ذکرهای لازم و ضروری و دایمی

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم)

اما در میان اذکار، سه ذکر: «اللهّمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد»، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» و «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» اهمیت فراوانی دارد و باید آن‌ها را از ذکرهای لازم و ضروری و دایمی دانست.

آدمی به خواب که می‌رود، بدن و نفس وی در اختیار تمامی پدیده‌ها قرار می‌گیرد و نیازمند حصن و حرز می‌باشد و ذکر صلوات بهترین حصن و زره برای آن می‌باشد. ذکر صلوات، تمامی شؤون زندگی از مال، خانه، فرزند، علم، عقل، هوش، نفس و ایمان را صیانت می‌کند، شارژ می‌نماید و نیرو می‌بخشد. صلوات، برای برطرف کردن ضعف نفس و وسواس، از ذکرهای بسیار مؤثر می‌باشد. صلوات، هوا و هوس نفس را مهار می‌کند و نفاق و ریا و سالوس و نیز کدورت‌های قلبی، شک و توهّم را می‌زداید.

ذکر تهلیل، از اذکار وحدتی و کثرت‌شکن می‌باشد و امکانات ظاهری و مادی و تعلقات قلبی را به مسلخ می‌برد و فرد را به حقیقت توحید و یکتایی رهنمون می‌شود و حقیقت تهلیل را به او نشان می‌دهد.

اما در اهمیت بسمله همین بس که هر کاری که با بسم‌اللّه شروع نشود مردار و آلوده است. سفره‌ای که با انواع نعمت‌ها پهن شده است، اما بنده‌ای که بدون بسم‌اللّه و طهارت و بدون هدایت و ولایت آن را مصرف می‌کند، مثل آن است که مشتی خاک بر این غذاها ریخته است و آن را با آلودگی استفاده می‌کند و غفلت فراوانی که دارد سبب می‌شود توجهی به آن ننماید. ذبیحه نیز با بسمله و نام خداوند، پاک و حلال می‌گردد. وقتی مؤمنی بر ذبیحه نام خداوند را می‌خواند آن ذبیحه متعلق نام خداوند می‌گردد و دارای طهارت می‌شود؛ وگرنه کافر هم می‌تواند ذبح داشته باشد اما چون اسم خدا را بر آن نمی‌خواند، دارای طهارت نمی‌شود. به‌هنگام خوردن یا آشامیدن نیز اگر بسم‌اللّه گفته شود، خوراکی که متعلق آن می‌شود حکم بدن و بسم‌اللّه حکم روح را برای آن دارد و چنان‌چه خوراکی بدون بسم‌اللّه خورده شود، بدون روح می‌گردد و مردار می‌شود. از دیگر آثار ذکر قدرتی بسمله در بحث قانون جذب خواهیم گفت.

بعد از این سه ذکر، باید به تسبیح اهتمام داشت. تسبیح در هنگامه‌هایی که غم به انسان رو می‌آورد، نشاط ‌برانگیز است. ذکر سبحان‌اللّه (تسبیح) خوراک جان آدمی است. تسبیح، قدرت گیرندگی و جذب بدن و نفس را از نیروهای پیرامونی و محیطی بالا می‌برد؛ از این‌رو، کسی که به این ذکر مداومت دارد، کم‌تر احساس گرسنگی و تشنگی می‌کند و همین ذکر، ارتزاق او می‌شود. کسانی که فقط به ناسوت مشغول می‌گردند و از ملکوت عالم و حقایق، غفلت دارند و ارتزاق باطنی و ذکر ندارند، از خوراک‌های دنیایی سیر نمی‌گردند. مشاعر چنین افرادی بسته است و چیزی به آن وارد نمی‌شود. مشاعرِ بسته، رفته‌رفته لجن و گنداب می‌سازد و توهّم و وسواس را مُنتِج می‌گردد. آنان در تحلیل حوادث، بسیار اشتباه می‌کنند و خطای در اندیشه، آنان را به کوره‌راه‌ها و گمراهی‌های خطرناک می‌کشاند و عجیب این است که توهم استکبار و خودشیفتگی نیز می‌یابند.

