پلیدی جسمانی و آلودگی روحی

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد دوم)

بخش دوم: طهارت و نجاست

درآمد: پس از بیان احکام تقلید که پیش زمینهٔ کردار شرعی است، احکام طهارت و نجاست دنبال می‌گردد.

طرح پاکی و نجسی پدیده‌ای شرعی است که تنها فقه عهده‌دار بیان احکام آن است و در مقابل، ادراک تمیزی و کثیفی، امری عرفی و عقلایی است که افزون بر دین، بهداشت نیز از آن سخن به میان می‌آورد.

«طهارت»، پاکی از نجاست شرعی است که در بسیاری از کارها؛ مانند: نماز، روزه، خوردن و آشامیدن ضرورت دارد و «نجاست» به معنای نجس‌بودن یا نجس‌شدن چیزی است. بر این پایه، چیزهایی که شارع، آن‌ها را نجس دانسته است؛ به‌گونه‌ای که به هیچ رو پاکی در آن‌ها راه ندارد و از پلیدی و نجس بودن جدا نمی‌شود، با عنوان «نجس»، و دیگر چیزهایی که از دید شرع نجس نیست ولی با برخورد به نجاست نجس می‌شود، با واژهٔ «متنجّس» یاد می‌شود.

با این وجود، واژهٔ «نجاست» در یکی از دو مورد زیر به کار می‌رود:

نخست ـ چیزی که ذات آن «نجس» است و هیچ‌گاه از پلیدی آشکار یا نهان و مادی یا غیر آن جدایی ندارد.

دوم ـ موردی که نجس به چیز پاکی برسد و آن را «متنجس» سازد.

هریک از این دو کاربرد با نشانه‌های گفتاری (قرینه‌ها) بازشناخته می‌شود.

گفتیم طهارت و نجاست شرعی پدیده‌ای متمایز از تمیزی و بهداشت عرفی و عقلایی است. اسلام، افزون بر این که به طهارت روح و نفس اهمیت بسیار داده است و احکامی را بدین منظور در ساختار طهارت، نجاست، وضو، غسل، تیمم و دیگر ابواب شرعی بیان داشته، بر بهداشت، نظافت، تمیزی و پاکی فردی و عمومی نیز تاکید فراوان نموده؛ به‌گونه‌ای که آن را از ایمان و مظهر کام‌یابی دانسته است.

از ارتباط متقابل و تنگاتنگ جسم و نفس و بدن و روح در بخش‌های آینده سخن گفته خواهد شد و در این بخش، تنها این نکته یادآور می‌گردد که پلیدی جسمانی در ابتدا روح را آزرده می‌سازد و با خوگرفتن به عنصر کثیفی، روح نیز آلوده می‌گردد و البته، پلیدی جسمانی، آلودگی روحی را به همراه دارد؛ چنان‌که آلودگی نفسانی نیز خوگرفتن جسم و بدن آدمی به کثیف زیستن را به دنبال دارد و در نتیجه، وی را به انواع بیماری‌ها مبتلا می‌سازد؛ بیماری‌هایی که از بر شدن و عروج روح به عوالم برتر و بالاتر جلوگیری می‌نماید و دنیایی تنگ و پریشان‌خاطر را بر وی بار می‌نماید.

سفارش به پاکی و نظافت در سرتاسر فقه و احکام دیده می‌شود و شریعت، هرگونه پلیدی و کثیفی را ضد ارزش می‌داند؛ هرچند در بخشی از جامعهٔ اسلامی یا مسلمانان، این مهم جایگاه شایسته و اهتمام بایستهٔ خود را باز نیافته است که این امر فراهم آوردن بستر مناسب فرهنگی خود را می‌طلبد تا هرگونه کثیفی و پلیدی هم‌چون گزینه‌های غیراخلاقی یا امور ضد معنوی از چهرهٔ جامعهٔ اسلامی و مسلمانان رخت بندد.

این در حالی است که اگر همهٔ احکام اسلامی در زمینهٔ بهداشت فردی و اجتماعی در کنار هم گردآوری شود، خود از قوانین اساسی کشورهای پیشرفته و آن‌چه به نام حقوق بشر از آن یاد می‌شود، بیش‌تر خواهد بود. در این بخش، احکام بهداشت تخلی می‌آید.

