طرح شادمانی دینی

شادمانی دینی

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

اسلام نه تنها با نشاط، کامجویی و شادمانی مخالفتی ندارد، بلکه آن را امری طبیعی و نیازی فطری می‌داند و در موارد فراوانی آن را تشویق کرده و برای آن ثواب‌های فراوانی قرار داده است، اما با دولت نداشتن اهل حق و گرفتاری اولیای معصومین علیهم‌السلام در اوج غربت، تقیه، تنهایی و مظلومیت، همین که آنان بقا، پایندگی و زنده بودن شیعه را ضمانت نموده‌اند و این نهضت پر دشمن و خونین، تاکنون برپا مانده است، خود معجزه‌ای است که مدیون درایت اولیای الهی علیهم‌السلام می‌باشد. این در حالی است که همهٔ زورمداران و زرخریدان، تنها این مکتب فکری را مزاحم خودکامگی‌ها و دنیاطلبی‌های خویش می‌دیدند و همهٔ آنان به مدد هم بر آن بوده‌اند تا ریشهٔ این اندیشه را به خشکی گرایانند و مجال جولان برای دولت باطل را فراهم آورند و اهل حق را به انزوا کشانند. اهل باطل با میدان‌داری کامل به ترویج مرام باطل خود می‌پرداختند و سعی می‌کردند آب زلال اندیشهٔ دینی را به لجن کشانند. شیعه در آن زمان‌ها دولت نداشته و به غربت مبتلا بوده است و امور شادی‌آفرین و نشاط‌بخش با همهٔ انواع و اقسامی که دارد، تنها در امور حرام استفاده می‌شده و جامعه کم‌تر مورد حلالی برای آن سراغ داشته است. نداشتن دولت و پیشامد این محدودیت‌های مضاعف و سخت، سبب شده است طرح شادمانی دینی، صورت عملیاتی به خود نگیرد.

اسلام هیچ گاه با انواع کام‌یابی‌ها مخالف نبوده و مرزهای آن را با دقت روشن نموده است. دین اسلام را باید تنها دین کامیابی؛ اعم از کامیابی مادی و مجرد دانست؛ چنان‌که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید:

«از دنیای شما سه چیز برای من دوست داشتنی است: زنان، بوی خوش و نور چشم من در نماز قرار داده شده است.»(۱)

زن، عطر و نماز، همه کامیابی است، که هم لذت‌بری مادی را شامل می‌شود و هم استفاده از لذایذ معنوی و مجرد را. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نور چشم خود را در نماز و سجاده می‌داند و سجاده مانع از بهره‌وری وی از زن و عطر که قدرت جنسی را مضاعف می‌سازد نیست. اگر امروز مسلمانان در امور جنسی از عقده‌های روانی و حسرت رنج می‌برند و نوامیس آنان که در چند لایه لباس و چادر خود را پنهان نموده‌اند، امنیت ندارند، از این روست که از سیرهٔ پیامبر خویش به دور افتاده‌اند و مشی عالمانه و مورد پسند شریعت در زندگی خود ندارند و روش‌های کامیابی را نمی‌دانند. کامیابی است که سلامت اجتماعی و روحی و روانی را به مردم هدیه می‌دهد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله کنار محراب خود «نساء» و «طیب» را نیز داشت و از آن‌ها بهره می‌برد. آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله عطر را برای همسر استفاده می‌کند و همسر را برای این که بر گزاردن نماز توانایی داشته باشد. نمازی که با دلی آرام خوانده شود و نه با قلبی سرشار از عقده، کمبود و حسرت. کامیابی‌هاست که انسان را به معنویات می‌رساند و انبیا و اولیا علیهم‌السلام بهترین این نعمت را داشتند. حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام بهترین زن عالم؛ حضرت زهرا علیهاالسلام را دارد که هیچ حوری بهشتی همسان ایشان نمی‌گردد.

