منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
گفتیم یکی از ارکان سلامتی، ذکر است. ذکر، مانند زره عمل میکند و فرد را هم از شیاطین و نیروهای ماورایی و هم در بحبوحههای طغیان هواهای نفس میگیرد و او را از شیطان، گناه، عصیان و طغیان و بلاهای پیآمد آن دور میکند.
کسی که ذکر ندارد، در معرض هجوم و بدخواهی شیاطین قرار میگیرد و پناه امن خود را از دست میدهد. این در حالی است که میان نزول بلا و غفلت رابطه میباشد. آدمی نه رویینتن است که با آسیبی، خودبهخود درمان شود و نه به تنهایی توان مقابله با سپاهی عظیم از نیروهای معاند شیطانی را دارد؛ بلکه باید با ذکر، خود را در پناه خدای مهربان و نیروهای محافظ خیر قرار دهد تا بتواند عمر سالم خود را در برابر حوادث ناسوت پایدار بدارد و از موقعیت ویژهٔ ناسوت در وصول به کمالات اختصاصی خویش و شکوفایی استعدادهایی که دارد، بهره ببرد.
ذکر برای سلامتی چنان اهمیتی دارد که به کمترین غفلت و کمبودی، ریزش پدیدهای را سبب میشود و چه بسا خطر مرگ یا ابتلای به جنون و مس شیطان را در پی داشته باشد. شیاطین با وسوسهگری در روان و ذهن انسانها و مسّ آنها، آنان را به ضعف نفس و تکرار در کارهای خود و وسواس سوق میدهند. شیاطین گاهی روش و منش گمراهی و گاه صورت مربی و مرشد به خود میگیرند. گاه دستور میدهند و گاه آموزش. گاهی وسوسه میکنند و گاه زینت. گاهی درس میدهند و گاه درس میگیرند. گاهی عشق میشوند و گاه معشوقه. گاهی رنجیدههایی را دلخوش میکنند و برخی نیز برای موفقیت خود از تمامی این روشها استفاده مینمایند.
شیاطین در زمان موعظه، موعظه، و در زمان آرایش، آرایش، در وقت بزک، بزک، در زمان وسوسه، وسوسه، و به هر زمانی فوت و فن مناسب همان زمان را بهخوبی اعمال میدارند و گاه نیز چندین شغل و فن را برای یک فرد، گروه، قوم و ملت یکجا و با هم انجام میدهند و تمامی آن قوم و ملت را به تمامی فنون مشغول میدارند، بدون آنکه کسی توجه به این همه ورزیدگی پیدا کند.
چشمبندی، جادوگری، وسوسهگری و هزاران فوت و فن دیگر از رشتههای تخصصی شیاطین میباشد. شیطان گاه آدمی را به یاد چیزی میاندازد و گاه نیز چیزی را از یاد آدمی میبرد. زمانی آدمی را در میان شک و بود و نبود چیزی اسیر میکند و چون گربهایی که با موش بازی میکند با آدمی مشغول بازی میشود و از این کار لذت میبرد. اجنه و شیاطین بهطور کلی از انسانها لذت میبرند. آنان بهخصوص از کودکان و نونهالان حدود هفتساله که خیلی شیرین هستند، بیشترین لذت را میبرند. این لذت به گونهای است که میشود از آن برای درمان برخی از بیماریهای انسانی بهره برد. از نظر روانشناسی اگر پدر و مادر یا هر فرد عاقلی به صورت پیوسته به جمال زیبای چنین کودکانی بهدور از هر گونه فساد و شهوت نگاه کنند، باطن آنان طراوت میگیرد و پارهای از بیماریها و اختلالات از آنها دور میشود. جمال زیبا قابلیت درمان دارد. برای نمونه کسی که در معرض سکته و خطر آن میباشد، با تماشای جمالی زیبا میتواند آن را از خود دفع کند. شیاطین و اجنه از جمال انسان به خصوص کودکان لذت میبرند. ارتباط با اجنه در سنین کودکی آسانتر است؛ زیرا آنان کودک را زودتر میپذیرند و از این طریق تعامل دارند.
اجنه افزون بر جمال از علم و طلا نیز لذت میبرند. ادراک انسان از اجنه قویتر است و اجنه از این ادراکات قوی انسانی لذت میبرند. نظام آنان به گونهای است که میتوانند ادراکات انسانی را بخورند و آن را بو کنند. آنان عاشق عالمان و ادراکات انسانیاند و علم را شیرین میدانند. البته اجنهٔ زندیق و کافر یا شیطان، بغض و عناد خود را دارند و گاهی با عالمان درگیر میشوند. زندگیای که در انسانها هست در اجنه نیز میباشد. هم انسان و هم آنها در ناسوت زندگی میکنند و زندگی ناسوتی دارند اما انسان ناسوت مزاجی خاکی و اجنه ناسوت ناری دارند و مزاج آنان متفاوت از انسان است.