باید دانست خداوند در اصل اعطای استعداد خردورزی و فهم، میان بندگان تفاوتی ننهاده است، هرچند در قوت و ضعف آن، مردم با دخالت نژاد، وراثت و تأثیر لقمه‌های حلال و حرام و موقعیت‌های زمانی و مکانی مؤثر در آمیزش و انعقاد نطفه، با هم تفاوت می‌یابند و این امر به وراثت و پدر و مادر و دیگر عوامل طبیعی باز می‌گردد. انسان می‌تواند با مدیریت نسل، توان خردورزی نسل‌های آینده را بهبود بخشد و افزایش دهد. اعطای این استعداد همگانی به این معناست که تمامی بندگان برای رسیدن به کمالات، می‌توانند تمامی خیرات را از خداوند طلب نمایند و در مقابل از تمامی بدی‌ها خارج شوند. البته این مهم یک شرط مهم دارد و آن این‌که فهم «وهم» خود را به عنوان پایه‌ای‌ترین نیرویی که قابلیت شناخت دارد و موقعیت اندیشاری و ذهنی فرد را رقم می‌زند، بشناسند و آن را به‌درستی مدیریت نماید. توهم اگر به‌درستی مدیریت نشود، قدرت حدس را ضعیف و خمودی را تقویت می‌کند و فرد را به سوءظن، بددلی و اضطراب‌های پی‌آمد آن گرفتار می‌کند. وهم به وی القا می‌کند، مشکلی در نهاد خود او نیست و او را از این اندیشه که شاید در اشتباه باشد باز می‌دارد و به‌عکس ریشهٔ مشکلات وی، فقط در دیگران است و آن‌ها مانع بزرگی برای رشد و موفقیت و کامیابی وی می‌باشند. چنین کسی دیگر نمی‌تواند با دیگران به‌ویژه با کسانی که نیروی عقل‌ورزی و توان حدس بالا دارند، سازگاری نشان دهد. رفته رفته خودشیفتگی موهوم و در مسیر کمال و برتری بودن به چنین کسی چیره می‌شود و نه او می‌تواند دیگران را بپذیرد و نه افراد سالم پذیرشی نسبت به وی دارند.

به هر روی، «سبحان‌اللّه» ذکر رفق است. این ذکر باعث می‌شود ذکرپرداز بتواند دیگران را دوست داشته باشد و سوءظن و دشمن‌نگری و مخالف‌پنداشتن دیگران و دیگر توهمات از او برداشته شود و ذکرپرداز روحیهٔ مثبت‌گرا بیابد.

از پایه‌های مهم نشاط و سرور، سازگاری و رفق در دو بُعد نفس و تن است و سبحان‌اللّه این مهم را محقق می‌سازد و رفع غم اندوه می‌نماید و نشاط می‌آورد. همان‌طور که استحمام و تمیزی، استفاده از بوی خوش و عطر (نه ادکلن)، لباس‌های متنوع با رنگ‌های شاد، گردش و ورزش به خصوص آیروبیک یا بدن‌سازی و حتی مانند بوکس که در آن زد و خورد وجود دارد، برای ایجاد نشاط و سرمستی مناسب است. استحمام برای نظافت بدن از عرق و دفع مواد زاید و جرم‌گیری لازم است، وگرنه بدن حامل مردار و بیماری‌های درونی و سبب پژمردگی نفس می‌گردد.

کسی که نشاطِ پایه را دارد، می‌تواند در کار مناسب خود موفق بشود. تا بدن آماده نباشد، نفس و روح نیز بَر نمی‌شود و پر نمی‌کشد. کسی که نشاط دارد، خستگی و خمودی ندارد. این مهم با «رفق» امکان‌پذیر می‌شود.

از دیگر شگردهای زندگی سالم استغفار است. کسی‌که استغفار ندارد، رنجیده‌خاطر، پریشان و مبتلا به دلهره و غم و غصه و کاستی در زندگی می‌گردد. او پیوسته شکست می‌خورد و بلا می‌بیند. چنین کسی رفته‌رفته، قساوت قلب پیدا می‌کند و امید در دل وی کم می‌شود و به یأس و نومیدی می‌افتد. کسی‌که به گناه مبتلا می‌شود یا بدهکار گردیده یا به ظالمی دچار شده است، می‌تواند با استغفار، از آن‌ها خلاصی یابد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم)

مطالب مرتبط