در بُرد انسان‌های عادی و معمولی نیز قرآن کریم می‌فرماید:

«مردم را دوستی و میل شهوات نفسانی هم‌چون تمایل به زن‌ها و فرزندان و همیان‌هایی از طلا و نقره و اسب‌های نشان‌دار نیکو و چارپایان و مزارع، در نظر زیبا و دل‌فریب است. آن متاع زندگانی (فانی) دنیاست و نزد خداست بازگشت‌گاه نیکو.»(۲)

خداوند امور دنیوی را زینتی برای مردم قرار داده و زینت بودن دنیا و لذت بردن از آن، امری است طبیعی و فطری که در نهاد و روان بندگان نهاده شده است و شریعت تنها مردم را از حرمان و عصیان باز می‌دارد، نه از کامیابی، شادمانی و لدت طبیعی. حضرت خاتم المرسلین صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرماید من از دنیای شما سه چیز را اختیار نمودم: زن، عطر و نور چشم من در نماز است. با این بیان، حضرت صلی‌الله‌علیه‌وآله هم کامیابی مادی و هم کامیابی معنوی را تأیید می‌کند و می‌فرماید وی که در مقام خاتمیت است، از هر دو بهره می‌برد و جالب این که بیان حضرت می‌رساند تنها نباید در لذات مادی غرق بود و فقط « حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ» را دریافت، بلکه معراج معنوی را باید در طول لذات مادی جستجو نمود و بر آن بود تا قلهٔ کمالت معنوی و قرب ربوبی را فتح کرد. در کامیابی و استفاده از لذات نیز باید از فساد و فسق و فجور در بهره بردن از هر لذتی دوری کرد و لذات حلال را پی‌جو بود.

این روایت نبوی که می‌گوید من از دنیای شما زن و عطر و نماز را اختیار کردم، می‌رساند اولیای الهی اگرچه زمینی هستند، آسمانی می‌باشند و با آن که آسمانی می‌باشند، زمینی هستند. هنر در همین است که آدمی بسان دیگران زندگی معمولی دارند، و حال آن که عرش را نیز در زیر پای خود آرند. در شناخت اولیای الهی باید همهٔ وجوه و ابعاد شخصیتی آنان را در نظر داشت و توجه به بُعدی سبب غفلت از بُعد دیگر نشود و آنان را مُثله‌وار ندید.

به هر روی، سخن این است که مهندسی «شادمانی دینی» یک ضرورت اجتماعی است. قرآن کریم در یکی از آیات خود، چنین بیدارباش می‌دهد:

«بگو چه کسی زینت خداوند را که برای بندگان خویش آن را بیرون آورده و نیز پاکی‌های از روزی را حرام ساخته است؟ بگو چنین زینت‌هایی برای کسانی است که در زندگی دنیایی، ایمان آورده‌اند و در روز قیامت، خالص می‌باشند.

ما آیات و نشانه‌های خود را برای کسانی که خردورزی نمایند بدین گونه تفصیل می‌دهیم.»(۳)

چه کسی طیبات را، آن هم برای مؤمنان و آن هم در زندگی دنیوی حرام کرده است؟ چنین طیباتی که در این‌جاست و رزق خداست، در آخرت چه صفایی دارد و چقدر بیش‌تر می‌شود و به گونهٔ «شرابا طهورا» جلوه می‌کند. ما این مطالب را توضیح می‌دهیم برای آنان که از نیروی عقل مدد می‌گیرند و می‌فهمند. باید توجه داشت که لسان این آیه، هشدار و تهدید است. شادمانی و نشاط و استفاده از برانگیزنده‌هایی هم‌چون غنا و رقص سالم، به‌ویژه برای همسران، در زندگی از رزق‌های طیب است که نباید خود را از آن محروم ساخت و خمودی و یأس را که از خبایث است به جای آن، بر خود چیره ساخت؛ به‌ویژه آن‌که حاکمیت نظام ولایی، با دولت خود، بسیاری از امور را طیب و طاهر می‌سازد.

