعاش.
۱ـ قصص / ۶٫
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)