منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد دوم)
درآمد: «حج»، آرمان و آزمون بزرگ الهی و زمینهساز تحول معنوی و تحرک باطنی و وسیلهٔ سیر و سلوک حجگزاران به سوی خداوند متعال است. حج، افزوده بر آثار معنوی و جاذبههای روحی، دارای منافع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز میباشد.
اسلام این گردهمایی بزرگ مسلمانان را با داشتن ملّیتهای گوناگون در مراسم حج واجب کرده است تا آنان یکدیگر را بشناسند و هر یک از ارتباط با دیگری استفاده کنند و مشکلات جهان اسلام را شناسایی کنند و در برطرف کردن آن بکوشند و با یکپارچگی خود زمینههای رشد و ترقی کشورهای مسلمان را فراهم آورند و بر آگاهیهای خود بیفزایند.
م « ۱۴۳ » گرفتن وام و قرض برای حج، ضرورت و وجوب شرعی ندارد؛ هرچند قدرت بر پرداخت آن بعد از حج داشته باشد.
م « ۱۴۴ » به حج رفتن بدهکار، پیش از پرداخت بدهی خود در حالی که وی قدرت پرداختن آن را دارد، در هر صورت معصیت است و اگر هزینهٔ حج به مقداری باشد که با پرداخت بدهی، چیزی نماند یا کمتر از مقدار هزینهٔ لازم حج بماند، بدهکار مستطیع نیز نمیشود و اگر با این پول، حج نیز برود، کفایت از حج واجب نمیکند. البته، اگر موقعیت بالای مالی وی بیش از بدهی او و هزینهٔ حج باشد، ولی ترک پرداخت بدهی کند و به حج رود، معصیت در ترک ادای بدهی با صحت و بسنده بودن حج ناسازگاری ندارد.
م « ۱۴۵ » اگر زن مهریهٔ خود را گرفته و داری استطاعت است، حج بر وی واجب میباشد و شوهر وی نمیتواند حتی با تهدیدِ طلاق گفتن وی، مانع او شود و بر زن لازم است که به حج رود ولی در صورتی که بخواهد مهریهٔ خود را بگیرد تا بعد از آن مستطیع گردد و مرد وی را به طلاق گفتن او تهدید میکند، اجحاف و ظلم مرد به وی مانع استطاعت اوست و زن نباید زندگی آرام خود را تلخنماید.
م « ۱۴۶ » کسی که قصد ازدواج دارد، در صورتی مستطیع و توانمند میگردد که افزوده بر مخارج حج، بتواند هزینهٔ ازدواج خود را تأمین نماید و در صورتی که در شرف ازدواج باشد و نتواند هزینهٔ ازدواج خود را فراهم آورد و ازدواج برای وی ضرورت دارد، وی مستطیع نیست.
م « ۱۴۷ » ـ اگر توانایی مالی نداشته باشد و به او پیشنهاد شود که حج بهجا آورد و همهٔ هزینهٔ او پرداخت گردد؛ چنانچه به پرداخت آن و بازنگشتن پیشنهاد دهنده و بذل کنندهٔ مال از قصد خود اطمینان داشته باشد، حج بر او واجب میشود. اینگونه حج را «حج بذلی» میگویند و در آن، داشتن هزینهٔ پس از بازگشت که از شرایط وجوب است اعتبار ندارد، مگر آن که پذیرفتن بذل و رفتن به حج در امور زندگی او خللی وارد آورد که در این صورت واجب نیست.
م « ۱۴۸ » ـ چنانچه پس از طواف به سبب زیادی جمعیت نتواند نزدیک مقام نماز بخواند و چارهای به غیر از خواندن نماز در محلی دور از مقام ندارد، نماز وی صحیح است.
م « ۱۴۹ » ـ چند روزی که اطراف کعبه به گونهای شلوغ است که صف طواف تا پشت مقام ابراهیم علیهالسلام میآید، و نماز خواندن پشت مقام و نزدیک آن ممکن نیست، مگر آن که چند نفر اطراف وی بایستند تا وی بتواند نماز طواف را بخواند؛ چنانچه محذوری ندارد، باید نزد مقام و پشت آن نماز بخواند، و در مورد ضرورت، با رعایت هرچه نزدیکتر بودن، تأخیر آن اشکال ندارد.
م « ۱۵۰ » رمی در طبقههای فوقانی، هرچند متعدد و دارای چندین طبقه نیز باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۵۱ » ـ اگر مسیر بین صفا و مروه را چند طبقه کنند و تمام طبقات بین دو کوه باشد، و عرف آن را بین صفا و مروه بداند یا این امر نزد شخص احراز شود، از هر طبقهٔ آن میتوان سعی نمود؛ اگرچه سعی از همان راهی که از ابتدا متعارف بوده بهتر است.
م « ۱۵۲ » ـ اگر در مسیر یادشده طبقاتی از زیر زمین بسازند و کوه صفا و مروه دارای پی و ریشه باشد، بهتر است از آن طبقه سعی نمود.
م « ۱۵۳ » آنچه در حال احرام حرام است، سایه بر سر قرار دادن است؛ بنابراین، عبور از زیر پلهایی که در مسیر واقع شده است یا بودن در خودرویی که در پمپ بنزین در زیر سقف متوقف میشود اشکال ندارد، و کفاره بر عهدهٔ آنها نمیآید. اما اگر بر خودرو سقفدار سوار میشود، باید در هر احرام یک گوسفند کفاره بپردازد و با تکرار پیاده و سوار شدن کفاره تکرار نمیشود. همین حکم در سایر موارد سایه بر سر قرار دادن ثابت است. بله، بعد از آن که محرم به منزل رسید؛ هرچند در محلههای جدید مکه باشد که از مسجدالحرام دور است، برای رفتن به مسجدالحرام میتواند در ماشینهای سقفدار سوار شود یا زیر سایه رود.
م « ۱۵۴ » ـ محل احرام حج تمتع، شهر مکه است؛ در هر موضعی که باشد، هرچند در محلههای تازهساز آن باشد، ولی مستحب است در مقام ابراهیم علیهالسلام یا حجر اسماعیل علیهالسلام احرام بندد.
م « ۱۵۵ » ـ قربانی باید در منی باشد. در برخی از محلّههای تازهساخت مکه که در منی ایجاد شده است میتوان قربانی نمود و چنانچه شک دارد از مناست یا خیر، نباید اعتنا کند و قربانی وی صحیح است.
م « ۱۵۶ » امروزه تقیه برای شیعیان مورد و موضوع ندارد.
م « ۱۵۷ » اگر کسی برای حج ثبتنام نماید، اما نوبت حج وی نرسد تا آنکه بمیرد، و راهی برای رفتن به مکه جز بودن در نوبت نداشته است، چنین کسی مستطیع نشده و وجه مزبور جزو مال ارث است و اگر وارثان راضی باشند، میتوانند حج میقاتی به مبلغی کم بگیرند. این اختیار در صورتی است که فرزند صغیر نداشته باشد یا اگر هم فرزند صغیر دارد، از سهم فرزندان بالغ وی با رضایت آنان بردارند.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد دوم)