شناخت تمام ويژگیهای موضوع و حكم در غنا و موسيقی

ضرورت شناخت تمام ويژگیهای موضوع و حكم در غنا و موسيقی

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

صوت و صدا؛ امری مادی

صوت و صدای شناخته شده و رایج که موسیقاران از آن بهره می‌برند، امری مادی است. صوت و صدا جسمانی است. امواج، تقریعات، تألیفات و ایقاعات از اجزای صوت و صداست و در غنا و موسیقی امری فرامادی وجود ندارد.

صوت و صدا با امواج و ایقاع و تألیف مقارن است؛ ولی از کلمات مفارق است و کلمه و لفظ در آن نقشی ندارد و بر مخارج حروف اعتمادی ندارد. صوت و صدا گاه با حالاتی مانند نشاط و حزن و تخریب و تلبیس همراه می‌شود و صدا خیال برانگیز می‌گردد. صوت امری مادی است، از این رو تقارن موجی از آن قابل حذف نیست. البته، ندای آسمانی و وحی و صوت معنوی در این‌جا مورد بحث ما نیست.

قِران‌های چهارگانهٔ صوت

صوت و صدا می‌تواند سه همراه (قِران) ذاتی داشته باشد. این سه همراه عبارت است از: قران موجی، کلماتی و حالی. قران چهارمی نیز وجود دارد که عرضی است. گرما، سرما، زمان، مکان، تندی، کندی، سختی، سستی، خوبی، بدی، اشیا و رنگ‌ها قران‌های عرضی هستند. صدا در شرایط مختلف، حالات متفاوتی به خود می‌گیرد. صدا در باغ با صدا در حمام، و صدا در خانه با صدا در کوچه، تفاوت دارد. این امور، خود صدا نیست، ولی از عوامل تأثیرگذار بر هر خواننده و شنونده است که این تأثیر را به همراه صوت و صدا به شنونده منتقل می‌کند. این مسأله در بحث طرب‌انگیز بودن غنا و موسیقی، خود را می‌نمایاند.

هر چهار قِران یاد شده؛ یعنی قران موجی و نیز کلمه‌ای و هم‌چنین تقارن حالی و عرضی در آلات موسیقی نیز وجود دارد. برای نمونه، در تار یا تنبک، قِران موجی، سبب حرکت می‌شود. همان‌گونه که صوت از حنجره ایجاد می‌شود، صدا نیز از شیپور بیرون می‌آید؛ چرا که دمیدن معتمد بر مخرج فم نیست. ویالون یا مزمارنوازی، هریک، فنی است و هر کدام زبانی دارد و با قرار دادن امواج در آن، به صدا می‌آید. در این‌جا می‌توان این بحث را به گونهٔ دیگر نیز دنبال نمود. از آن‌جا که دلالت کلمات وضعی است می‌شود گفت: چه با کمک زبان صوتی بیرون آید و چه با دستگاه، هر دو صوت و صدا کلمه است و این دهان و ابزار است که تفاوت می‌کند و نه کلمات؛ چرا که کلمه گاه از دهان نی بیرون می‌آید و گاه از دهان شخص. هر دو دلالت نیز وضعی است. بله دلالت کلمه لفظی است و آهنگ وضعی، دلالت غیر لفظی دارد؛ اما معنا در هر دو یکی است.

صوت نی و صوت نای هر دو مقارن امواج، کلمات و معانی است؛ با این تفاوت که دلالت نی وضعی غیر لفظی و دلالت نای وضعی لفظی است. تقارن حالی نیز در ابزار موجود است. از یک نی تا نی دیگر، ده‌ها نی فاصله است و هر یک با توجه به شرایط، حال و هوای خود را دارد.

تقارن چهارم، شرایط زمانی و مکانی و دیگر خصوصیات موقعیتی است که موجب تفاوت در آلت می‌شود. به طور مثال، تار در جایی یک حالت دارد و در مکانی دیگر حالت دیگری دارد. همین تار اگر با انگشت زده شود به نوعی است و اگر با انگشتری زده شود نوعی دیگر است.

حالت‌های مختلف شنونده

همان‌طور که خواننده و ابزار موسیقی با توجه به قران‌های متفاوت حالات مختلفی می‌یابد، شنونده نیز همین گونه است و خصوصیات نفسانی، انگیزه‌ها، سنین مختلف عمر و بیماری یا سلامتی وی در شنیدن او تأثیر دارد و هر کدام حکمی جدا می‌پذیرد. ممکن است شنیدن دستگاهی برای یکی اشکال داشته باشد و برای دیگری بدون اشکال باشد، یا دستگاهی برای یکی در خلوت مناسب باشد اما استفاده از آن در جلوت ممنوع باشد.

گاهی غایت نفس از شنیدن موسیقی یا غنا تخیل است و وقتی روح می‌آورد و اوج دارد و زمانی ملکوت را تداعی می‌کند؛ ولی در هر صورت، موضوع آن نفس است. البته صوت و صدا بر نفس وارد می‌شود اما گاه صدایی در آن می‌ماند و گاه خروجی دارد. صوت و صدایی که به نفس وارد می‌شود یا به تخریب نفس می‌پردازد و یا آن را تشویق بر نیکویی‌ها می‌نماید.

موضوع غنا و موسیقی را باید با همهٔ ویژگی‌هایی که دارد شناخت و بدون شناخت موضوع، تنها از حکم آن سخن نگفت. غنا هم می‌تواند وصف صوت باشد و هم وصف موسیقی؛ زیرا غنا یعنی صدای موزون و چکاوکی هماهنگ و موسیقی غنایی یعنی چکاوک موزون، چنگ، نت و ریزش تموّجات. صوت و موسیقی یا آواز خوش بر اساس تألیفات و ایقاعات آفریده می‌شود. همان‌گونه که گذشت تألیف؛ چینش نت‌ها و ایقاع؛ گره زدن به تألیفات است. گاه نت به نت گره می‌خورد که «تقریع» خوانده می‌شود و زمانی نت داده می‌شود و نت گرفته می‌شود که «تقلیع» نام دارد. قَلقَله و چهچه از همین نمونه است که صوت دست به دست می‌گردد تا صدا ظاهر گردد.

در صوت علاوه بر تألیف، تقریع، تقلیع یا کوبیدن، زدن، جدا کردن، کندن و بریدن و پرت کردن نیز وجود دارد، همان‌طور که گاه ریزش و گاه تغلیظ و درشت کردن صدا نیز در آن یافت می‌شود.

طرب برای صدای موزون است. نوع صوت هم موزون است، و هم طرب‌آور؛ زیرا گاه صدا، صدای طبیعی است و گاه خارجی. صدای طبیعی نیز بر دو قسم است: وحشی و غیر وحشی. صدای طبیعی غیر وحشی برای غیر انسان است؛ مانند صدای سنگ، آب، قناری، سوسک، گنجشک، پشه و مورچه و…. پشه که هم‌چون فانتوم می‌ماند، با چه قدرتی نیش نازک خود را مانند متّه از روی لباس به درون بدن وارد می‌سازد، آیا با درآمد این کار را می‌کند یا با ریز، و آیا از صوت کمک می‌گیرد یا از صدا!

شناخت صوت و صدا، دستگاه‌ها و هم‌چنین آلات موسیقی، ریتم، لحن، آواز، حال، تخریب، تخیل و تهییج همه و همه باید با هم معنا شود تا هر کدام حکم ویژهٔ خود را بیابد.

منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاه‌ها و گوشه‌ها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگ‌ها )

مطالب مرتبط