م « ۲۵ » طهارت و نجاست شرعی متمایز از تمیزی و کثیفی طبعی و عرفی است و شناخت پدیده‌های پاک و نجس تنها با معرّفی شارع مقدس اسلام ممکن است، ولی ادراک تمیزی و کثیفی بر عهدهٔ عرف و عقلا می‌باشد؛ بنابراین، طبع انسان، خود می‌یابد که چه چیزی تمیز یا کثیف است؛ شاید چیزی از دید شرع نجس باشد، ولی آدمی آن را کثیف نداند؛ مانند: کافر، یا چیزی کثیف باشد، ولی نجس نباشد؛ مانند: عرق تن و خلط سینه و بینی؛ چنان‌که ممکن است چیزی هم نجس باشد و هم کثیف؛ مانند: ادرار و مدفوع ـ و بسیاری از چیزها پاک و نیز تمیز است؛ مانند: آب.

بر این اساس، ملاک تمیزی و کثیفی، طبع آدمی است که در انسان‌ها گوناگون می‌باشد، ولی ملاک پاکی و ناپاکی تنها گفتهٔ شارع است و هر عقلی به‌طور کامل آن را در نمی‌یابد؛ هرچند رهنمود شارع نیز ملاک و معیار ویژهٔ خود را دارد.

م « ۲۶ » فضله و ادرار پرندگان پاک است؛ خواه حلال گوشت باشد؛ مانند: کبوتر و کبک، یا حرام گوشت؛ مانند: باز، خفّاش و طاووس.

م « ۲۷ » ترشحاتی که مردان و به‌ویژه زنان در خود می‌یابند و در ظاهر با منی همانندی دارد، اگر به منی بودن آن اطمینان نیابند، منی به‌شمار نمی‌آید و پاک است.

م « ۲۸ » اگر شک شود که مایعی خون است یا خونابه، آن مایع خون به‌شمار نمی‌آید و پاک است.

م « ۲۹ » اگر حیوان حلال گوشتی ذبح شرعی گردد و خون آن به‌گونهٔ عادی بیرون آید، بقیهٔ خونی که در بدن آن باقی می‌ماند پاک است، ولی خوردن آن حرام می‌باشد.

م « ۳۰ » پرهیز از لخته‌ای که در میان تخم‌مرغ مانند خون دیده می‌شود واجب نیست؛ هرچند با زرده یا سفیدهٔ تخم‌مرغ نیز آمیخته گردد؛ خواه آمیختگی سبب از بین رفتن لختهٔ خون گردد به‌گونه‌ای که دیگر خونی دیده نشود یا سبب آن نگردد.

م « ۳۱ » اگر از لثه یا قسمت دیگر دهان، خونی بیرون آید و به اندازه‌ای کم باشد که در آب دهان از بین برود، پاک است و فرو بردن آن اشکال ندارد و چنان‌چه از دهان بیرون بریزد، سبب نجس شدن چیزی نمی‌شود.

م « ۳۲ » اگر هنگام پر کردن دندان، جرم‌گیری، جرّاحی لثه، فک و مانند آن، دهان انسان خون‌آلود شود، نیازی به آب کشیدن ندارد؛ زیرا در اصل داخل دهان با برخورد نجاست، نجس نمی‌شود.

م « ۳۳ » فقه، تنها از پاک بودن آن بخش‌هایی از بدن حیوان سخن می‌گوید که دارای حس نیست و هنگامی که حیوان هنوز زنده است، با جدا شدن آن بخش، احساس درد نمی‌کند. بر این اساس، پشم، کرک، پر، چنگال و شاخ حیوان مردار و مو، ناخن و دندان مردار؛ خواه حیوان باشد یا انسان، پاک است و اگر دستِ خیس به آن برخورد کند، نجس نمی‌شود.

م « ۳۴ » همهٔ اجزای بدن حیوانی که نجس است؛ مانند: سگ و خوک، نجس است و میان بخش‌های ذکرشده در مسألهٔ پیش و دیگر پاره‌های بدنِ آن تفاوتی نیست. بنابراین، اگر چیز خیسی به مو، ناخن و دندان این حیوانات برسد، نجس می‌شود.

م « ۳۵ » همهٔ جانوران خشکی، آبزی، وحشی، اهلی، گوشت‌خوار، علف‌خوار، درنده، بی‌آزار، دارای چنگال یا بدون چنگال، از خانوادهٔ حشره‌ها باشد یا پرندگان یا خزندگان، غیر از سگ و خوک خشکی، پاک است.

م « ۳۶ » نظافت و بهداشت فردی و همگانی و عوامل پیش‌گیری از آلودگی‌ها را باید با دورسازی حیوانات از محیط زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان فراهم ساخت؛ از پشه، مگس، سوسک، مرغ و کبوتر گرفته تا ناهنجاری‌های حادّ حیوانات نجس و کثیف که ارمغان فرهنگ بیمار و آلودهٔ غرب است. البته، ترویج و نگه‌داری حیوانات نجس و کثیف به‌گونه‌ای که همسویی با کفار باشد، حرام است و قانون باید آن را مورد کنترل قرار دهد.

