منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
اما اهمیت رکن دیگر سلامتی یعنی خواب، افزون بر بازیابی انرژی لازم در توان رؤیا و خواب دیدن میباشد. نفس آدمی گاه به اعتبار صفایی که پیدا میکند، آینده را در خواب و رؤیا میبیند. نفسی که پاکیزه گردیده و صاحب مقام و کرامت شده است، هنگامی که در ناسوت است و با بدن مادی همراه است، از این بدن لذت میبرد، از این رو سعی مینماید خطراتی که بدن را تهدید میکند به وسیلهای مانند رؤیا و خواب به وی برساند تا آن را از آسیب مصون دارد. روح و جسم آدمی در هم هستند اما نه به ممازجت و خارج از یکدیگر است اما نه به مفارقت و جدایی و هر روحی متجسّم و هر جسمی متروّح است. حکایت بدن و نفس به آب و لوله نمیماند که بدن تنها منفذ و ناقلی برای جریان روح در طبیعت و ناسوت باشد، بلکه جسم و روح ظرف نزولی ادراک است و بدن چیزی غیر از نفس نیست و همهٔ بدن انسان به دلیل قاعدهٔ تشخص، مرتبه و ظهور ادراک به خود میگیرد. بنابراین انتساب کاری به بدن خود یعنی انتساب به روحی که جسم و بدن ظرف تعین آن است. بدنی که در بستر دنیا با مجموعهای از باورها، درستیها، کجیها، غمها، شادیها، استرسها، عذاب وجدانها، تنیدگیها، بشارتها، بیداریها، خوابها، روءیاها، ترسها، بیمها، آرزوها، امیدها، رنجها، مبارزات، پایداریها، دوستیها، دشمنیها، صفاها، صمیمتها، کینهها، بغضها، حسادتها، عشقها، خاطرخواهیها، دغدغهها، دلنگرانیها، موفقیتها و شکستهاست و این آدمی است که در تمامی این صحنهها باید قهرمان حقطلبی باشد یا هدفی دیگر را برگزیند. دنیا بستری است که هویت ازلی آدمی را آشکار میسازد و کمال ابدی او را رقم میزند. ناسوت و ماجراهای گوناگون طبیعی آن همچون گذر شب و روز و فصول و ماجراهای ارادی آن، بستر آرامش و گهواره کمال انسان تا زمان مرگ است و در تمامی این موجها بدن و نفس با هم شریک غم و شادی هم میباشند. مرگ، روح و جسم را به سرعت از هم مفارقت نمیدهد و روح و جسم، پس از مرگ تا مدتها به هم آلوده هستند و از یکدیگر دور نمیشوند. اینجاست که روح تا جایی که بتواند از بدن خود برمیدارد تا جایی که برخی ارواح همچون روح اولیای الهی همهٔ بدن خویش را نگاه میدارند و نمیگذارند آسیبی به بدن رسد و آن را از تجزیه باز میدارند.
بدن مرده سه بخش نازل، متوسط و عالی دارد؛ همانطور که روح او سه بخش یادشده را دارد و با مرگ بخش عالی، روح از بخش عالی جسم جدا میشود و در بقیهٔ موارد روح نازل و متوسط، از بدن نازل و متوسط جدا میشود، از همین رو در شریعت توصیه میشود مرده را آرام بر زمین بگذارید چرا که به بیان ما مرده از مرگ دوباره در امان باشد و دوباره نمیرد؛ به این معنا که روح متوسط یا نازل او نیز از بدن جدا نشود.
برای آنکه رؤیا واقعنما باشد، باید شرایط آن را کنترل و عوارض آن را مهار کرد و محیط خوابیدن مناسب باشد. برای نمونه اگر کسی شام سنگینی بخورد و ساعات متمادی به صورت پیوسته بخوابد، معدهٔ وی باتلاقی میگردد و بخار حاصل از آن به مغز میرسد و زیر این بمباران مغز، ممکن است خواب ببیند که کسی میخواهد او را خفه کند یا با او دعوا نماید یا سر فرزند او را ببرد. کسی که شب را به پرسهزدن، گپزدن، وقت تلف کردن در فضای مجازی و دیدن فیلم یا چت بگذراند، بدترین خوابها را میبیند؛ خوابهایی که فقط انعکاسی از فضای روانی بینندهٔ رؤیا میباشد و ناظر به واقعیتی دیگر نیست.
اگر کسی در مکانی بخوابد که ریگ و اشیای آزاردهنده و خار و تیغ، مورچه، سوسک یا رطوبت دارد، بدترین خواب را خواهد دید. این خوابها تابع حیثیتهای محیطی است. اگر کسی در باب خواب و روءیا بتواند عوارض خود را کاهش دهد، هر وقت خواب ببیند، خواب وی صحیح است و دارای تعبیر میباشد و چنانچه به کسی یکی از عوارض یادشده برسد، خواب او تنها حکایت از اختلالی روانی در او دارد و به واقعیتهای خارجی ناظر نیست و حتی اگر در سحرگاهان نیز خواب ببیند، خواب او شیطانی است. اگر کسی دارای موقعیت و حیثیت سالمی باشد، چنانچه ظهر نیز بخوابد، برای او سحر است و اگر در جایی بخوابد که مورچه، تیغ، سوسک یا رطوبت دارد، اگر سحر نیز باشد، مانند ابتدای شب است و خواب بد میبیند. تمام این موارد حیثیات گوناگونی دارد.
همچنین بسیاری از رؤیاها در خوابی که طولانی و پیوسته باشد، فراموش میگردد. کسی که میخواهد بر رؤیاهای خود تحفظ داشته باشد، لازم است خواب خود را کوتاه و زمان آن را متعدد و متناوب کند. خواب کوتاه و متناوب بر قدرت عقل میافزاید و و ضریب هوشی را بالا میبرد.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)