طهارت ظاهری و باطنی

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد دوم)

وضو، غسل و تیمم

درآمد: دین مبین اسلام نسبت به پاکی و طهارت اهتمام فراوان دارد تا جایی که می‌فرماید: خداوند پاکان را دوست دارد؛ «إن اللّه یحبّ التوّابین ویحبّ المتطهّرین».

طهارت بر دو بخش ظاهری و باطنی است که طهارت باطنی به مصداق آیهٔ مبارکه، تطهیر از گناهان است و طهارت ظاهری دوری از حدث و خبث می‌باشد که عوامل دورسازی این دو در شریعت اسلام به واسطهٔ طهارت‌های سه‌گانهٔ وضو، غسل و تیمم، فراهم می‌گردد و برای هر یک از این سه، احکام، ویژگی‌ها و آموزه‌های خاصی ارایه گردیده است که در این مقام، هر یک از آن‌ها به اجمال می‌آید.

برای تحصیل طهارت، دو امر اساسی لازم است: یکی نیت و اراده و دیگری شکل و صورت.

نیت، اراده و توجه، عامل نفسانی است و می‌تواند باطن انسان را از حالت‌های گوناگون حدث، خبث و ناآرامی و اضطراب برهاند.

تحقق چنین موقعیت باطنی و نفسانی، ساختاری صوری و پیکره‌ای طبیعی را می‌طلبد که قالب تحقق تکامل نفسانی است؛ چرا که هرگونه تکاملی همواره از گذر ساختارهای عملی و حرکت‌های طبیعی تحقق می‌پذیرد و شریعت با آب در قالب وضو و غسل به‌طور طبیعی این امر را محقق ساخته است و در غیر صورت عادی که آب وجود ندارد یا استفادهٔ از آن سخت، سنگین یا زیان‌آور است یا نیاز ضروری‌تر و لازم‌تری به آب باشد یا آب مباح و سالمی نباشد یا فرصت چنین کاری نباشد و یا به طور کلی هر مشکل دیگری که شریعت آن را بپذیرد وجود داشته باشد، اسلام برای تحقق شکل و صورت تحصیل طهارت، تیمم و استفادهٔ از خاک را که انسان به آن دسترسی بیش‌تری دارد جایگزین آب و وضو نموده است و خاک، عمل پاک‌سازی را در میان اشیا بعد از آب بهتر می‌تواند به عهده بگیرد و نیز خاک با موقعیت انسان رابطهٔ تنگاتنگی در اصل و ساختار خلقتی دارد و بر این اساس، شریعت، خاک را چون آب عامل تطهیر و تحصیل طهارت به حساب آورده تا جایی که در صورت نبود آب، هم‌چون آب می‌تواند انسان را حتی برای سالیانی پاک و مطهر سازد.

شریعت برای تحقق خارجی تیمم، احکام، قواعد و ویژگی‌هایی قرار داده است که در ادامه می‌آید.

م « ۵۷ » در وضو، شستن صورت و دست‌ها برای بار نخست واجب؛ بار دوم مستحب و بیش از آن حرام است.

م « ۵۸ » اگر یک مشت آب به قصد وضو بریزد و همهٔ عضو شسته شود، یک‌بار شمرده می‌شود؛ خواه قصد یک‌بار داشته باشد یا نداشته باشد.

م « ۵۹ » مکلّف می‌تواند همهٔ صورت را چند مرتبه بشوید و در آخرین بار که آب می‌ریزد قصد وضو نماید و این که کدام مرتبه شست‌وشوی نخست یا دوم یا سوم است بستگی به شستن همهٔ عضو همراه با قصد وضو دارد؛ پس اگر دو بار همهٔ آن را با قصد وضو بشوید، شست‌وشوی پس از آن به قصد وضو حرام است.

م « ۶۰ » اگر در مسح پا، همهٔ دست را بر روی همهٔ پا بگذارد و کمی بکشد، بسنده است.

م « ۶۱ » اگر پس از گچ‌کاری، رنگ‌کاری، مکانیکی و مانند آن، چیزی که از رسیدن آب به پوست جلوگیری نمی‌کند بر عضو بماند، وضو صحیح است، ولی اگر مانع به‌شمار آید یا شک نماید که با بودن آن، آب به پوست می‌رسد یا نه، باید آن را از میان بردارد.

م « ۶۲ » در بسیاری از پیشه‌ها که با رنگ، لاک، گچ، سیمان و چربی کار می‌کنند یا هم‌چون کارگر، بنّا و کشاورز که دست‌های آنان بسیار ترک زده است یا در محل سرمه‌ای که برای چشم استفاده می‌شود، رفع موانع جرمی باید به گونه‌ای باشد که آب به ظاهر پوست برسد. حکم در محل سرمه نیز همین است و بعد از رفع مانع، نمود سیاهی مانع طهارت نیست. در بسیاری از اوقات، اگر اهمالی در کار نباشد، بعد از شست‌وشو با مواد رفع‌کننده، آن موانع، در نظر عرفی جرم و جسم ندارد و تنها نمودی از آن مواد قبلی و آشکار است که برای طهارت اشکال ندارد و لازم نیست وضو یا غسل جبیره‌ای انجام دهد یا شکاف‌های دست را چنان وارسی کند که خون‌آلود گردد. در تمام این‌گونه موارد، بعد از عدم اهمال در جهت رفع موانع، رفع جسمی آن به صورت عرفی کافی است و نمودها را نباید جسم به حساب آورد و وسواس در این موارد لازم نیست. احکام شرعی برای همهٔ طبقات مردم سهل و آسان است.