توجه به چنین اموری است که پایان‌ناپذیری فقه و شناخت اولویت‌ها در مباحث فقهی را می‌نمایاند. از سادگی است که کسی بپندارد چند کتاب فقهی عالمان گذشته که بیش‌تر مطالب آن تکراری است ـ و البته با همهٔ عظمتی که دارد ـ برای اجتماع امروز بسنده است؛ چرا که با بسیاری از سخنان گذشته، شاید نتوان روستایی از روستاهای امروز را نیز اداره نمود؛ چرا که نوع گزاره‌های فقهی پیشین، در زمانی گفته شده که حکومت غیر دینی بر آن سایه افکنده بوده یا از موضوعاتی سخن می‌گویند که به مرور زمان و با پیشرفت علم، تغییر و تحول یافته است. البته، فرهنگ و سخن شیعه در هر زمینه‌ای کلام اول است؛ زیرا دویست و هفتاد سال پشتوانهٔ عصمتی، آن هم عصمت فرازمانی را دارد؛ اگرچه فهمیدن و درایت کلام معصوم آسان نیست و از سادگی است که کسی پندارد می‌توان کلام معصوم را به‌راحتی دریافت. فقه از فهم حقوق مردم بر خدا و حقوق خدا بر مردم و حقوق مردم بر مردم و جامعه سخن می‌گوید و فهم این حقوق با همهٔ کثرتی که دارد، فکری تیز، دقتی ریز، قلبی صاف و نهادی پاک و ملکه‌ای قدسی می‌خواهد.

در گذشته، دولت و حاکمیت در دست مخالفان شیعه بوده است و به تبع، سیاست‌های حاکم بر غنا و آلات موسیقی و دیگر ابزار شادمانی و نشاط‌بخشی را آنان مدیریت می‌کردند. از سوی دیگر، فاجعهٔ کربلا داغی بر دل‌ها گذاشت و شیعه را برای همیشه داغدار نمود. این امر برای نمادهای تقوا و ولایت‌پذیری که به حقیقت ولایت رسیده بودند و می‌دانستند که بر صاحبان ولایت چه گذشته است، بسیار سخت و سنگین بوده است. غم غربت و مظلومیت امام حسین علیه‌السلام عالمان شیعه را از رمق انداخت. نه تنها در گذشتهٔ دور، بلکه در زمان رضاخان ملعون، مردم به زیرزمین‌ها می‌رفتند، درها را می‌بستند، پرده‌ها را می‌انداختند و سر بر زانو می‌گذاشتند و در غم مولای خویش، حسین علیه‌السلام زار زار گریه می‌کردند و اشک غم می‌باریدند، اما امروزه می‌توان مهندسی طرح «شادمانی دینی» را کلید زد. برنامه‌ریزی برای جشن‌ها و ارایهٔ طرح شادمانی ضرورتی برای امروز است. هنوز «شادمانی دینی» در جامعهٔ ما طرح ندارد و شناسهٔ خود را نیافته است. مردم جامعهٔ ما از چشیدن «طعم شادی» در پرتو «طرح شادمانی دینی» بی‌بهره‌اند و به خود شادمانی دینی نمی‌بینند. از این رو چه بسیار جوانانی که به کوچک‌ترین محرّک‌ها و با ترفندهایی به انواع شادی و امور نشاط‌آور کاذب، پاسخ مثبت می‌دهند.

از هم‌اکنون باید در اندیشهٔ طراحی کارکردهای بایستهٔ شادی‌آفرینی دینی در انواع گوناگون آن، از جمله در غنا و موسیقی بود و چنان تنوع شادی‌آفرینی مذهبی و نشاط‌آوری داشت که بتوان آن را به غیر مسلمانان نیز ارایه داد و آنان را به سوی این کالای دینی و فرهنگی مسلمانان فرا خواند.

هر یک از گریه و شادی، باید جایگاه ویژهٔ خود را بیابد و در مورد این دو باید به عدالت رفتار نمود و آن را قانونمند کرد و حزن و شادی را از معصیت و گناه دور داشت.

برای نمونه، استفاده از غنا و موسیقی‌های مجاز در جشن‌ها و اعیاد مذهبی و ملی و دیگر مجالس شادی مانند جشن‌های عروسی و تولد شادی‌آفرین این محافل است. در مثل مجالس عروسی و اعیاد مذهبی امتنان بیش‌تری بر مؤمنان شده است و دین اجازه می‌دهد سرور مؤمنان در شادی‌ها و عروسی‌ها و پیوند قدسی ازدواج با غنا ـ که ذات آن حرام نیست ـ حاصل گردد.

۱ـ الخصال، ص ۱۶۵٫

۲ـ آل عمران / ۱۴٫

۳ـ اعراف / ۳۲٫

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

مطالب مرتبط