م « ۳۷ » پوست‌های اضافی که از لب، سر، دست یا دیگر جاهای بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد جدا می‌شود و خون یا گوشت به همراه ندارد؛ خواه خود جدا شود یا کسی آن را جدا سازد، پاک است؛ خواه به هنگام افتادن، رسیده و کامل شده باشد یا نه، و یا با فشار جدا گردد یا بدون فشار، همراه با درد جدا شود یا بدون درد.

م « ۳۸ » نجس بودن کافر مانند دیگر نجاست‌های شرعی امری واقعی است و همهٔ اجزا و رطوبت بدن؛ حتّی مو، ناخن، آب دهان، چشم و بینی و عرق وی نجس است و در این زمینه، میان کافر کتابی و غیر آن تفاوتی نیست.

م « ۳۹ » نظافت با طهارت شرعی متفاوت است؛ به‌گونه‌ای که نظافت قابل ادراک عقلی است، ولی طهارت را شرع بیان می‌کند. با توجه به این نکته، نجاست کفار به دلیل شرعی و از جانب شریعت می‌باشد و نجاست شرعی منافاتی با تمیزی کافر ندارد و طهارت شرعی غیر از تمیزی عرفی است. نجاست کافران، نجاست واقعی، هم‌چون یگر نجاست‌هاست و تنها نجاست صوری یا سیاسی به منظور پرهیز از معاشرت با وی نیست، بلکه به‌خاطر قذارت و پلیدی واقعی آن است؛ اگرچه دارای جهت‌های سیاسی، اجتماعی و اخلاقی نیز باشد.

م « ۴۰ » بخار نجس یا متنجس پاک است؛ خواه با رسیدن به جسمی یا خودبه خود به آب تبدیل گردد یا نگردد. بخار هر چیز نجس یا متنجّس، به تبدیل شدن موضوع و استحالهٔ آن پاک می‌گردد و می‌توان گفت: هنگامی که بخار پاک دوباره به آب تبدیل می‌گردد، آب دیگری است که از بخار پاک به دست آمده است، نه از آب نجس؛ زیرا با بخار شدن، صورت گذشتهٔ آب نجس یا متنجّس از آن برطرف شده است و موضوع برای نجاست جهت حکم به نجاست یا استصحاب آن باقی نمی‌ماند تا دوری از آن لازم باشد.

م « ۴۱ » چیزی که به ادرار کودک شیرخوار نجس شده باشد با یک بار شستن پاک می‌شود. ملاک در غذاخوار یا شیرخوار بودن طفل، صدق عرفی آن است؛ خواه شیر مادر یا شیر خشک یا شیر گاو مصرف شود که بر تمامی، صدق شیرخواری می‌شود.

م « ۴۲ » اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، در این دو صورت، نماز او صحیح است: نخست، لباس‌های کوچک او، مانند جوراب و کلاه نجس باشد. دوم، لباس زن یا مردی که پرستار بچه است نجس شده باشد.

م « ۴۳ » عرق جنب از حرام عرقی است که در هنگام جنابت از حرام یا پس از آن تا پیش از غسل جنابت از بدن بیرون می‌آید؛ خواه جنابت از زن باشد یا مرد، به جماع باشد یا استمنا، به زنا باشد یا لواط یا نزدیکی با حیوان، زن در عادت ماهیانه باشد یا در نفاس، در احرام باشد یا در روزهٔ ماه مبارک رمضان، عرق، دارای رطوبت باشد یا خشک شده باشد، در هر صورت، نجس نیست و با بدن یا لباسی که به آن آلوده شده است می‌توان نماز خواند؛ اگرچه نماز گزاردن در آن کراهت دارد.

البته عنوان «جنابت از حرام» ویژهٔ موردی است که جنابت، از نکاح شرعی حاصل نشود. در این صورت عنوان «نجاست عرق جنب از حرام» در آن طرح می‌شود؛ ولی این عنوان با فرض صحّت نکاح شرعی در آمیزش در حال حیض و در عادت ماهیانه و نفاس و در احرام یا در روزهٔ ماه مبارک رمضان با همسر خود، وجود ندارد.

