شکوفایی قوهٔ درک و فهم کودک

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم)

برای آن‌که کودک، خود به صورت ناخودآگاه مسیر کمال را بیابد، باید به وی خوب نگاه‌کردن به طبیعت و پدیده‌های طبیعی را آموزش داد. اگر کسی بخواهد کودک خود را در مسیری هدایت کند تا به حق برسد و خداوند را بیابد، باید چشم کودک خویش را عادت دهد تمامی مظاهر طبیعت را ببیند و با دقت هم بنگرد آن‌گونه که به عشق پدیده‌های طبیعی نایل شود؛ از آسمان تا زمین و از انواع حیوانات تا گیاهان و سنگ‌ها. تمامی مظاهر طبیعت باید در ذهن کودک به صورت کامل و مجسم بیاید و در آن نفوذ نماید، نه نفوذ ارادی و جسمی، بلکه با عشق به آن‌ها عشق کند. این نخستین مرحله در شناخت برای یافت خدا در طبیعت می‌باشد. در تربیت کودک باید به وی خوب نگاه‌کردن به طبیعت و پدیده‌های طبیعی و دقت بر آن‌ها را به صورت تجسمی، تصویری و نیز از نزدیک و به گونهٔ مباشری آموزش داد.

عروسک‌ها، مجسمه‌ها و دیگر اسباب‌بازی‌ها که بخشی از زندگی را به صورت مجسم به کودک آموزش می‌دهد، برای فعال نمودن ذهن کودکان بسیار مناسب است. شایسته است کودکان از همان ابتدا به آموزش کامپیوتر تشویق شوند تا ذهن آنان پویایی خود را از دست ندهد و دچار سستی، خمودی و رخوت نگردند.

برای این‌که ذهن فرزندان، تند و فعال تربیت شود و آنان با امور واقعی آشنا گردند، همان‌گونه که می‌توان به کودک گفت همهٔ وسایل خانه، اسباب‌بازی است و به آنان اجازه داد تا از قابلمه و گوشت‌کوب گرفته تا بشقاب‌ها را بردارند و با آن بازی کنند. اگر ذهن کودک در بازی سرعت یابد، وقتی که بزرگ می‌شود و به جِدّ به زندگی می‌پردازد، همان‌گونه تند و تیز و اکتیو باقی می‌ماند؛ اما کودکی که با «هیس» و «بنشین» و منع‌های مکرر بزرگ شود و در خانه حبس گردد، سست و همراه با رخوت بزرگ می‌شود و در بزرگی نیز با سستی زندگی می‌کند.

امروزه گاه در هواپیماها یا برخی از قطارها، به کودکان اسباب‌بازی‌هایی می‌دهند تا آنان را سرگرم دارند؛ چرا که آنان می‌دانند یک کودک، توان آن را ندارد که برای حتی ساعتی در نقطه‌ای ثابت بنشیند و به جلوی خویش نگاه کند. آنان با این کار، حقوق کودکان را پاس می‌دارند.

در تربیت فرزند ، باید برای شکوفایی قوهٔ درک و فهم وی، از کتاب‌ها و ابزاری که بیش‌تر تجسمی و تصویری است استفاده نمود. کودک، تصویر را بسیار خوب متوجه می‌شود. تربیت قوهٔ فهم کودک نیازمند تربیت حافظه هم هست، اما در این زمینه باید از افراط دوری کرد. از آسیب‌های حفظ افراطی متون کتاب‌ها، بسته شدن ذهن و منع خلاقیت آن و مبتلاشدن به جمود فکری و ضعف اعصاب و اختلال در امور روزمره است.

