منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )
تربیت صوت
صوت طبیعی به همه عنایت شده است؛ اما تفاوت آدمی با دیگر پدیدهها در این است، که وی باید تحت تربیت درست باشد، تا صوت وی وحشی نگردد. صدای انسان با آن که صدایی طبیعی است، ولی وحشی است. با آن که میتواند صدای بسیار عالی داشته باشد؛ چرا که بر یک نظام نیست و اختیار و تربیت در آن راه دارد و از همین روست که وحشی خوانده میشود. حیوانات چون اختیار متفاوت ندارند و تربیت بیانی نمیشوند، وحشی نیستند و طبیعت، آنها را بر امور ذاتی خود تربیت میکند و درست نیز از عهدهٔ این کار بر میآید. انسان این گونه نیست و نیاز به تربیت تحت نظر مربی شایسته دارد. مربی اگر کارشناس نباشد، صدای کودک را خراب و وحشی میکند، ولی طبیعت این گونه نیست. طبیعت اهلی و رام است، نه وحشی و پدیدههای خود را نیز طبیعی پرورش میدهد. خارهای بیابان که مشاهده میشود، همه سالم و نظاممند است و خاری ناموزون در آن پیدا نمیشود؛ اما وقتی به باغ یا پارکی میرویم و رنگ گلهای آن را میبینیم، گاه آن را زرد، بیمار و پژمرده مییابیم! آیا باغبان تخصص نداشته یا در تربیت گلها، کاهلی داشته است. خار بدون هیچ گونه بیماری رشد میکند و سر بر میافرازد؛ ولی باغبانی که مهارت چندانی ندارد و مقدار آبی که به گلها میدهد، کارشناسانه نیست، گل را پژمرده و نگونسار میگرداند. از همین راستا میتوان تفاوت کشت دیم با کشت آبی را دریافت.
صدا هم همینطور است. صداهای طبیعی، موزون بار میآید؛ ولی صداهای وحشی طبیعی، اگر به دست باغبان ماهر صدا نباشد، غیر موزون بار میآید. مانند بچهٔ انسان و حیوانات که بچهٔ حیوان به طور طبیعی بدون پدر و مادر میتواند در دامان طبیعت خوب رشد کند؛ ولی فرزند انسان با وجود پدر و مادر، کمتر خوب میشود. او پدر و مادر میخواهد، قیم و وارث میخواهد، سیستم و نظام میخواهد و با همهٔ این عوامل ـ که اگر تمامی درست باشد ـ رشد پیدا میکند و موزون میشود. انسان چون مقام جمعی دارد، اگر تربیت شود، بهتر از حیوانات میگردد.
پس صدای انسان میتواند وحشی یا غیر وحشی باشد. این صدای غیر وحشی است که با طبیعتْ همگام و هماهنگ است. صدای وحشی را باید زیر نظر مربی، اهلی و موزون نمود. توصیهٔ اسلام به نگاه به آب، سبزه، گل و نگاه حلال به روی زیبا، از همین روست. چنین اموری طبیعت آرام دارند و آدمی را اهلی میسازند. انسان برای خواندن به مربی نیاز دارد. ادای حروف بسیار مهم است و در گزاردن نماز و قرائت قرآن کریم نیز این امر لحاظ شده است. اگر واژگان به درستی ادا نشود؛ حتی اگر معانی آن نیز عالی و بلند باشد، آزاردهنده میگردد.
تأثیر مادر و مربی بر صوت
امروزه همه باسواد تربیت میشوند و بیسوادی با سیاست دولتها بهطور متفاوت و نسبی، ریشهکن شده است؛ برخلاف گذشته که بیشتر مردم با بیسوادی تربیت میشدند. صوت آدمی نیز نیازمند تربیت در محیط خانواده توسط مادر و سپس در محیطهای تحصیلی است. خوانندگان با صدای خوش، در روستاها بیش از شهرها میباشند؛ چرا که فضای روستا بازتر و افراد آن برای آزاد ساختن صدای طبیعی خود، آزادتر هستند. در گذشته، مرگ و میر بهویژه در کودکان بسیار اتفاق میافتاد و این امر، بیشتر به سبب نبود بهداشت مناسب و امکانات لازم روی میداد؛ ولی اکنون اینگونه نیست و بسیاری از بیسوادیها، مرگ و میرها و ضایع شدن استعدادها قابل پیشگیری است. نمیتوان گفت خداوند در زمانهای گذشته میخواسته است بسیاری از کودکان بمیرند یا بیسواد باقی بمانند و یا استعدادهای خدادادی آنان شکوفا نشود، بلکه خداوند طبیعت و مدیریت آن را در قدرت تسخیر بشر قرار داده است. همین امر در صوت نیز جاری است. این که بسیاری نمیتوانند خوش بخوانند، به سبب نبود تربیت صحیح در خانه است و به طبیعت یا ارادهٔ خداوند متعال ارتباط مستقیم ندارد.