م « ۶۳ » اگر پوست چربی دارد و چربی آن جرم ندارد تا مانع رسیدن آب به پوست باشد، وضو اشکال ندارد و اگر بداند که جای وضو به‌گونه‌ای چرب است که مانع رسیدن آب می‌شود، لازم است ابتدا مانع را بردارد و سپس وضو بگیرد.

م « ۶۴ » استفاده از رنگ‌های مصنوعی برای مرد و زن اشکال ندارد. از رنگ، به هیچ‌وجه جسمی یا جرمی بعد از شستن آن باقی نمی‌ماند؛ چه رسد به جسمی که عرف آن را حایل بداند.

م « ۶۵ » اگر پیش از مسح سر، شیر آب را که به صورت طبیعی و قهری کمی آب یا تری روی آن هست با دست خود ببندد و سپس مسح کند، وضو اشکال ندارد؛ زیرا دستی که از آب وضو تر شده است، چنان قابلیت انفعالی از تری شیر ندارد که عرف نسبت تری را به شیر بدهد. طرح چنین مباحثی در فقه، به‌نوعی دامن زدن به وسواس را در پی دارد.

م « ۶۶ » اگر کسی مسح پا را به واسطهٔ فرا نگرفتن آب، دوباره تکرار کند و آب یا تری بار اوّل به گونه‌ای نباشد که در مسح بار دوّم نمودی داشته باشد، نیازی به خشک کردن محل مسح نیست و تنها باید برای مسح در بار دوم نیت داشته باشد.

م « ۶۷ » اگر جایی از کف دست یا دیگر اعضای وضو یا غسل، کوبیده یا سیاه شود یا تاول زند؛ هرچند خون یا آب زیر پوست را گرفته باشد، حکم موضع سالم را دارد و به‌طور عرفی به آن زخم صدق نمی‌کند و در صورتی که آب برای آن ضرر نداشته باشد، باید وضو بگیرد و چنان‌چه آب برای آن ضرر دارد و به‌گونه‌ای نیست که زخم بر آن صدق کند، باید به جبیره عمل کند و تیمّم نیز بنماید، ولی چنان‌چه به صورتی است که زخم بر آن صدق نماید و آب هم برای آن ضرر دارد، عمل به جبیره بسنده است و تیمّم لازم ندارد.

م « ۶۸ » مسّ نمودن رشتهٔ نوار یا نگاتیوی که قرآن‌کریم بر آن ضبط شده است یا صفحهٔ تلویزیون و مانیتور، چون به لحاظ عرف حکم آیات را ندارد، بی‌اشکال است، ولی مس هرگونه سطحی که عرف آن را نشان‌گر خطوط آیات قرآنی می‌داند؛ مانند: فیلم و زینگ چاپ، بدون طهارت اشکال دارد.

م « ۶۹ » نام مبارک پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ، ائمّهٔ طاهرین علیهم‌السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام نیز حکم قرآن را دارد و مس آن بدون طهارت حرام است.

م « ۷۰ » مس عنوان «القران الکریم» بر روی جلد قرآن‌کریم، بدون طهارت حرام است.

م « ۷۱ » مسّ نام‌های خداوند متعال و صفات ویژهٔ او ـ به هر زبانی که نوشته شده باشد ـ برای کسی که وضو ندارد حرام است؛ حتی سکه یا اسکناسی که بر آن نام خداوند متعال نوشته شده است نیز همین حکم را دارد.

م « ۷۲ » ضمایری که به خداوند متعال باز می‌گردد اگر عرفیت و استقلال در کلام داشته باشد، حکم اسم ظاهر را دارد؛ هرچند از قرآن نباشد، و مس آن بدون طهارت جایز نیست.

م « ۷۳ » رعایت ترتیب در شستن عضوها برای غسل ترتیبی لازم است، به این شیوه که از بالای هر عضو آغاز کند و با بخش‌های پایین عضو به غسل پایان دهد.

م « ۷۴ » در غسل، موهای کوتاه که جزو بدن به‌شمار می‌آید و پوست از میان آن دیده می‌شود لازم است شسته شود ولی شستن موهای بلند؛ مانند: گیسوان، واجب نیست.

م « ۷۵ » اگر آب را به‌گونه‌ای به پوست برساند که موها خیس نشود، غسل درست است، ولی اگر نتوان آب را بدون شستن موها به پوست سر رساند، لازم است آن را بشوید تا آب به همهٔ سر و بدن برسد.

