موسیقاری؛ نیازی ثانوی، نه شغل دایمی

موسیقاری؛ نیازی ثانوی، نه شغل دایمی

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

غناخوانی و موسیقی هیچ گاه نباید به عنوان شغل دایمی و اول مورد برگزیده شود، بلکه باید آن را یک هنر در کنار شغل رسمی خود دانست.

نیازهای آدمی با توجه به معیار میزان مصرف، به دو گروه عمدهٔ اولی و ثانوی رده‌بندی می‌شود. برای نمونه، آب، نان، گوشت و هوا از نیازهای اولی و استفاده از نمک و برخی از ادویه‌جات دیگر از نیازهای ثانوی به شمار می‌رود. مقدار مصرف یک کیلو نمک گاه به ماه‌ها می‌رسد و با مصرف چند کیسه برنج پایان می‌پذیرد؛ زیرا در هر غذا تنها به عنوان چاشنی استفاده می‌شود و مصرف بیش از اندازهٔ آن مرگ تدریجی را به همراه دارد. این امور به سبب مصرف کم از امور ثانوی است و از این رو تورم بازار در قیمت آن رشد محسوسی نمی‌گذارد. بعد از امور ثانوی که از نیازها شمرده می‌شود «تنقلات» ردهٔ سوم را بر عهده دارد که زندگی بدون آن نیز ممکن است.

اگر کسی نمک نگیرد هم غذایش زود خراب می‌شود و هم طعم آن بی‌مزه است ولی نگرفتن شیرینی و شکلات ضرر و زیانی را وارد نمی‌سازد.

غنا و موسیقی و صوت و آواز از نیازهای ثانوی آدمی است. استفاده از غنا و موسیقی یک نیاز است، اما نه نیازی اولی، بلکه نیازی ثانوی است. بر این اساس استفادهٔ بیش از میزان مورد نیاز از آن و بهرهٔ شبانه‌روزی از آن، جسم و روان آدمی را به تحلیل می‌برد. صوت و صدا و موسیقی و غنا امری لازم برای روان آدمی است، ولی اگر کسی عمر خود را در آن صرف نماید پایانی جز تیمارستان نخواهد داشت.

البته، نه‌تنها استفاده از غنا و موسیقی چنین است، بلکه اگر کسی بیش از اندازه به قرائت قرآن کریم نیز بپردازد، از لحاظ عصبی دچار مشکل می‌گردد و قرائتِ بسیار، به سیستم مغز آسیب می‌رساند.

زیاده‌خواهی در هر امری زیان‌بار است و باید اعتدال را در همهٔ امور حتی در امور معنوی رعایت نمود. برای نمونه، اگر کسی در کنار خانهٔ کعبه ساعت‌ها قرآن کریم قرائت نماید به ضعف اعصاب و قساوت دل دچار می‌شود و در نتیجه، در درازمدت به احکام دینی اهمال می‌نماید و حتی از اعمال واجب خود باز می‌ماند.

حضور دایمی در آموزشگاه‌ها و تالارهای موسیقی و کنسرت‌ها یا مکان‌هایی مثل هتل‌هایی که پیوسته گروهی در آن ارکست می‌نوازند (یا کاباره‌ها و دانسینگ‌های موجود، صرف نظر از حرمت آن) عوارض سوء و خطرآفرینی برای خوانندگان و موسیقاران یا شنوندگان به وجود می‌آورد. مواجهه با صوت ـ هرچند موزون باشد ـ و حضور دایمی در محل‌هایی که همواره غنا و موسیقی در آن برگزار می‌گردد آسیب‌های فراوانی دارد که شایع‌ترین آن‌ها تهدید مرگ ناگهانی، سکته و تشنج است؛ زیرا بر اثر سر و صدایی که از دستگاه‌ها به وجود می‌آید، حرکت خون تند یا کند می‌شود و همین امر موجب سکتهٔ افراد می‌گردد. این امر همانند نوسان جریان نیروی الکتریسته است که اگر بیش از اندازه یا کم‌تر از مقدار لازم باشد، موجب سوختن لامپ و یا موتور دستگاه‌های الکتریکی می‌گردد.

خطر سکته و تشنج کسانی را که در مجاورت آلودگی صوتی هستند، بیش از دیگر افراد تهدید می‌کند. البته، این گونه نیست که همهٔ آنان را به سکته دچار کند.

دستگاه‌هایی که نواخته می‌شود همه جرمانی و جسمانی است و صداهایی که از آن خارج می‌شود نیز همه جسمانی است. این صداها به مخ و مخچه برخورد می‌کند و گاه برای آن در حکم چکشی است که همواره بر آن فرود می‌آید. همین امر سبب می‌شود شنونده اعتدال خود را از دست دهد و حرکت خون او را کاهش یا افزایش دهد. با بالا رفتن سرعت خون، قلب کشش پمپاژ آن را از دست می‌دهد یا گرفتگی عروق و اعصاب، سکتهٔ قلبی را منجر می‌شود. حرارت بدن نیز این‌چنین است. افزایش بیش از اندازهٔ آن، تشنج می‌آورد و کمی آن نیز موجب افت فشار می‌شود.

با توجه به این توضیح به دست می‌آید که داشتن شغل و حضور مدام در مکان‌های مرتبط با موسیقی، همان‌گونه که می‌تواند جریان خون را تند کند و انسان را به سکته اندازد، می‌تواند جنبهٔ دارویی نیز داشته باشد و جریان خون کسی را که رخوت عروق و اعصاب دارد، به حالت طبیعی درآورد. برای همین معناست که پیش از این گفتیم موسیقی و غنا می‌تواند دارو یا سم باشد. البته تعیین میزان آن با کارشناس به امور پزشکی و روانی و دانای به موسیقی درمانی و آثار غنا و موسیقی است.

هم‌چنین حضور پیوسته در این مکان‌ها که شلوغ است و غنا، موسیقی و آواز در آن اجرا می‌شود، حال عبادت را از افراد حاضر می‌گیرد. هر چیزی جایی دارد و عبادت نیز فضای خاص و معنوی خود را می‌طلبد. عبادت به مکانی آرام و فضایی معنوی و دور از اشتغالات دنیایی نیاز دارد و این شرایط در مکان‌های مختص به موسیقی فراهم نمی‌شود.

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

مطالب مرتبط