تا بدینجا گفتیم صوت با طبیعت وحشی ـ که صدای انسان است ـ دو وزان دارد: یکی طبیعت آن است که هر کس به طور طبیعی بهرهای بر حسب ظرفیت خویش از آن دارد. یکی دو مایه، یکی چهار مایه، یکی درشت و دیگری ریز و یک وزان نیز برای نوع دستگاهی است که دارد و این وزان نخست، غیر اکتسابی و طبیعی است.
قسم دوم اکتسابی و آموزشی است. علم و دانش میتواند صدای طبیعی وحشی را به جایی برساند که از طبیعی غیر وحشی بالاتر رود. تربیت صوت همانند فراگیری منطق است که رعایت آن، ذهن را نظاممند میسازد. فن غنا و موسیقی مانند دانش منطق است و لازم است هر انسانی برای موفقیت خود در چگونگی بیان احساس، و نحوهٔ تلفظ و صوت و صدای خود کار عملی انجام دهد و چه شایسته است که این امور به دانشآموزان در دوران تحصیل ابتدایی آموزش داده شود.
هر کس که صدای نیکویی داشته باشد، این گونه نیست که بتواند همهٔ دستگاهها را بهخوبی بخواند. گاه دستگاهی بم است که برای افرادی مناسب است که صدای بم دارند و گاه دستگاه ریز است که فرد مناسب خود را میطلبد. سَری یا شکمی یا شفوی یا حلقی خواندن با هم تفاوت دارد و هر فردی به گونهای میخواند. حال، اگر جامعه پیشرفت نماید و در کودکی از صدای نونهالان آزمایش بگیرند، در بزرگسالی مشکل تلفظی نخواهند داشت.
نقش باز بودن محیط بر صوت
باز یا بستهبودن محیط زندگی بر صدا اثر میگذارد. زندگی در محیطی بسته یا در آپارتمانی کوچک، ذهن را محدود و عمر را کوتاه میکند. اگر شیر در قفس نگهداری شود، صدای وی تغییر میکند و وحشی میشود و حتی قابلیت اکتساب پیدا میکند و چنانچه انسان خانهٔ وسیع و فضای باز داشته باشد، صدای وی اهلی میگردد. البته اگر کسی فضای باز ندارد، میتواند در شب ـ بهویژه نیمههای شب ـ از منزل خود به خیابان یا پارک و هر فضایی که باز باشد رود. کودک چنانچه به صورت پیوسته داخل آپارتمان باشد، نهتنها صدای صافی خود را از دست میدهد، چشم، اندیشه و دل وی نیز خسته میشود و در نتیجه دگم و بسته بار میآید.
کسانی که در خانههای کوچک و در آپارتمانها زندگی میکنند و همواره ناچار هستند به زن و فرزندان خویش تذکر دهند که صدای خویش را پایین آورید، باید از اهل خانهٔ خود عذرخواهی نمایند؛ زیرا شنیدن صدا توسط نامحرم اشکال ندارد و صدای زن امری پنهانی نیست تا لازم باشد پوشانده شود و همچنین همسایگی مرتبهای از محرومیت را در پی دارد. کسانی که مجبورند در خانه به صورت آرام و با سر و صدای کمتری زندگی کنند، لازم است دستکم هر هفته یک بار به بیابان روند و تا آنجا که میتوانند فریاد کشند تا عقدهٔ دل آنان خالی شود.
مراد از خانهٔ وسیع نیز قصرهای آنچنانی نیست که با سنگ فیروزه درست شود؛ بلکه فضای باز است. به همین دلیل است که انسان باید رابطهٔ خود را با آسمان قطع نکند. نمازی که در آپارتمان و فضای بسته خوانده میشود با نمازی که در فضای باز خوانده میشود، متفاوت است. صدای اولی گرفته و صدای دومی باز است. نماز در فضای بسته ترتیل ندارد و صدا در آن یا از بینی خارج میشود و یا حلقی است. انسان تا میتواند باید زیر آسمان و در فضای آزاد باشد. فضای باز، فکر باز، لباس باز و افکار باز آرامشآور است. کسانی که دایم در خانه میمانند، افکار بستهای دارند و همسر و فرزندانشان را در تنگنا قرار میدهند. اعتماد نداشتن، محصول نبود آزادی و زندگی در محیطهای بسته است. اگر دستها و پاهای کودک را در قنداق ببندند، وی در بزرگسالی، روحیهای بسته و استبدادپذیر خواهد داشت.
منبع: آموزش مقامات موسیقی ایرانی ( دستگاهها و گوشهها و تحلیل فلسفی و درمانی نواها و آهنگها )