م « ۴۴ » اگر چیز نجسی به چیز پاکی برسد، آن‌گاه چیز دوّم به سوّمی برسد، آن را نیز نجس می‌کند، مگر آن که واسطه‌ها بیش از این شود؛ برای نمونه اگر دست راست نجس شود و نجاست آن به دست چپ برسد، دست چپ هم نجس می‌شود و اگر خیسی دست چپ به جامه هم برخورد کند؛ به‌گونه‌ای که به آن برسد، جامه هم نجس می‌شود، ولی چنان‌چه خیسی لباس به چیز دیگری و از آن به چیزهای دیگر برسد، واسطهٔ چهارم به بعد نجس نیست.

م « ۴۵ » اگر آب لوله‌کشی به نجس بریزد و پس از اندکی بند آید، آن را پاک می‌نماید؛ زیرا به هنگام پیوستن آب به آن، دیگر نجس شمرده نمی‌شود.

م « ۴۶ » متنجّس در صورتی با آب قلیل پاک می‌شود که بر آن سه بار آب ریخته شود و پس از بار نخست و دوم، غسالهٔ آن بیرون رود، ولی پس از ریختن آب سوم، بیرون رفتن پساب آن لازم نیست؛ هرچند جمع کردن آب غسالهٔ سوم برای خشک نمودن آن مکان لازم باشد.

م « ۴۷ » آبی که از شیر ساختمان یا دوش حمام می‌ریزد؛ اگر منبع کر داشته باشد ـ چنان‌که امروزه دارد ـ یا با آب لوله‌ها به اندازهٔ کر باشد، حکم آب کر را دارد، و چون جوششی ندارد، آب جاری به‌شمار نمی‌آید؛ هرچند روان باشد و تفاوتی میان دوش حمام و شیر ساختمان نیست.

م « ۴۸ » نجس با یک‌بار شست‌وشو با آب کر یا جاری پاک می‌گردد؛ خواه در آب فرو رود یا نه و لزوم ریختن آب بر نجس و تکرار آن با فشار دادن و بیرون آوردن آب از آن، ویژهٔ آب قلیل است.

م « ۴۹ » در ماشین لباسشویی، اگر آب قلیل قطع و وصل گردد، چندگانگی مرتبهٔ قطع و وصل، سبب پاکی است، امّا اگر آب کر باشد، نیاز به تعدّد ندارد؛ هرچند تعدد هم وجود داشته باشد. پس ماشین‌های لباسشویی موجود در منازل که به آب کر متصل است لباس‌های متنجّس را پاک می‌سازد و لازم نیست بیرون از دستگاه، آن را آب‌کشی نمود و بعد جهت نظافت به دستگاه داد.

م « ۵۰ » نیم خوردهٔ سگ، خوک و کافر؛ خواه اهل کتاب باشد یا ناصبی یا مشرک و بت‌پرست، نجس و خوردن آن حرام است.

م « ۵۱ » نیم خوردهٔ جانوران حرام گوشت نجس نیست، ولی خوردن آن ناپسند است.

م « ۵۲ » ظرفی که سگ لیس زده یا از آن، آب یا چیز روانی خورده است خاک‌مال می‌گردد و سپس اگر سه‌بار با آب قلیل یا یک‌بار با آب کر یا جاری یا آب لوله‌کشی شسته شود، پاک می‌گردد.

م « ۵۳ » بدن مردهٔ مسلمان نجس نیست؛ هرچند به غسل‌های سه‌گانه نیاز دارد. بنابراین تخته یا سنگی که مرده را روی آن غسل می‌دهند و پارچه‌ای که ناحیهٔ شرم‌گاهی را با آن می‌پوشانند و پیراهنی که مرده را از زیر آن غسل می‌دهند و دستی که او را غسل می‌دهد و نیز کیسه و صابونی که مرده با آن شسته می‌شود و چیزهای دیگری که به همراه اوست، اگر نجاستی از خارج یا از مرده به آن نرسد، پاک است و پس از پایان غسل، نیاز به پاک نمودن ندارد.

م « ۵۴ » به دنبال برخورد و تماس با بدن مرده، پیش از غسل دادن و پس از سردشدن آن، غسل مسّ میت واجب می‌گردد.

م « ۵۵ » خون شهید پاک است.

م « ۵۶ » آثار وضعی طهارت و نجاست و تمامی آثار وضعی کردار آدمی، به مراتب از آثار حکمی آن قوی‌تر است، با آن که به ظاهر چهرهٔ محسوس ندارد؛ زیرا آثار حکمی، چهرهٔ ظاهر اشیا و آثار وضعی، چهرهٔ واقعی اشیا می‌باشد؛ به‌طوری که رفع آثار حکمی با توبه ممکن است، ولی رفع آثار وضعی چندان آسان نیست و جز در طول مدّت و با مداوا قابل زوال نمی‌باشد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد دوم)

مطالب مرتبط