تأثیر گوناگون مقامات و صوت درمانی

موسیقی‌های آرام‌بخش

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

سعهٔ وجودی و گسترهٔ صوتی

صوت و صدا ترکیبی از مَد، ترجیع، لحن، تناسب، اوج، حضیض و کلمات است و این امور علت ظهور و بروز صوت و صداست. این امور آمیزه‌ای از وحدت و کثرت است. وحدت آن همان صوت و صدا و کثرت آن همان ترجیع، حضیض، اوج، تناسب و دیگر خصوصیاتی است که در آن است.

جهت فاعلی صوت و صدا عشق و هنر است. عشق، علت فاعلی و هنر، چهرهٔ ابزاری و علت مادی آن است. به صوت، صدا و آواز «کلام بی‌کلام» و «خلق اثر» می‌گویند.

صدای بلبل با گنجشک با این که در شکل و قیافه با هم اختلاف چندانی ندارند، ترجیع متفاوتی دارد. حال، اگر کسی با صوت و صدای آنان آشنا شود، هم‌کلامی و سخن گفتن آنان را نیز متوجه می‌شود و «منطق الطیر» را فرا می‌گیرد. پیش از این گفتیم مراد از منطق الطیر، تنها دریافت صدای پرندگان نیست؛ بلکه شامل همهٔ حیوانات می‌شود. هم‌چنین دیگر مظاهر طبیعی مانند باد، هوا، حرارت و حتی نور، صدایی مخصوص دارد. برخورد اجسام با یک‌دیگر نیز صوت و صدایی خاص ایجاد می‌کند. صدای برخورد سنگ به شیشه با صدای برخورد سنگ به آهن تفاوت دارد. انسان که دارای مقام جمعی است و از شعور و ارادهٔ سرشار برخوردار است، می‌تواند صوت و صدای طبیعی و علمی خود را داشته باشد و صوت را اکتسابی و علمی نماید و نیز بر همهٔ انواع گوناگون صوت و صدا و آواز آگاهی یابد.

تأثیر گوناگون مقامات

اثبات هر یک از آثار موسیقی که بسیاری از آن از امور مجرد است، به‌راحتی امکان‌پذیر نیست و نمی‌توان به‌آسانی ملاک مشخصی را برای آن به دست آورد؛ چرا که این آثار، حالت تجردی دارد و ثابت کردن هر کدام، زمان بسیار و کتابی مستقل می‌طلبد؛ برخلاف امور مادی که چون با حواس قابل تجربه است، اثبات‌پذیرتر می‌باشد. اثبات این که موسیقی آرامش‌بخش است و یا سستی اراده و بی‌غیرتی می‌آورد، مستلزم مطالعه و پژوهش‌های بسیاری است و آزمایشگاه، تجربه و عمل را لازم دارد تا اثبات و نفی هر یک، مستدل صورت پذیرد. چنین اموری اثبات‌پذیر است و نباید آن را فرا دلیل دانست. بدیهی است که میان امر اثبات‌ناپذیر با ناتوانی ما از اثباتِ امری، تفاوت است. آن‌چه در روایات در باب غنا و موسیقی آمده همه قابل فهم و اثبات‌پذیر است؛ هرچند ممکن است بشر امروزی از دستیابی به آن ناتوان باشد، اما بشر پیشرو در آینده به آن دست خواهد یافت. ما در این‌جا از آثار کلی مقامات و ردیف‌ها سخن می‌گوییم.

تأثیر مقامات با هم متفاوت است؛ برای نمونه، اصفهان تأثیر لطیف و فرحِ ظریف دارد. حجاز و حسینی شوق‌آور است. شوشتری و دشتی، غم‌انگیز و حزن‌آور است؛ اگرچه برخی از گوشه‌های شاد در این دو دستگاه یافت می‌شود. زابل و چارگاه شجاعت و سلحشوری می‌آورد. همین‌طور هر یک از مقامات، ویژگی خود را دارد.