به هر روی در چنین بحران عظیمی و کارزار نیروهای منفی و شیطانی ماورایی با زمینیان، بهترین ابزار برای جلب نیروهای محافظ به خود و دفع نیروهای آسیبزای باطنی و ظاهری و دشمنان خارجی و درونی اعم از حیوانات، انسانها و شیاطین و خبایثی که با آدمی سر ستیز دارند «ذکر» میباشد؛ ذکری که بسیاری به سادگی از آن میگذرند و به اثربخشی معنوی و قدرت نفوذ آن توجهی ندارند. ذکر توان مقابله با نفس اماره و شیاطین و دوری از اختلالات روانی و حتی سختیها و مشکلات زندگی را به انسان میدهد. قرآنکریم میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکا، وَنَحْشُرُهُ یوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمَی»(۱)؛ و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگی تنگ و سختی خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور میکنیم.
کسی که از یاد خدا، بهویژه از قرآنکریم که برترین کتاب ذکر و یاد خداست اعراض نماید، چون نقشهٔ زندگی سالم را از دست مینهد به معیشت تنگ دچار میگردد؛ زیرا راهنمایی که سو و جهت راست و درست را به او بنماید با خود ندارد و در زندگی بسیار اشتباه میکند و سرمایهٔ خود را به صورت پیوسته از دست میدهد. چنین کسی به بنبست یا کورهراهه برخورد میکند و از چالهای بیرون نیامده به چاهی میافتد. خداوند کسی که ذکر او را فراموش مینماید چنین توصیف مینماید: «وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحْمَنِ نُقَیضْ لَهُ شَیطَانا، فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»(۲)؛ و هرکس از یاد خدای رحمان دل بگرداند، بر او شیطانی میگماریم تا برای وی دمسازی باشد. شیطان همان قرین بدی است که انسان را از میل به خوبیها میاندازد.
به هر روی، جنگجوی پیروز میدان ناسوت، تنها کسی است که سلاح عنایت ویژهٔ الهی را داشته باشد؛ سلاحی که همهکاره است و خاصیت شمشیر و نیزه و تیر و کمان، تا خاصیت سلاحهای لیزری، شوکزا و آتشین در آن است؛ سلاحی به نام «ذکر» که روش استفاده از آن را در کتاب دوجلدی « دانش ذکر» و در فصل دوازدهم همین کتاب آوردهایم. ذکر یک تخصص بسیار سنگین است. همانطور که در تمامی رشتهها تخصص امری لازم است در باب ذکر و امور معرفتی نیز باید یا خود تخصص داشت یا به استاد کارآزموده و متخصص آن مراجعه داشت. کسی که خود را بدون معیار و میزان و رعایت قواعد ذکرگویی به تسبیح و سجاده و ذکر ببندد، ممکن است به قساوت قلب، بدبینی، وسواس، انزواگرایی و بدآمدن از دیگران دچار شود و پس از مدتی، انواع فراوانی از وسواسها یا بیماریهای روانی بر خستگی و رکود وی بیفزاید. چنین فردی که احساس خستگی دارد، به ورزش و استخر نیازمند است نه به ذکری بعد از ذکر دیگر؛ چرا که عروق وی آلوده و اعصاب او ضعیف شده است. ذکر برای چنین فردی ممکن است تنها بر ضعف اعصاب او بیفزاید.
ذکر، رزق و خوراک نفس انسان و تغذیهٔ باطن است که اگر بهدرستی از آن استفاده نشود، آدمی را به اختلال مبتلا میسازد. همانطور که اگر حیوانی را بدون ذکر خدا ذبح کنند، مردار و نجس میشود، آدمی نیز بدون ذکر خداوند، مردار میشود. انسان بدون ذکر، باطنی مردار، ضعیف و ناقص دارد. کسی که ذکر ندارد با توجه به قطع ارتباطی که از باطن خود و باطن عالم دارد، همانطور که باطن خود را مردار ساخته است، ظاهر خود را نیز فسیل، پوک، سست و عقبمانده نگه داشته است و از رشد سالم و شتاب در زندگی باز میماند. به عکس، استفاده از ذکر، سلولهای مغز را تقویت نموده و کارآمدی آن را بالا میبرد. کسی که رزقِ ذکر را استفاده میکند، در مسیر کمال، شتاب و سرعت میگیرد و کارها برای او وفق میشود و بر انجام آنها توفیق مییابد. همانطور که حیات مادی و ظاهری بدون رزق امکانپذیر نیست، زندگی باطنی بدون ذکر نیز دوام ندارد. بسیاری از بیماریها یا مبتلا شدن به برخی معصیتها یا بلایا، بر اثر غفلت از مصرف نکردن رزق ذکر و غفلت از حقتعالی میباشد.
همانطور که اگر کسی از رزقهای خوراکی مانند گوشت استفاده نداشته باشد، به کاستیهایی در بدن خود مبتلا میشود و حافظهٔ وی ضعیف میشود و توان استخراج و استنباط مطالب در او کاهش مییابد و در کردار خود نمیتواند قدرتمند عمل کند، بهرهنبردن از رزق ذکر نیز قدرت استجماع فرد و تمرکز نیرو برای انجام کارها را تضعیف میکند و فردِ بریده از ذکر، نمیتواند کارهای خود را محکم بیاورد.
۱ـ طه / ۱۲۴٫
۲ـ زخرف / ۳۶٫
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)