حکم موسیقی؛ حکمی نسبی

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

همان‌گونه که زیاده‌خواهی در شنیدن غنا و موسیقی آسیب می‌رساند، تفریط در شنیدن موسیقی نیز زیان دارد. کوتاهی در موسیقی موجب قساوت قلب، خشکی دل و وسواس می‌گردد. افلاطون گوید:

«کسی که عاشق صورت زیبا نشود و صوت زیبا را دوست ندارد، مشکل مزاجی دارد و نیازمند درمان است.»

البته استاد ماهری را می‌طلبد که میزان مورد نیاز آن را مشخص نماید؛ چرا که کوته‌گروی در آن نیز به خشکی و بی‌مبالاتی می‌انجامد.

دین نیازمند استاد ماهری است که موسیقی آن را با انواع مختلفی که دارد برای هر کس به اندازه تجویز نماید و در این زمینه باید از تجویز نسخه توسط ناآگاهان به مراتب روح و روان آدمی و نیز کسانی که آثار وضعی دستگاه‌های موسیقی را نمی‌دانند، به شدت پرهیز نمود. چنین مشکلاتی و به‌ویژه نسبی بودن میزان جواز موسیقی، وظیفهٔ فقه‌پژوهان را بسیار دشوار می‌کند و فقیهی را سخن گفتن از این مسأله رواست که بر دانش موسیقی و نیز بر داده‌های فقهی و گزاره‌های اصولی توانا باشد و روح و روان و مقامات معنوی و سیر کمالی آدمی و گسل‌ها و تنگه‌های زندگی را با چشمانی نافذ و بصیر ببیند، در غیر این صورت در موضوعی سخن می‌گوید که در تخصص او نیست و جامعهٔ علمی امروز، سخن گفتن در غیر تخصص خود را به سختی نکوهش می‌نماید و گاه برای آن و به‌ویژه برای تجویز نسخه در امور پزشکی، ضمان، تعزیر و جریمه قرار می‌دهد. پژوههٔ حاضر می‌گوید نمی‌توان موسیقی را به صورت مطلق حرام کرد؛ همان‌گونه که نمی‌شود موسیقی را به صورت مطلق تجویز نمود، بلکه حکم موسیقی حکمی نسبی است که با توجه به افراد، زمان‌ها و مکان‌ها و با در نظر گرفتن عوارض و لواحقی که با آن است به دست می‌آید و از حرام و مکروه تا مباح، مستحب و لازم را در بر می‌گیرد.

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

مطالب مرتبط