بعضی افراد به آواز و برخی دیگر به ترانه، علاقهٔ بیش‌تری دارند. زن‌ها ترانه را بهتر می‌خوانند و مردها به آواز رو می‌آورند. صداهای بم بیش‌تر به ترانه و بالاخوانان به آواز توانا هستند.

طبع افراد به دستگاه‌ها حساسیت مختلفی دارد. برای نمونه، افراد ظریف به مانند سه‌گاه و اصفهان و اشخاص خشن به مانند چارگاه، زابل و بیات، بیش‌تر دل می‌دهند.

ممکن است کسی در پیاده کردن دستگاهی، از همهٔ پاره‌های آن بهره نبرد و برخی را ترک کند یا پاره‌ای را از یک دستگاه در دستگاه دیگر استفاده کند که انجام این تفنّن به ذوق، طبع، مقتضای زمان و مکان و موقعیت افراد بستگی دارد.

موسیقی و شعر در نغمه هم‌خانه است و تغییر، انتقال، اوج و حضیض ترنّم‌ها در آخر به حرکت و سکون بستگی دارد و خواننده می‌تواند با تألیف و ترکیب صدای خود، اعجاز نماید و در افراد سِحر و جادویی بیافریند.

صوت درمانی

صوت، صدا، غنا و موسیقی نیز غذاست و افزوده بر این، جنبهٔ دارویی نیز دارد و می‌تواند به عنوان داروی درمانی یا مُسکن و آرام‌بخش و یا تقویتی و خوراکی از آن استفاده نمود. بدیهی است غذا و خوراک امری متمایز از داروست و دارو تنها برای انسان‌های بیمار تجویز می‌شود.

غنا و موسیقی اگرچه امری برآمده از طبیعت است و می‌تواند مناسب طبیعت افراد باشد، ولی جامعهٔ مدرن و علمی با این امر طبیعی، همانند دارو مواجه می‌شود و در استفاده از آن، رعایت تناسب‌ها و اندازه‌ها را دارد و هم از جمود و بی‌صفایی و هم از افراط ـ که اراده را لیز و ناپایدار می‌کند ـ خودداری می‌ورزد. غنا و موسیقی اگرچه در ابتدا توسط حکیمان، دانشی گردیده است، متأسفانه، هیچ حکیم عارفی ید مبسوط نداشته است تا موارد درمانی، مُعین و مُجاز موسیقی را مشخص نماید و ـ برای نمونه ـ مجوز برای لحن در قرائت نماز بدهد.

اگر کسی بیش از اندازه از موسیقی‌های آرام‌بخش استفاده کند، گاه ممکن است سند قتل خود را امضا کرده باشد. همان‌گونه که تریاک مُسکن است و بسیاری از دردها را تسکین می‌دهد؛ اما اعتیاد به آن دردی است بی‌درمان. پس استفاده از جنبهٔ دارویی غنا و موسیقی باید تنها برای افراد بیمار و با تجویز کارشناس مسایل روانی و فقهی صورت گیرد و مصرف آن بدون نسخهٔ کارشناس ممنوع است و در این صورت است که می‌شود از جهات بسیاری از آن، به تناسب بهره‌برداری نمود. البته، این فن چندان متخصصی که دقت نظر کامل داشته و جامع باشد به خود ندیده است. همین امر بازار استفاده از موسیقی را آشفته نموده و آشفته‌تر از آن مجوزهایی است که بدون نظر کارشناسی دقیق ارایه می‌شود. کسانی هستند که بدون آگاهی و تجویز متخصص چنان با موسیقی انس دارند که اعصاب و روان آنان اختلال می‌یابد، در برابر، برخی نیز آن قدر از آن پرهیز می‌کنند که اعصاب و روان آنان منجمد و خشک می‌گردد و از این سو، دچار اختلال روحی روانی می‌گردند.

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

مطالب مرتبط