قرآن‌کریم کتاب وحی است و تمامی نیازهای بشر در آن آمده است، ولی باید به فهم آن نایل شد و کودک را نیز برای فهمیدن و استقلال در اندیشه تربیت کرد. هم‌اینک خواندن و حفظ قرآن‌کریم رواج یافته و جنب‌وجوش محافل قرآنی و انس با آن بیش‌تر شده است. البته درست است تمرکز بر حفظ هر چیزی سبب می‌شود ذهن آدمی بسته و تنگ‌نظر گردد، ولی ما این سخن را در مورد قرآن‌کریم نمی‌گوییم، و خاطرنشان می‌شویم حفظ قرآن‌کریم تنها در جهت مقابله به مثل با کفاری که بر فوتبال و شطرنج یا جمع‌آوری و تحقیق نسخهٔ کتاب‌های علمی پر محتوا سرمایه‌گذاری می‌کنند کارگشاست، نه برای پرورش و بازکردن گِرهی از مجهولات توسط این کتاب علمی آسمانی. حفظ و قرائت برای ضبط و غلط‌گیری و تلفظ درست و رفع خش صدا و صوت و لحن و رفع گرفتگی حنجره و مانند آن کاربرد دارد و حال آن‌که این تنها کتاب خدا نیاز به گسترش و بسط مطالب دارد. کتابی که پاسخ‌گو و چاره‌جوی نیازهای اولی و ضروری فکری و مادی مردم است و همتی بسیار بلند را برای استخراج و استنباط می‌طلبد. امروزه روی گوشی‌های موبایل می‌توان از نرم‌افزارهای قرآن‌کریم استفاده نمود و نیازی نیست فردی این همه وقت برای حفظ بگذارد و برای تداوم آن به خود فشارهای سنگین وارد آورد. آن‌چه در مورد قرآن‌کریم مهم است فهم و درایت آن است و همین امر، فرهنگ شیعه است. اهل سنت چون توان درایت قرآن‌کریم را ندارند، بر حفظ آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. قرآن‌کریم باید به عنوان مصدر قرار گیرد و در همهٔ امور و دانش‌ها به آن مراجعه شود؛ همان‌طور که حضرات معصومین علیهم‌السلام برای اثبات ادعاهای خود از قرآن‌کریم دلیل می‌آوردند و به آن تمسک می‌نمودند. قرآن‌کریم کتابی علمی است ولی نه برای حفظ کردن. حفظ قرآن‌کریم برای صدر اسلام لازم بود که امکانات نوشتاری اندکی در اختیار مسلمانان بود و قاریان در جنگ‌ها کشته می‌شدند و ترس از بین رفتن آن می‌رفته؛ ولی امروزه به حمد الهی قرآن‌کریم کتابی عالم‌گیر شده است و در صدر فهرست کتاب‌های منتشر شده از حیث تعداد نسخه قرار دارد. اگر فهم قرآنی نباشد، حفظ آن که فرهنگ اهل تسنن است به کار نمی‌آید. امید است این فرهنگ در مراکز آموزشی و تربیتی تغییر نماید و همه به فهم و درایت قرآن‌کریم بیش از پیش اهمیت دهند و جوایز مسابقات برای فهم و درایت قرآن‌کریم گذاشته شود؛ چرا که این انگیزه‌های مادی می‌تواند راه‌گشای راهی وسیع برای پیمودن معنویت و رسیدن به معارف قرآنی باشد. البته اگر چند نفری برای شرکت در مسابقات حفظ ، تربیت شوند ایرادی ندارد، اگرچه با این کار، زحمت فراوانی بر خود هموار نموده‌اند. حفظ‌محوری مطالب در آموزش، فرهنگ ظاهرگرایان و اهل‌سنت است. اهل سنت می‌خواهند خلأ ناشی از دوری از مقام ولایت را با حفظ قرآن‌کریم پر نمایند.

همان‌گونه که زبان مادری از دورهٔ کودکی به بچه‌ها آموزش داده می‌شود، آموزش زبان دین (یعنی زبان اختصاصی قرآن‌کریم، نه زبان عربی رایج) باید از دورهٔ طفولیت برای کودکان با تکیه بر آواشناسی و انس با قرآن‌کریم شروع شود، نه بر ترجمه یا تفسیر و یا معناگرایی تجردی و در دورهٔ بعد به آموزش صوت و سپس بر تعلیم لغت و نگارش پرداخته شود. قرآن‌کریم که کتاب تمامی دانش‌ها و کتاب معرفت ربوبی است، نه ترجمه و نه روش‌های تفسیری را ارج نهاده، بلکه آموزش زبان خویش را از مسلمانان خواسته است.

بچه هرچه سن کم‌تری داشته و نونهال‌تر باشد، زبان را بهتر فرا می‌گیرد و روح وی روحی قرآنی می‌گردد و این بدان معناست که همان‌گونه که در برابر بیماری‌های آینده واکسینه شده است، با انس روحی وی با قرآن‌کریم و واجد روحیهٔ قرآنی شدن در دورهٔ نونهالی، او برای بزرگسالی دیگر از هیچ مدرسه و مکتبی تأثیر نمی‌پذیرد و مسیر ارادت قلبی خود به قرآن‌کریم را می‌رود؛ مسیری که در دوران کودکی بر لوح جان وی نقشی مطمئن و پایدار و عاشقانه داشته است و دیگر هیچ معارضی نمی‌تواند به آن آسیب وارد آورد و دیگر هیچ‌یک از علوم انسانی برخطا رفته در برابر علوم قرآنی وی برای او دلبری ندارد.

هم‌چنین است کسی که از طفولیت به آموزش دین از مسیر طلبگی می‌پردازد. چنین کسی اگر به صورت مرتب پی‌گیر آن باشد، در بزرگ‌سالی، دین‌شناسی بسیار توانمند و قَدَر می‌گردد تا کسی که برای نمونه در سیستم دانشگاهی رشد کرده و سپس برای تحصیل علوم دینی به حوزه آمده است.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم)

مطالب مرتبط