م « ۷۶ » اگر رطوبتی بیرون آید و نداند منی است یا چیز دیگر، در صورتی که نخست با شهوت و جهیدن بیرون آید و پس از بیرون آمدن، بدن نیز سست شود، حکم منی را دارد و جنابت حاصل می‌شود و در زن، بیش‌تر این‌گونه است که منی بیرون نمی‌آید و تنها هنگام اطمینان به آن ترتیب اثر داده می‌شود.

م « ۷۷ » یافتن منی در ترشحاتی که از زن بیرون می‌آید بسیار دشوار است و همیشه اصل عدم نجاست و نبودن منی بر آن جاری است، مگر آن‌که به وجود منی در آن آگاهی یا اطمینان داشته باشد.

م « ۷۸ » کسی که اختیار چندانی از خود ندارد و به خروج غیراختیاری منی دچار شده است می‌تواند در صورت عدم امکان چند غسل برای هر نماز، یک تیمّم بدل از غسل کند و در صورت امکان، برای هر نماز یک غسل نماید. عسر و حرج در این موارد هنگامی که همراه بیرون آمدن غیراختیاری و مستمر منی باشد، جواز تیمّم را ایجاب می‌کند.

م « ۷۹ » کسی که از کیسهٔ استومی استفاده می‌کند و مدفوع و باد معده بی‌اختیار به آن کیسه می‌آید، چنان‌چه وی می‌داند از آغاز وقت نماز تا پایان آن به‌اندازهٔ وضو ساختن و نماز گزاردن وقت پیدا می‌کند، نماز خود را در زمان پیش‌آمده بخواند و اگر مهلت او به اندازهٔ کارهای واجب نماز است، تنها کارهای واجب نماز را در آن وقت به‌جا آورد و کارهای مستحب آن؛ مانند: اذان، اقامه، قنوت و حتّی سوره را رها کند و اگر در آن مهلت، عسر و حرج و مشکلی برای او پیش آمد، نماز وی با همان حال درست است.

م « ۸۰ » در صورت جنابت و نداشتن قدرت انجام غسل، تیمّم بدل از غسل بسنده است و در موارد ضروری کاربرد دارد و در زمان تیمّم اول که بدل از غسل است، دیگر نیازی به وضو نیست و بعد از آن، اگر حدث اصغر، مانند: ادرار یا خواب رخ دهد، تیمّم بدل از غسل باطل نمی‌شود و تنها برای نماز باید وضو گرفت و در صورت نبود آب، تیمّم دیگری بدل از وضو لازم است؛ همانند کسی که غسل جنابت کرده و حدث اصغر برای وی پیش آمده است که نیازی به غسل دیگری ندارد، بلکه وضو یا تیمّم بدل از وضو کافی است؛ بنابراین، با تیمّم بدل از غسل به تیمّم بدل از غسل دیگر نیاز نمی‌باشد و در تمام موارد حدث اصغر، وضو بسنده است، امّا چنان‌چه دوباره جنابت ایجاد شود، باید تیمّم بدل از غسل را تکرار کند.

م « ۸۱ » خروج منی به هر صورت موجب غسل است؛ به شرط این که یقین یا اطمینان به بیرون آمدن آن باشد. البته هرگاه به خاطر پیشامدی مانند عمل پروستات، ذرات منی در بول مستهلک گردد و از بین رود، موجب جنابت نمی‌گردد.

م « ۸۲ » تیمّم بر خاک، ریگ، کلوخ، سنگ پاک یا گل پخته؛ مانند: آجر و کوزه درست است.

م « ۸۳ » تیمّم بر سنگ گچ، سنگ آهک، سنگ مرمر و دیگر سنگ‌ها و نیز گچ و آهک پخته صحیح است، ولی تیمّم بر جواهر؛ مانند: سنگ عقیق و فیروزه باطل است.

م « ۸۴ » تیمّم بر گرد، اگر روی فرش، لباس و مانند آن جمع شود و خاک نرم به‌شمار آید، درست است.

م « ۸۵ » تیمّم نمودن بر دیوار گِلی که دست زدن بر آن، دست را خاکی می‌سازد، درست است.

م « ۸۶ » تیمّم ساختن بر زمین و خاک نمناک و گِل سفت شده درست است، و با بودن زمین و خاک خشک، تیمّم بر خاک یا گِل تر درست است.

م « ۸۷ » می‌توان خط قرآن‌کریم را با تیمم مس نمود و در مسجد الحرام و مسجد پیامبراکرم یا در مسجدهای دیگر قرار گرفت؛ هرچند برای گذرنمودن از آن نباشد.

م « ۸۸ » اگر به‌جای غسل جنابت تیمّم کند، نباید برای نماز وضو بگیرد، ولی اگر به‌جای غسل‌های دیگر تیمّم کند، لازم است وضو بگیرد و در صورتی که وضو ساختن برای او ممکن نیست، باید تیمّم دیگری نیز به‌جای وضو بنماید.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد دوم)

مطالب مرتبط